شریعتی روشنفکر را مسول می دانست، روشنفکر را تحصیل کرده و ارگانیک تعریف نمی کرد او با پدیده روشنفکر- استاد ارگانیک مواجه نبود اما امروز زمانه دیگری شده است.
عزم ملی برای نجات و توسعه ایران، کانون و نهاد امید و بی طرفی می خواهد که بگوید ما برای خود پست و مقام و جاه نمی خواهیم؛ مسئله ما ایران است منتها ایرانی توسعه یافته و مدنی. بایسته است که رهبران جنبش سبز این پرچم را بلند کنند و کمیته وجدان ملی را برای حفظ ایران پایه گذاری کنند و صدای رساتر این کمیته یا جمع وجدان ملی شوند
سرمشق زمانه عوض شده سحابی حکومت دینی و هم سازمان برنامه و بودجه را تجربه کرد و در این پارادیم یا سرمشق، سحابی خلق شد که من و امثال من از او بهره بردیم اما تمام کسانی که دور سحابی در کنارش او یاری دادن از بنیان های اندیشه شریعتی سیراب شده اند اینها را هم را ببینید.
اما نوع التقاط جور می داند که التقاطی است این ضعف را می داند این التقاط چه لیبرال باشد چه سوسیال باشد اول ملی است در این ملی بودن هم مصدقی بودن مهم است.
در میان م.م ها برخی با مرز بندی با حکومت های دیکتاتوری مانند چین و روسیه سمت انتقادی با کشورهای غرب دارند اما خواهان نوعی رابطه همراه با خوشبینی هستند چرا که این حکومت ها را محصول جوامع دموکراتیک می دانند. چون مسئله را استبداد داخلی در جامعه خود می دانند عمده نقدشان از رفتار دولت های غربی را در بازدارندگی دموکراسی اصلی نمی گیرند. این نگاه بازدارندگی دولت های غربی در امر دموکراسی در دیگر کشورها را به طور گذارا از ان عبور می کنند مانند: کودتا علیه دولت دکتر مصدق .
بانی اعتراض مقابله با حجاب اجباری که در قبل در کمپ اصلاح طلبان نظام فعال بود در برابر انتقادات عادت به اصلاح روش خود نداشت. روش کاری اصلاح طلبان روحیه رهبری طلبی و هم عادت به عدم انتقاد پذیری است . بانی این اعتراض با توجه به اقبال رسانه ها به سوی رفتاری هژمونیک رفت در این رفتار او با توجه به منافع برخی از سیاست های جریانات خارج از کشور به سوی برخورد با جریانی رفت که در درون نظام برای حقوق زنان تلاش در حد توان می کرد. مقابله با خانم های مانند مولاوردی و ابتکار و به چالش کشیدن این زنان در برابر حجاب در عمل راست حکومت را یاری رساند تا با جریان اعتراضی برخورد کند.