روند حکومت در ایران، از حسینیه به مسجد و از مسجد به سوی فرهنگ تکیه و مهدیه رفته است. اگر چه رویه انتقادی این روند هم در جامعه ما حضور دارد . روشنفکری مسلمان و روحانیون رفورم گرا با چنین روشی موافق نیستند و مستمرا در نقد آن سخن می گویندالبته تلاشی که کافی نیست .
بی گمان مریم با خود اندیشیده است که آیا من در تحقیق خود در ایران آزاد خواهم بود ؟ این دلایل باعث شده مریم به ایران باز نگرد تا ایران از علمش محروم شود از قبیل مریم فراوان هستند.حال او رفته است دیگرانی که خارج از ایران هستند چه می شوند؟
فلت روشنفکران شیعه به جز شریعتی در مورد شیعه در دوره صفوی و تاثیر آن در باور و عقاید جامعه وهم غفلت روشنفکران مسلمان عرب در شناخت دوره ممالیک در مصر و هم چنین اقتداری که ظاهر گرائی در دمشق در دوره عثمانی با خود همراه کرد باعث شده است که شناخت عام شیعه و عامه اهل سنت برای ما روشن نباشد چرا که هیچ اندیشه و دینی وقتی مردمی شد، دیگر نه در نظریات و باورهای کلی، بلکه در رفتار و آداب و رسوم و سلوک و زبان و دعا و مناسک آن قابل رد یابی است.
خاتمی و شورای سیاست گذاری مسول کنترل این شورا هستند منتها نه پدر خوانده شورای شهر بلکه مسول هستند که اعضای شورا در انتخاب شهردار و هم عملکرد 4 ساله آن درست عمل کنند یعنی مطابق تعهدی که اعضا داده اند اگر چنیبن نکردند در مرحله اول تذکر دهند و در مرحله بعد با مردم در میان بگذارند.
ایده صدور انقلاب ایران با ایده صدور مدل حکومتی و نیز عقیده شیعه همراه شد.
این ایده تا زمانی که با اسرائیل مواجه است جذابیت خود را در میان افکار عمومی مسلمانان دارد اما زمانی که اسرائیل در میان نباشد ایده صدور انقلاب با طعم شیعه، دافعه ای را ایجاد می کند که شاهد آن هستیم.دراین مسیر افراط های عجیبی نیز شده است. در خاطرات منتظری نقل است که در سال 1364، ایران برای کشور افغانستان قانون اساسی پیشنهاد می کند که با اصل ولایت فقیه همراه است.
روحانی می تواند در راه تدوین برنامه امنیت ملی تلاش کند. این تلاش شروع خوبی برای هماهنگی با خواست مردم هم می تواند باشد. امروز شورای امنیت ملی در عمل کار آمدی واقعی خود را ندارد. در حالیکه فرمانده سپاه هم اعلام می کند که صلح می خواهد اما برای صلح توان نظامی هم لازم است که البته سخن درستی هم است اما مجموعه توان ملی باید برای امنیت ملی به کار گرفته شود این اقدام در شورای امنیت ملی صورت می گیرد.
جریان روشنفکری رفته رفته از همراهی با روحانیون به تقابل با آن کشیده می شود. این روندی است که می بایست تغییر یابد. به رسمیت شناختن فقه و فقها لزوما به معنی قبول نظرات آنان نیست بلکه به معنی به رسمیت شناختن حق نظر و بیان دیگری است.
سال 1396 انتخابات را جناح اصول گرا باخته است مدام به روحانی فشار می آورد افکار عمومی جامعه را تهدید می کند تربیون نماز جمعه میدان جنگ علیه روحانی کرده است.امروز باز اعلام فتنه می شود آن هم از طرفی کسی که در تمام سرکوب های ریز و درست نقش داشته است. می شود گفت که آقایان قصد فتنه بر علیه رای مردم را دارند این فتنه را باید خنثی کرد.
فرمانده سپاه آدرس عوضی می دهد بحث تسلیم شدن به د شمن نیست . سوال این است که چرا در حفاظت از مجلس توانا نبودید ؟ سوال این است که تفنگ با اقتصاد ملی چه نسبتی دارد؟