حتی حزب‌اللهی‌ها و مذهبی‌‍‌های سنتی هم معترض‌اند

شدت گرفتن اعتراضات به حضور کا​​ظم صدیقی به عنوان امام جمعه تهران

ملی مذهبی _ کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران با وجود انتقادها پس از “رسوایی زمین‌خواری”، خطبه‌های نماز جمعه ۲۴ فروردین (۱۲ آوریل) را خواند. این موضوع اعتراض برخی رسانه‌ها و شخصیت‌های سیاسی داخل کشور به “واع​ظ متهم” را برانگیخت.

مسئله زمین‌خواری امام جمعه تهران زمانی مطرح شد که یاشار سلطانی، سردبیر سابق سایت “معماری‌نیوز” از تصاحب باغی به مساحت ۴۲۰۰ متر مربع در منطقه ازگل تهران از سوی امام‌ جمعه موقت تهران خبر داد.

اسناد نشان می‌داد که شرکتی موسوم به “پیروان اندیشه‌های قائم”، متعلق به کاظم صدیقی و دو پسر او باغی به این مساحت را در کنار حوزه علمیه “امام‌ خمینی” در ازگل تصاحب کرده است.

در پی انتشار این گزارش، صدیقی مدعی شد که امضای او در این اسناد جعل شده است. او از مردم و رهبر عذرخواهی کرد با این حال برای او پرونده‌ای بخاطر زمین‌خواری و دروغ و جعل اسناد تشکیل نشد.

امام جمعه تهران: شبکه‌ها آبروی یک طلبه ناچیز را بردند

صدیقی حتی در نماز جمعه ۲۴ فروردین نیز با وجود عذرخواهی تلاش کرد زمین‌خواری خود و پسرانش را توجیه کند.

او در افشای زمین‌خواری خود شبکه‌های اجتماعی را مقصر دانست و گفت کسانی که موضوع “رسوایی زمین‌خواری” او را مطرح و دنبال کرده‌اند، برای از بین بردن “آبروی یک طلبه ناچیز” به میدان آمده بودند.

اما انتقادها به حضور دوباره او به عنوان امام جمعه موقت تهران حتی میان سیاست‌مداران نزدیک به حکومت نیز بیشتر شد.

حسام م​ظاهری: تأییدی بر قاعده‌ی “از ما باش و هرچه خواهی کن”

محسن حسام مظاهری نویسنده و پژوهشگر مطالعات اجتماعی در کانال تلگرامی “صدای تهران” می‌نویسد پیام اقامه دوباره نماز جمعه توسط کاظم صدیقی در شرایطی که افکار عمومی همچنان (و نومیدانه) منتظر رسیدگی به اتهامات و اسناد منتشرشده از سوءاستفاده‌ی یک روحانی بانفوذ و صاحب‌منصب است، سپردن خطبه‌ی نمازجمعه‌ پایتخت به او توهینی آشکار به جامعه است.

 حسام م​ظاهری تاکید می‌کند این اقدام، تأییدی است بر قاعده‌ی “از ما باش و هرچه خواهی کن” و افراد را حتی در اتهامات سنگین از مؤاخذه مصون می‌دارد.

به گفته حسام مظاهری کمترین واکنشی که از بدنه‌ی مذهبی انتظار می‌رود تحریم نماز جمعه‌ی تهران و دیگر مجالس سخنرانی این واعظِ‌ متهم و یا تبدیل این مجالس به فرصت اعتراض و مطالبه‌گری از وی است؛ تا پیش از آن‌که در دادگاه صالحه به اتهاماتش رسیدگی شود.

عبدالرضا داوری، مشاور سابق احمدی نژاد در شبکه اجتماعی اکس (توییتر سابق) نوشته است که از هر ۵۰ هزار شهروند تهرانی فقط یک نفر در نماز جمعه به امامت صدیقی حاضر شده است.

محمد علی ابطحی از “لجبازی” حکومت در ابقا امام جمعه تهران انتقاد کرده است.
کامبیز نوروزی مدرس دانشگاه و کارشناس رسانه در کانال تلگرامی با اشاره به عدم حضور مردم در انتخابات می‌نویسد “تحکیم و تثبیت قدرت حتی بدون مردم برای گروه حاکم بیش از هر چیز دیگر اهمیت دارد” و آن را “قدرت‌نمایی در برابر افکار عمومی” توصیف می‌کند

به گفته عبدالرضا داوری “امامت جمعه کاظم صدیقی به دلیل وجود ابهام در عدالت او نه تنها مکروه است بلکه جایز نیست”. او نوشته است “حتی حزب‌اللهی‌ها و مذهبی‌‍‌های سنتی هم معترض‌اند”.

این حقوق دان تاکید کرده است که دادن نماز جمعه ۲۴ فروردین ۱۴۰۳ به کاظم صدیقی “بیانیه‌ای نانوشته است با این مضمون که افکار عمومی هیچ اهمیتی ندارد و قانون و اخلاق و شرع و عدالت راهی به قلعه قدرت ندارند و در مصونیت کامل مجاز به هر عملی هستند و هر مؤاخذه‌ای از آنها بی‌حاصل و عدالت بی‌معناست”.

مطالب مرتبط

فاجعه انسانی در زندان تهران بزرگ

سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرده است که تاکنون «مطابق آمار رسمی ارائه شده» ۷۱ نفر از کادر اداری زندان، سربازان وظیفه، محکومین زندانی، خانواده محکومین و همسایه‌ها در حمله اسرائیل به زندان اوین کشته شده‌اند

موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان

امروز نیز در سایه موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان، همان الگوی آشنای تاریخ در حال تکرار است: حذفِ بی‌پناه‌ترین‌ها به نام امنیت یا نظم، با همراهی رسانه‌ای و سکوت جامعه. اما حذف هر «دیگری» به دست ساختار قدرت، فقط آغاز یک روند است؛ روندی که دیر یا زود، دایره‌اش گسترش می‌یابد و به بدنه‌ی جامعه بازمی‌گردد. اگر جامعه در برابر بی‌قانونی علیه مهاجران ساکت بماند، فردا ممکن است همان سازوکار خشونت، گریبان شهروندان‌اش را نیز بگیرد. سرنوشت خاموشان، همیشه شبیه‌ هم است.

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

مطالب پربازدید

مقاله