تردید نداریم که وضع موجود کشور و روندها از لحاظ مختلف، چه سطح زندگی، چه کیفیت زندگی و چه مدیریت امور مختلف، وضعیت نگرانکنندهای دارد. حتما هم لازم هست که عاملان و مسببهای وضع موجود شناخته شوند نه مِن باب مجازات و انتقامکشی و از این دست، بلکه مِن باب تصحیح سیاستها و روشها و تغییر مسیر. به همین دلیل اینجانب صرفا سعی میکنم در این متن یک شیوه منطقی و شفاف بهکار ببرم تا هر کس بتواند ایراد آن را بر اساس ضعف ساختار منطقی مطرح کند.
آصف بیات استاد جامعهشناسی و مطالعات خاورمیانه، در فصل سوم کتاب ارزنده و تحقیقی خود «کارگران در انقلاب ۱۳۵۷» بهاختصار تصویر دردناک و پر فساد از وضعیت نابهسامان شرایط کار و شدتیابی حوادث و بیماریهای شغلی در زمانهی توسعهی صنعتی، تحت تسلط مدیریت «شبهپیشهوری، مدیریت سنتی و مدیریت عقلانی مدرن» در دههی چهل خورشیدی ارائه میدهد که قابلتوجه و تأمل است: «سرعت صنعتیشدن و مدرنشدن ایران در دههی ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ بهراستی چشمگیر بود.
ما معمولا متأثر از سه پارادایم روشنفکری غربی هستیم:
1-جریان روشنفکری دولت- ملت برای پیشرفت
2- جریان روشنفکری عدالت سوسیالیستی
3- جریان روشنفکری آزادی وحقوق بشر در دوره جهانی شدن و دولتهای ملی.
استبداد با مهآلودسازی عرصه عمومی و اتمیز کردن شهروندان میکوشد سیطره خود را بر آنها هرچه بیشتر تضمین کند و کنشهای اعتراضی جمعی پادزهری است بر این ترس از کنش و احساس بی اعتمادی به یکدیگر.کسانی که نسنجیده به اتکای رویاها و شعارهای بزرگ، ارزش کنشهای از جنس اعتراضات سراسری معلمان و کارگران و دانشجویان را تخفیف میدهند و آن را به «مخالفت مجاز» تقلیل میدهند در عمل به مهالودهسازی عرصه عمومی و اتمیزه شدن بیشتر فضا کمک میرساند که بدون شک به نفع استبداد موجود تمام خواهد شد.
به کارگیری متدلوژی های علوم انسانی غربی و الگوهایی که از تاریخ و اندیشه غرب گرفتیم(این الگوها و اندیشه ها برای این جوامع کارآمد بوده است و بحثی در آن نیست) در تبیین تاریخ گذشته نه تنها باعث بدفهمی ما از گذشته خود می شود، بلکه باعث بد ساختن آینده نیز خواهد شد.
با ايدئولوژي ضد اصلاحي اصولگرايان قاعدتا يك خانواده را هم نميتوان اداره كرد، چراكه اداره يك خانواده نيز نياز به مدارا، مهرباني، گفتوگو، متقاعدسازي، توازن دخل و خرج و غيره دارد، حال چه رسد به مملكتي به وسعت و جمعيت ايران كه مشكلات پيچيده آن در عرصههاي گوناگون روي هم انباشت شده و نيازمند تصميمات واقعبينانه و سريع و دردناك است.
1401/01/30
استفان والت، استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد
مقامات ایالات متحده به جای حفظ قدرت، حل و فصل درگیریها و تلاش برای عدم ظهور رقیب، عمدتاً برعکس عمل کردند. آنها به چین کمک کردند تا با سرعت بیشتری رشد کند و تریلیونها دلار را در جنگهای پرهزینه و نادرست در خاورمیانه هدر دادند. آنها به جای گسترش تدریجی نهادهای لیبرال از طریق مکانیسمهایی مانند مشارکت برای صلح، ناتو را گسترش دادند و با خیال راحت تصور کردند که مسکو نمیتواند کاری برای متوقف کردن آن انجام دهد.
تقابل بسیاری از براندازان قدرتمحور با این جریانات دقیقا با همین خصلت «خود نمایندگی» آنهاست که نمایندگی خود را به هیچ مرجع سیاسی در خارج واگذار نمیکنند تا صدا یا نماینده آنهاباشند.این فرهنگ «خود نمایندگی» به طریقی از مدافعان الگوهای انقلابی (براندازان) و مدافعان الگو انتخاباتی (اصلاحطلبان دولت محور)، که مدافع یک حزب یا رهبر بسیج کننده و هدایتگر هستند،«اعتبار زدایی» میکند.
" زنده آنهایند که پیکار می کنند،آنها که جان و تنشان از عزمی راسخ آکنده است،آنها که از نشیب تند سرنوشتی بلند بالا می روند،آنها که اندیشمند به سوی هدفی عالی راه می سپارند یا وظیفهای مقدس دارند یا عشقی بزرگ. "
آقای دعایی در افطاری حضرت رئیس! ضیافت الله را رنگ و بویی! دیگر داد، ظاهراً قرن جدید شمسی عجائب بسیار دارد، سال تولید ملی دانش بنیان هم نام گذاری شد، دست بوسیدن و بوئیدن و .... هم خودش صنعتی است! نیاز به دانش خاص و مهارت خاص دارد تا در این صنعت بتوانی موفق شوی.