تقی رحمانی

توصیه :این مقاله را افراد عجول و متوهم و فوری طلب نخوانند
دوره سختی است. اما نمی توان واقعیت ها نگفت. در مقاله( راست می تازد و چپ شورش می کند اما) از شرایط جهانی نا مناسب برای دموکراسی خواهی گفتم به مسئله ایران هم اشاره کردم.
اما قصد ان دارم در این مقال به مورد ایران بپردازم. اگر چه خوشایند کسانی که واقعا در فشار این حکومت هستند و هم زود درمان می خواهند نخواهد بود .

تقی رحمانی

نخست بگویم از ابن حزم اندلسی در قرن 5 هجری تا امروز مانند محمدعابد جابری مراکشی سر ستیز با اندیشه ایرانی داشت اند که نگارنده ان را درست و دقیق نمی داند.اینان اندیشه شرق اسلامی را متاثر از معرفت عرفانی ایرانی می دانستند که راه به خطا دارد.
اما گاه در هر تفکر و حوزه فکری نکاتی برجسته می شود که ادمی را به نقاط صعف حوزه فکریش متوجه می کند.
اشعری گری جدید سروش توجه من را به نقد عابد جابری به انچه عقل ایرانی یا فارسی می داند جلب کرد او مدعی است که معرفت عرفانی، با عقلانیت برهانی بخوانید یونانی و هم عقلانیت بیانی که مختص اعراب است فرق دارد .
از نظر جابری معرفت عرفانی با خرافه و عدم تحلیل منطقی برای شناخت روبرو است. محمد جابری، امام فخر رازی را اغازگر این معرفت عارفانی در اندیشه اسلامی می داند که وی معتقد است که این روش ریشه در معرفت عرفانی دارد.

تقی رحمانی

شریعتی و سروش و صالحی نجف ابادی
دکتر شریعتی ،محمد را مبارزی مهربان تبیین کرد که در یک دست شمشیر و دست دیگر محبت داشت. این نگاه شریعتی در زمانه اش علت داشت، تا دلیل . اما علتش چه بود؟
اسلام دینی بدون رسالت اجتماعی شده بود که شریعتی در رقابت با جریان رقیب می خواست بگوید که اسلام دین مهربانی به ظالمان نیست با مظلومان مهربان با ظالمان تندو خشن.

تقی رحمانی

قبلا می گفتند که وای بر کسی که حساب روی مجاز کرد.

امروز فضای مجازی برای خودش جایگاهی داد.اما این جایگاه می تواند کاذب هم باشد. همان طور که بحث ها جلوی دانشگاه تهران در اول انقلاب بعد از مدتی شکلی انحرافی یافت به طرف جدال و حنگ رفت و گفتگو در نگرفت و به کوفته مان و (زدومان) تبدیل شد.

 البته محتوی کلاب هاوس جدید نیست ، امکان مجازی جدیدی است که در مزاج ما ایرانیان نو دل ربا است چرا که از قبلی نتیجه مناسب نگرفته ایم خیال می کنیم با این ابزار جدید شاید به مقصود برسیم اما مشکل جای دیگری است با تغییر ابراز مجازی جدید مقصود حاصل نمی شود مگر نوع هدف نگاه فرق کند.

تقی رحمانی

ان زمان که بنیان ولایت فقیه در قانون اساسی وارد شد مخالفان این اصل متنوع بودند و موضع گرفتند اما انچه خسرو ان زمان می گفت، انجام شد.(یعنی جمهوری اسلامی نه یک کلمه زیاد نه یک کلمه کم)

اگر چه امروز رسم است و این مثال مصداق پیدا کرده است که( کی بود کی بود من نبودم باب شده است) چرا که شکست پدر و مادر ندارد از سالها .خمینی در ماه بود خلاصه رای عامه هم به حکومت باب طبع خمینی بود. یاد دارم که نخست وزیر منصوبش وقتی در حضور 50هزار نفر گفت که برای او 3 صلوات نفرستید ،جمعیت باز 3 صلوات فرستاد.

تقی رحمانی

اما غفلت امثال ما این بود که در موضع گیری و حمایت از اصلاح طلبان دوم خردادی منافع اقتصادی اصلاح طلبان را ندیدیم.اصلاح طلبان با رای مردم به قدرت بازگشتند با حمایت امثال م.م ها و دانشجویان و نهاد های جامعه مدنی به ثروت رسیدن اما زمانی که قرار شد میان ثروت و پیمان خود با مردم یکی را انتخاب کنند با این نگاه که نباید از نظام بیرون رویم و مانند نهضت آزادی شویم .ثروت را انتخاب کردند.

تقی رحمانی

مهدی موعود و زرتشت و مسیح و دیگرانی که برای اجرای عدالت در جهان باز خواهند گشت. ویژگی نوع حضورشان ، مانند بار اول نخواهدبود.
می دانیم که در روایت ها مسیح و زرتشت و مهدی در خفا شده اند دو تای اولی کشته شده اما به نوعی زنده اند و سومی هم پنهان شده است. اما اینان باز می گردند تا روزی جهان را پر از عدل کنند. اما این عدالت چگونه برقرار می شود.

تقی رحمانی

منتظری و ارایش برای تجربه سیاسی و فقهی ایران نکات قابل توجه دارد.فقهی صادق که با نظراتش و تغییر ان امکان بحث روی ارایش را صاف و ساده و و بس قابل بررسی پیش روی ما می گذارد.
بهانه این بحث مطلبی در نشریه چشم اندر ایران است که استاد با شاگردانش به بحث طلبگی نشسته است. بگذریم که روشنفکران را این عادت نیست.
صورت بندی این بحث بر چند اصل استوار است. حکومت بر اساس رای مردم است. خواست مردم الویت دارد.

تقی رحمانی

بازرگان در دادگاه نهضت ازادی در دهه40 سخنانی به این مضمون گفت. ما اخرین کسانی هستیم که با زبان قانون با شما حرف می زنیم.این نقد مهمی بود البته پیش گوئی نبود در این سال ها زمزمه کار مسلحانه باب شده بود.اما مشی چریکی، مشی غالب زمانه شد.

بازرگان در ده 50 در جواب نامه ای به دکتر یزدی به این مضمون می گوید ما در داخل هستیم و شرایط را بهتر از شما می دانیم بازرگان به شاخه نهضت ازادی خارج از کشور نقد داشته است به خاطر مشی رادیکال و مواضع سیاسی که ضد امپریالیستی می دانست.اما مشی شاخه خارج از کشور نهضت باب شد بعد رهبر این شاخه دبیرکل نهضت ازادی شد.

تقی رحمانی

 ابتدا بگویم که اقتدار گرائی در ردیف فاشیست و توتالیتاریسم است و مدل حکومتی در دنیای جدید است. با این معیار ها حکومت و رهبر مدینه 1400 سال پیش را تحلیل نمی کنند.این دید اوج پس و پیش کردن تاریخ است.

 بعد هم باید اضافه کنم که نسل اول روشنفکران مسلمان صاف کاران خوبی بودند، بازرگان چنین بود. نسل دوم جوشکاران ورزیده ای بودند مانند شریعتی، نسل سوم تراشکاران پر سروصدایی هستند که یکی از انان دکتر سروش است.