یک همکاری ارگانیک بین، پرونده سازان داخلی ، مهاجر پذیران خارجی، توسعهی آن کشورها و به قهقهرا رفتن ایران وجود دارد، چه کسی مقصر است ؟ کیسینجر یا حاکمان ایران و سایر کشورهای این چنینی؟
از منظر تفکر استراتژیک، شاهد شکلگیری نظامی چندقطبی در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس هستم؛ نظامی که در آن ایالات متحده همچنان تأثیرگذارترین بازیگر است، اما با نقشی رو به افول، بهویژه تحت رهبری ترامپ و سیاست «اول آمریکا» و شعار «آمریکا را دوباره بزرگ کنیم». ترامپ با ذهنیت تجاری و تمرکز بر معاملات و سرمایهگذاریها، بهجای تفکر و برنامهریزی استراتژیک، سیاستهایی اتخاذ کرد که در بسیاری از موارد به ضرر متحدان آمریکا تمام شد. از جمله افزایش عوارض گمرکی بر کشورهایی چون کانادا، بریتانیا و اتحادیه اروپا، و همچنین تهدید امنیت متحدان در منطقه، از طریق حمایت از جنگ نابودی اسرائیل یا حتی تلاش برای توافق با ایران در زمینه توقف برنامه هستهای، در ازای امتیازاتی جهت حفظ نفوذ منطقهای خود.
حائری این رویداد را «قتل» خوانده و نوشته است: «این یک مرگ عادی نبود. این یک قتل بود.» وی همچنین مدیریت دوگانه و غیرپاسخگوی زندان قزلحصار را از عوامل اصلی بروز چنین فجایعی دانسته و نسبت به تداوم این وضعیت هشدار داده است
این به ایران این فرصت را داده است تا به نیروی مسلط و کنترل کننده در عراق و بعداً سوریه و لبنان تبدیل شود.
ترکیه با ایجاد این نقش و تلاش برای گسترش نفوذ خود در سوریه و عراق، ممکن است با چالش های داخلی مشابه آن چه امروز شاهد آن است، مواجه شود.
حل مساله کردها در ترکیه باعث بهبود روابط ترکیه و نیروهای کرد در سوریه و عراق خواهد شد.
جناب دادستان این جنایت را متوقف کنید و اجازه بدهید درمان مطلب احمدیان که به گفته پزشکی قانونی، پزشکان زندان و پزشکان معتمدتان در زندان امکان پذیر نیست در بیرون زندان ادامه پیدا کند، دست از لجاجت بردارید؛ جان یک انسان در خطر است
حاکمیت قانون که ستون اصلی نظام آمریکا و منبع قدرت آن محسوب میشود، در دوره ترامپ مورد تهدید قرار گرفته است. رویکرد او به الگوهای دیکتاتورمآبانه نزدیک شده، در حالی که نهادهای نظارتی قدرت مهار او را نداشتهاند. دو اقدام دیگر او - فاصلهگیری از متحدان اروپایی و ناتو، و تضعیف آژانس توسعه بینالمللی آمریکا (USAID) - دقیقاً همان چیزی است که رقبایی مانند چین و روسیه به دنبال آن بودند، بدون آنکه هزینهای پرداخت کنند.
به هر کس که آرزوی جنگ دارد، تصویرهای انفجار در اسکلهی بندر عباس را نشان دهیم. این نقشی از جنگ است. مردم جان میبازند و کشور خسارت میبیند. توهم تغییر رژیم با جنگ تبهکارانه است.
این تحول در ساختار رزمی مقاومت، توانایی تطبیق با شرایط نبرد و حفظ عنصر غافلگیری را برای آنها فراهم کرده است. تاکتیکهای مقاومت در مناطق مختلف متفاوت بوده و حتی در سطح گردانها نیز تغییر کرده است. مقایسه نبردهای جبلیه در نوامبر، می و اکتبر این تفاوتها را نشان میدهد.
اما در غزه چیز جدیدی در جریان نیست. نتانیاهو به نسل کشی ادامه می دهد. او توافق آتشبس را هر طور که بخواهد نقض می کند. کابینه وی به ایجاد دفتری برای مهاجرت داوطلبانه ساکنان غزه رأی می دهد.
آیا او واقعا فکر می کند که فلسطینی کیفش را برمی دارد و از محبت اشغالگر و شهرک نشین بلوند تشکر می کند و می رود؟ مردم غزه از گرسنگی، تشنگی، درد و سرما می میرند و همه ما منتظر تصمیمی هستیم که گذرگاه را باز کنیم و به کمک های بشردوستانه اجازه بدهیم و هیچ چیز جدیدی وجود ندارد.
سیگنالهای رئیسجمهور ترکیه هنگام اعلام حمایت مطلق خود از دولت آذربایجان به رهبری الهام علیاف، بهویژه در تلاشهای این کشور برای تحمیل تعدیل ژئوپلیتیکی در مرزهای خود با ارمنستان از طریق ایجاد یک کریدور زمینی که دو بخش مرکزی آن را به منطقه نخجوان وصل میکند، سپس در حمایت از تنش امنیتی و نظامی که بین تهران و باکو تشدید شد و تقریباً منجر به شروع جنگ بین آنها در اواخر تابستان 2021 شد، آشکار گردید.
جاهطلبیهای ترکیه برای جایگزینی ایران محدود به منطقه قفقاز جنوبی نبود، بلکه زمانی که اردوغان تلاشهای خود را برای ایجاد "هلال ترکیه" در مرکز آنکارا که ترکیه را با کشورهای آسیای مرکزی وصل میکرد و سپس با ایجاد کریدورهای حمل و نقل زمینی در اطراف ایران که داخل آسیا و سواحل ترکیه را به اروپا متصل میکرد، آشکار کرد، فراتر از آن گسترش یافت. پروژه اردوغان برای خلع کارتهای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ایران در خلأ نمیگذشت، بلکه یکپارچه بود و ابعاد فرهنگی داشت. این ابعاد فرهنگی از طریق تلاش برای تصرف میراث فرهنگی ایران پدیدار شد و با تلاش برای مصادره جلال الدین رومی البلخی «مولانا» و گنجاندن آن در میراث ترکیه آغاز شد. سپس در یکی از سفرهایش به باکو، پایتخت آذربایجان، از مصادره شاعر دیگر به نام نظامی گنجوی خبر داد.