شاه فراموش کرده بود که کورش نهاد سلطنت داشت نه فقط پادشاهی، شاه دربار را بی محتوا کرده بود. کورش نظامیان با اراده هم داشت که برای نهاد سلطنت و ایران می جنگیدند نه فرماندهانی فنی اما بی اراده که به شاه متکی بودند.کورش مشروعیت اجتماعی برخی از مردم و رضایت برخی از مردم و هم کنترل برخی از مردم را داشت. اما شاه مشروعیت خود را در میان نخبه گان و مردم از دست داده بود. پس آسوده بخواب کورش واقعی نبود که شاه گفت.

سلطه سیاست های منطقه ای خامنه ای است که باعث شده است که در داخل هم ترمز اصلاح طلبی را بکشد اگر چه منتفی نکرده است. این ترمز کشیدن کشور را به بن بست کشیده است.

شکل چیدمان ریاست قوه قضائیه و شورای نگهبان و شورای تشخیص مصلحت نظام نشان از نگاه خامنه ای برای اینده نظام دارد. چرا که وی می خواهد حاکمیت انقلاب به سازش و نفوذ مبتلا نشود .

اصلاح طلبان حکومتی هم باید بدانند که سکوت در برابر این انتصاب های لج باز گونه با مردم آنان را در نزد رهبر نظام مقبول نمی کند. به عبارتی نرمال سازی انجام نمی گیرد.اما به طلاق مردم از اصلاح طلبان منجر می شود.

هدف اصلاح ساختاری به راهبرد حضور و تقویت جامعه مدنی و اعتراضات مدنی نیاز دارد و کنش انتخاباتی با شرط لغو نظارت استصوابی معنی دارد . به عبارتی به ناچار بازی در عرض در جریان است. اما راه امید باز می شود اگر برنامه باشد در راهی که باز می شود می توان نتیجه گرفت.