ما با الگویی روبرو هستیم که باید توسط جنبشهای فمینیستی منطقه ما حمایت شود علی الخصوص در برابر تمایل به دسیسهکردن اسلامگراها و عمده کردن ترس از برخی گرایشهای فمینیستی . زیرا تجربه نشان داده دستیابی به آزادی زنان در اتحاد با رژیم های استبدادی شکست خورده است، زیرا شاخص های برابری جنسیتی در منطقه نشان می دهد که این کشورها رو به افول اند.
همه این موارد در مورد کاربردها و برنامه های حوزه فناوری اطلاعات صدق می کند، اما نشان دهنده ماهیت سیاست در دوران معاصر است که در آن ماهیت عملی، و فنی پیدا کرده است و در آن تکنوکرات ها و تکنسین ها اولویت دارند سیاستمداران و نهادهای غیر منتخب -مانند بانکهای مرکزی- در شکلدهی ویژگیهای آن و تعیین مسیرهای آن نقش کلیدی دارند، اما این به تسهیل استفادهای که سالها پیش آن را «گفتمان بازنشستگی» مینامید، مرتبط است.
در این مدت جز تعدادی انگشتشمار، بیشتر متون منتشرشده متونی بودند سراپا در تأیید آنچه در حال وقوع است، عاری از هر تحلیل انضمامی و فاقد اشارهای حتی بهقدر سرسوزن به مخاطرات پیش ِروی جنبش زن-زندگی-آزادی. متونی که به نام تحلیل سیاسی-اجتماعی میآغازیدند اما در پایان جز انبوهی لفاظی ادبی هیچ برای گفتن نداشتند؛ توگویی اساساً غنای ادبی سلاحی شده برای پوشاندن بیمایگی نظری و تحلیلی و زنهار که ازقضا همین سرگردانی میان سیاست و ادبیات، شأن ادبی آنها را نیز مخدوش میساخت و درنهایت این متون - از آنجا مانده و از اینجا رانده - نه تحلیلی جامعهشناختی-سیاسی دربرداشتند و نه ارزشی حاوی ادبی خاصی بودند. گویی جامعهی روشنفکری[5] ایران به نوعی صنعت متنسازی تبدیل شده است
دور اول انتخابات پارلمان تونس در تاریخی که رئیس جمهور قیس سعید، طبق قانون اساسی و قانون انتخاباتی که خودش تهیه کرده بود، برگزار شد و توسط مرجع عالی مستقل انتخابات که اعضای آن را نیز خودش انتخاب کرد، نظارت گردید. علیرغم سلسله رویه های طولانی که سعید طی آن زمینه سیاسی، قانون گذاری، اداری و قضایی را برای این رویداد آماده کرد، نرخ پایین مشارکت در شرایط سخت اقتصادی و معیشتی، نشان از عمیق تر شدن بن بست سیاسی کشوررا دارد. و به مخالفان رو به رشد کارت فشار جدیدی می دهد تا مشروعیت مسیری را که سعید در 25 ژوئیه 2021 افتتاح کرد را زیر سوال ببرند. با این حال، این همچنان منوط به توانایی نیروهای فعال سیاسی و اجتماعی برای غلبه بر اختلافات خود و توافق بر سر چگونگی نجات ملی است. پروژه ای که کشور را از عواقب یک انفجار اجتماعی پر چالش که ویژگی های آن در حوادثی که در هفته های اخیر در برخی از محله های حاشیه ای رخ داد نمایان گردید ، محافظت می کند.
در مورد نیروهای انقلابی مترقی که قیام های «بهار عربی» را در سال 2011 آغاز کردند، نتوانستند آلترناتیو معتبری تشکیل دهند، به ویژه پس از اینکه در نهایت به دامان یکی از قطب های رویارویی نیروهای رژیم قدیم افتادند. و جنبش اخوان. در دومین موج انقلابی در منطقه عرب زبان، که با انقلاب سودان آغاز شد که در 19 دسامبر 2018 آغاز شد، هیچ نیرویی که بتواند با مشروعیت رهبری خود الهام بخش توده ها باشد، ظهور نکرده است، مگر در سودان، جایی که یک سازمان جوانان مردمی به نام "کمیته های مقاومت" تشکیل شد.او با "انجمن حرفه ای ها" دست به دست هم داد تا یک آلترناتیو مردمی برای حکومت نظامی تشکیل دهد، آلترناتیوی که هنوز مبارزه سرسختانه ای را در پیش دارد. حتی اگر نیروهای انقلابی سودان تاکنون نتوانسته اند ارتش را سرنگون کنند که بدون شک کار بسیار دشواری است، صرف نظر از رهبری که بر عهده می گیرند، باز هم انقلاب در سودان در حال تپیدن است ، در حالی که در عرصه های دیگر به رکود رفته است بدون شک.
در خیزش کنونی، نیروهای امنیتی از سپتامبر حداقل 326 نفر را کشته اند، به گفته سازمان های حقوق بشر، در میان آنها 43 کودک وجود دارد،مقامات ایرانی خواهان اعدام 21 معترض هستند که عفو بینالملل آن را تحت عنوان «دادگاههای مسخره» توصیف میکند. البته هدف از این اعدامها جلوگیری از شرکت در اعتراضات است.
نکته سوم این است که اسلام در دوران معاصر تنها محدود به پاسخ اسلام گرایان است که واقعیت آن را انکار می کند.ما در طول تاریخ معاصر خود شاهد واکنش های متعددی در فرد، بین جامعه و ساختارهای دولتی بوده ایم که توجه ما را جلب می کند. به این دلیل قبل از اینکه به درک ما مربوط باشد، به آینده مربوط می شود.برای خودمان و جایگاه تاریخ در آن. پاسخهای متعددی به چالشهای واقعیت از دیدگاه مسلمانانی که میخواهند در دوران معاصر بهعنوان مسلمان زندگی کنند وجود داشت، اما توجه کافی برای بررسی و مطالعه آنچه بر کیفیت درک ما از واقعیت تأثیر میگذاشت، دریافت نکردند و متأسفانه کنار گذاشته شدند. از حوزه تحقیقاتی که تنها به اسلامگرایان مربوط می شود.
تظاهراتی که خیابان های ایران را فرا گرفته یک تند باد گذرا نیست ، آن گونه که رژیم ایران از هرگونه تظاهرات یا اعتراض علیه خود و حکومتش توصیف می کند یک فتنه و توطئه خارجی هم نیست، ، بلکه اعتراضات مردمی است که امروز و دیروز متولد نشده اند، که درپی نتیجه تنها قتل مهسا امینی جوان هم نیست،بلکه نتیجه سیاست های سرکوبگرانه داخلی انباشته شده مکرر و پیدرپی هم و در سوی دیگر نتیجه سیاست خارجی فرقهگرایانهی مذهبی است،که کمترین چیزی که در مورد آن می توان گفت این است که این پوپولیسمی است که بیش از چهار دهه از عمر جمهوری در ایران را در بر گرفته است.
آن هم در شرایطی که پس از یک سال انتظار، و پس از بیست سال هرج و مرج، روند سیاسی همچنان مبتنی بر چرخش همان چهره های عبوس است که عراق را به پایین ترین رده های بین المللی و در همه زمینه ها رساندند.
برنامه سودانی که در پارلمان اعلام شد و با مشخص شدن چنین چهره هایی که او انتخاب کرده است یا حتی بهتر است بگوییم برای او انتخاب کرده اند و مانند برنامه های پیشینیان خود، جوهر روی کاغذ باقی می ماند و آن ها به ریش او می خندند و فریب انبوه منافقانی را که پس از تایید وزارت او را بوسیدند، نمی خورد این یک دیدگاه تکراری و ناپسند است.
ممکن است چرخه جدیدی از انقلاب های عربی در راه باشد که ازهمه عبور نماید. صحبت از رژیم های مستبدی است که از ایده درگیری با اسلام گرایان برای استقرار ارکان حکومت خود استفاده می کنند. خود را تبدیل به جریان یا حزب قدرتمندی می کند که در عین عدم حذف جریانهای اسلامی ولی خوی استبدادی آنها را توجیه نمی کند بلکه حتی با آن مقابله میکند و آن را مقصر تام اعطای حقوق شهروندی و دمکراسی می داند . که میتواندراین مرحله به عنوان مثال، رژیم کنونی تونس را مشاهده کرد که پس از کودتا علیه راه دمکراسی، سعی می کند همان روایت تکراری را به کار گیرد، یعنی علیرغم اینکه عوامل بسیاری وجود دارد اسلام سیاسی را مقصر همه اتفاقات قرار دهد و افکار عمومی را علیه آنها بسیج کند تا به میدان استبداد در بدترین شکل آن بازگردد . جلوگیری از موفقیت این روش که مهمترین پیامد آن سوء مدیریت و تشدید بحران اقتصادی و اجتماعی است، تنها با حضور نیروهای سیاسی واقعاً دموکراتیک میسر است .