اعتضاب غذای خشک ، تر و استانبولی داریم. این سومی در دوره اصلاحات باب شد چرا که مدت طولانی ان بروز رسانه ای دارد این کار هم یکی از اصلاح طلبان در زندان انجام داد یا باب کرد البته بدون توضیح روش اعتصاب خود که البته اسیب هم دید اما اعتصاب وی اعتصاب غذائی تر نبود چرا که اعتصاب غذای تر معمولا بعد از بیست و چند روز اعتصابی زیر سرم می رود اگر پروتئین هم بعد از مدتی به او نرسد خواهد مرد مانند باب ساندز ایرلندی معروف.
آیا سلطنت امروز الترناتیو حکومت دینی است یا نه؟بحران های جامعه گاه این باور را به وجود می اورد که حکومت ایرانی رفتنی است پس از همه هم دست به نقدتر سلطنت است این را کار را هم باید شاهزاده رضا پهلوی بانی ان شود.همین توقع باعث می شود که وی مواضع پررنگ سیاسی بگیرد و حضور سانه ای پیدا کند اما این حضور چقدر موثر است؟ بی گمان ضعف حریف همیشه دلیل بر پیروزی نیست. چرا که برای پیروزی عواملی لازم است که باید به ان مسلح شد.
تلاش نرگس (محمدی) برای مبارزه با سلول انفرادی برای من چندان روشن و قابل درک نبود در مبارزه نسل ما، سلول انفرادی قسمتی از مبارزه بود. برای ما انفرادی مکان ازمایش وعده ها و اثبات ادعا بود مانند سخنان زهرا دهتاجی و و مهوش خانجانی در همین کتاب شکنجه سفید.
در مورد دینداری بازرگان بی گمان این روحانیون نیستند که باید شهادت دهند بلکه این بازرگان است که باید به دینداری برخی از مراجعه تقلید شهادت دهد. از این نکته که بگذریم نقد من به متد قران محوری بازرگان است که مورد اشاره است.اصلاح دینی لوازمی دارد که هم اصلاح باور ها و مناسک و رفتار های دینی است و هم اصلاح رفتار و روش سازمان دین است.بازرگان و نحله نواندیشی شیعه در ایران با فرهنگ اسلامی شیعه و هم سازمان رسمی دین رفتاری راهبردی نداشته است .
ملی-مذهبی هویتی دیر پا است امابا توجه به شرایط زمانه انواع مختلف تشکل و جریان داشته است. در تاریخ معاصر م.م از سید جمال الدین اسد ابادی شروع می شود در تنباکو تاثیر سیاسی خود را نشان می دهدو ترور ناصر الدین شاه هم روایت داغ از این جریان است .
ریشه داری این جریان ان را در انواع گوناگون تولید کرده و بازتولید . از میزرا کوچک تا مجاهدین خلق هم راویتی از این جریان است.
شماره 59 ایران فردا در باره م.م ها است.به همین بهانه و مناسبت به قصد شکافتن مشکل راهبردی م.م در دوره اصلاحات این مقال را می نویسم.اما داستان چیست؟ اگر چه شاید در تاریخ ما تکراری باشد اما تکرارش نگران کننده است.
این مقال را با این قال شروع می کنم؛ نشریه ایران فردا با سرمقاله های مهندس سحابی تجربه عملی کسی را نشان می داد که نه فلسفه می بافت نه ایدولوژی می ساخت.سحابی از توسعه و لزوم ان در ایران می گفت.درهمان زمان دکتر سروش با نگاه فلسفی تحلیلی به نقد شریعت نشست. این نقد خوش آمد روشنفکری بود و یا نبود، در هر صورت واکنش برانگیز بود و حتی نگارنده نیز در نقد اندیشه وی یادداشت هایی نوشت. چرا در نقد دیدگاه توسعه مهندس سحابی که در مقایسه با نقد دکتر سروش به آن توجه کمتری شد؟
مخالفت با نظام طائفه ای از سوی حزب الله تا سال 1371 به معنی تمایل آن به نظام دمکراتیک نبود. حزب الله اصل ولایت فقیه و فعالیت در گسترده سرزمین های اسلامی، نه حاکمیت ملی دولت-ملت لبنان را باور داشت.
حزب الله در اساسنامه جدیدش نظام اسلامی مبتنی بهآراب مردم را برای لبنان می خواهد. اگرچه حزب الله در دورهی تاسیس و آغاز با نظام طائفه ای لبنان مخالف بود اما بدیل حزب الله، ولایت فقیه با مدل ایرانی برای لبنان بود که با مخالفت شیخ مهدی شمس الدین نائب رئیس مجلس اعلای شیعه لبنان و سازمان امل مواجه شد
تلاش این مقاله و مقاله بعدی(فلسفه ئ ایدولوژی وارداتی در برابر تجربه)این است که نشان دهد بضاعت مادی و عینی تمدن نیمه جان ما امکان خلق نظریه راهبردی و دستگاه سازی فکری و سیاسی و غیره را نمی دهد. این کم بضاعتی هم به گردن کسی نیست اما شناخت این وضعیت وظیفه همه ما است تا از آن خارج شویم. با تحلیل ذهنی و اراده ذهنی کم بضاعتی مادی جامعه ما رفع نمی شود .
بحران دستگاه سازی فکری که از تولید اندیشه در هر حوزه تمدنی بر می خیزد به شرایط مادی و عینی آن جامعه بستگی دارد. با اراده گرایی نمی توان اندیشه و دستگاه نظری وارداتی و التقاطی تدارک دید که وضع جامعه را تغییر دهد. این کم بضاعتی شرایط عینی و مادی جامعه ما چگونه تغییر می کند؟ آیا روشنفکران و حتی روحانیون و نظریه پردازان سلطنت در تاریخ معاصر راه را درست رفته اند؟