دادگاه انقلاب بار دیگر یک شهروند دو ملیتی ایرانی را به زندان محکوم کرد

حکم علیه یک دو تابعیتی دیگر؛ محکومیت شهروند ایرانی-سوئدی به ۵ سال زندان

ملی مذهبی _ وکیل شهروند دوتابعیتی ایرانی-سوئدی از صدور حکم پنج سال زندان برای موکل بیمارش توسط دادگاه انقلاب ایران خبر داد. رضا شفاخواه، وکیل، روز شنبه با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) نوشت: «موکل سعید عزیزی شهروند ایرانی سوئدی، محبوس در زندان اوین، از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به پنج سال حبس محکوم شده است.»

بنا بر اعلام آقای شفاخواه، آقای عزیزی از بیماری سرطان پروستات رنج می‌برد و اخیرا نیز به دلیل سقوط از پله‌های زندان، شرایط جسمانی وخیم‌تری پیدا کرده است. 

پیش‌تر، هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران اعلام کرده بود که آقای عزیزی اندکی پس از سفر به ایران، در ۲۱ آبان ماه گذشته توسط نیروهای امنیتی در خانه شخصی‌اش در تهران بازداشت شده بود.این ارگان حقوق‌بشری، اتهام وارد شده به آقای عزیزی توسط دادگاه انقلاب را «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم» گزارش کرده بود. 

مطابق گزارش‌های منتشر شده، آقای عزیزی ۶۰ سال سن دارد. وزارت خارجه سوئد بازداشت او را بی‌دلیل دانسته و خواستار آزادی بی‌قید شرط او شده است.

کشورهای غربی ایران را متهم می‌کنند که از دستگیری اتباع خارجی به عنوان ابزار چانه‌زنی برای آزادی ایرانیانی که در خارج از کشور بازداشت شده‌اند یا دسترسی به دارایی‌های بلوکه شده خود استفاده می‌‌کند، اتهامی که تهران آن را رد می‌کند.

اما بازداشت‌ و محاکمه شهروندان سوئدی در ایران پس از آن شدت گرفته که حکم دادگاه تجدیدنظر حمید نوری دسامبر گذشته اعلام شد که بر اساس آن دادگاه سوئد حکم حبس ابد دادیار اسبق قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران را به جرم ارتکاب «جنایت علیه بشریت» در جریان مشارکت در اعدام‌های سال ۶۷، تایید کرد.

در حال حاضر حداقل دو شهروند دیگر سوئدی از جمله احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر و یوهان فلودروس، دیپلمات سوئدیِ اتحادیه اروپا در ایران زندانی هستند.

مطالب مرتبط

فاجعه انسانی در زندان تهران بزرگ

سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرده است که تاکنون «مطابق آمار رسمی ارائه شده» ۷۱ نفر از کادر اداری زندان، سربازان وظیفه، محکومین زندانی، خانواده محکومین و همسایه‌ها در حمله اسرائیل به زندان اوین کشته شده‌اند

موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان

امروز نیز در سایه موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان، همان الگوی آشنای تاریخ در حال تکرار است: حذفِ بی‌پناه‌ترین‌ها به نام امنیت یا نظم، با همراهی رسانه‌ای و سکوت جامعه. اما حذف هر «دیگری» به دست ساختار قدرت، فقط آغاز یک روند است؛ روندی که دیر یا زود، دایره‌اش گسترش می‌یابد و به بدنه‌ی جامعه بازمی‌گردد. اگر جامعه در برابر بی‌قانونی علیه مهاجران ساکت بماند، فردا ممکن است همان سازوکار خشونت، گریبان شهروندان‌اش را نیز بگیرد. سرنوشت خاموشان، همیشه شبیه‌ هم است.

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

مطالب پربازدید

مقاله