اهالی فرهنگ روند دادرسی قتل مهرجویی و همسرش را محکوم کردند

فعالان فرهنگی دادگاه قتل مهرجویی و محمدی‌فر را نمایشی خواندند

ملی مذهبی _ شماری از هنرمندان و فعالان عرصه هنر و فرهنگ ایران، با امضای نامه‌ای سرگشاده نسبت به پیگیری قضایی پرونده قتل داریوش مهرجویی، کارگردان مولف سینمای ایران و همسر فیلمنامه‌نویسش وحیده محمدی‌فر اعتراض کردند. در این طومار الکترونیکی که به امضای چهره‌های سرشناس زیادی از جمله بهرام بیضایی، ترانه علیدوستی، پرویز صیاد، شیرین نشاط، کتایون ریاحی و منیرو روانی‌پور رسیده آمده است: «ما برای دادگاه رسیدگی به قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر که با تکیه بر تحقیقاتی ناقص و کیفرخواستی پُر ایراد با شتابی چشمگیر به کار خود پایان داده است هیچ مشروعیتی قائل نیستیم.»

در بخشی از این نامه در مورد شیوه “دادرسی” در این پرونده آمده است :«از برپایی دادگاه‌های نمایشی بر اساس اقرارهای متزلزل و‌ زیر فشار، لاپوشانی‌ نظام‌مند، پیاده‌کردن سناریوهای ساختگی، بارکردن مجرمیت بر دوش ناتوان عده‌ای از یک سو، و انباشتن فضای عمومی با انبوهی از شایعه‌ها و روایت‌های ساختگی از سوی دیگر و نیز دامن زدن به ترس و بی‌تفاوتی در تاریخ معاصر ما روالی دیرین و سیاقی پلید است که در آن به زیان شهروندان دادخواه، حقیقت و عدالت را به سود قدرت قربانی می‌کنند.»

این چهره‌ها همچنین نوشته‌اند :«سکوت، بی‌تفاوتی و لاپوشانی تنها به سرخوردگی و انزوا می‌انجامد و به استمرار سرکوب و ستم دامن می‌زند.»

ده‌ها نفر از هنرمندان و فعالان عرصه هنر و فرهنگ ایران، با امضای بیانیه‌ای نسبت به پیگیری قضایی پرونده قتل داریوش مهرجویی، کارگردان شناخته شده سینمای ایران و همسر فیلمنامه‌نویسش وحیده محمدی‌فر اعتراض کرده و دادگاه قتل آن‌ها را «نمایشی» و «لاپوشانی نظام‌مند» خواندند.

امضا کنندگان این بیانیه که روز شنبه ۲۶ اسفند منتشر شده، تاکید کرده‌اند روند بررسی پرونده نه به کشف حقیقت انجامید و نه توانست پاسخگوی پرسش‌ها و تردیدهای به وجود آمده درباره قتل این دو هنرمند باشد.

در این بیانیه که به امضای چهره‌های سرشناس زیادی از جمله بهرام بیضایی، ترانه علیدوستی، پرویز صیاد، شیرین نشاط، کتایون ریاحی و منیرو روانی‌پور رسیده آمده است: «ما برای دادگاه رسیدگی به قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر که با تکیه بر تحقیقاتی ناقص و کیفرخواستی پُر ایراد با شتابی چشمگیر به کار خود پایان داده است هیچ مشروعیتی قائل نیستیم.»

در بخشی از این بیانیه در مورد شیوه «دادرسی» در این پرونده آمده است: «از برپایی دادگاه‌های نمایشی بر اساس اقرارهای متزلزل و‌ زیر فشار، لاپوشانی‌ نظام‌مند، پیاده‌کردن سناریوهای ساختگی، بارکردن مجرمیت بر دوش ناتوان عده‌ای از یک سو، و انباشتن فضای عمومی با انبوهی از شایعه‌ها و روایت‌های ساختگی از سوی دیگر و نیز دامن زدن به ترس و بی‌تفاوتی در تاریخ معاصر ما روالی دیرین و سیاقی پلید است که در آن به زیان شهروندان دادخواه، حقیقت و عدالت را به سود قدرت قربانی می‌کنند.»

فعالان فرهنگ و هنر ایران همچنین نوشته‌اند :«سکوت، بی‌تفاوتی و لاپوشانی تنها به سرخوردگی و انزوا می‌انجامد و به استمرار سرکوب و ستم دامن می‌زند.»
داریوش مهرجویی، کارگردان مطرح سینمای ایران و همسرش وحیده محمدی‌فر، ۲۲ مهرماه ۱۴۰۲ در محل سکونت‌شان در ویلایی در کرج به طرز فجیعی به قتل رسیدند.

قبل از این جنایت، ویدیویی از داریوش مهرجویی منتشر شده بود که او در آن به توقیف فیلم‌هایش اعتراض می‌کند و تلویحا به تهدیدش اشاره می‌کند و می‌گوید: “این سینه من بیایید بزنید”. پس از قتل فجیع او این گفته محملی شد بر اینکه بسیاری این قتل را با انگیزه سیاسی و حتی قتل حکومتی بدانند.

پس از وقوع این قتل، بسیاری از چهره‌های شناخته‌شده و کاربران در فضای مجازی، نحوه انجام این قتل بویژه کاردآجین شدن مقتولان را با قتل‌های زنجیره‌ای در پاییز سال ۱۳۷۷ مقایسه کردند.
در ایران، احکام متهمان این پرونده که چهارنفر هستند بعد از دو جلسه محاکمه صادر شده است. دادگاه گفته عوامل قتل انگیزه “دزدی و خصومت شخصی” داشته‌اند و آنها را به  به  قصاص و حبس‌های طولانی‌مدت محکوم کرده است.

 وکیل خانواده مهرجویی در مقابل گفته بود که دادگاه استدلال‌هایش را نپذیرفته و حتی دسترسی او به شواهد پرونده از وی سلب شده است، اظهاراتی که شائبه “سیاسی بودن” این پرونده را بیش از پیش در فضای جامعه ایران مطرح کرده بود.

مطالب مرتبط

فاجعه انسانی در زندان تهران بزرگ

سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرده است که تاکنون «مطابق آمار رسمی ارائه شده» ۷۱ نفر از کادر اداری زندان، سربازان وظیفه، محکومین زندانی، خانواده محکومین و همسایه‌ها در حمله اسرائیل به زندان اوین کشته شده‌اند

موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان

امروز نیز در سایه موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان، همان الگوی آشنای تاریخ در حال تکرار است: حذفِ بی‌پناه‌ترین‌ها به نام امنیت یا نظم، با همراهی رسانه‌ای و سکوت جامعه. اما حذف هر «دیگری» به دست ساختار قدرت، فقط آغاز یک روند است؛ روندی که دیر یا زود، دایره‌اش گسترش می‌یابد و به بدنه‌ی جامعه بازمی‌گردد. اگر جامعه در برابر بی‌قانونی علیه مهاجران ساکت بماند، فردا ممکن است همان سازوکار خشونت، گریبان شهروندان‌اش را نیز بگیرد. سرنوشت خاموشان، همیشه شبیه‌ هم است.

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

مطالب پربازدید

مقاله