می توان گفت که فقه شیعه حکم شرعی می دهد و حکم شرعی با میل مومن قابل اجرا است و نظر شرعی فقه شیعه با توجه به نظر سلطان و یا قانونگذار می تواند لحاظ شود. اما با حکومت دینی این نگاه مورد چالش قرار گرفته است . قانون اساسی فعلی راحل ارائه شده اش در عمل زیر پا گذاشته می شود چرا که جای تفسیر شورای نگهبان را فراغ کرده اند.

جامعه‌ای به‌ سوی علوم تخصصی حرکت خواهد کردکه روایت‌های تک‌وجهی در آن رنگ ببازد. این جامعه به تعمق نیاز دارد و برای عمیق شدن باید سوژه موردمطالعه را هم خوب شناخت.نگاه ایران فرهنگی در فراز و نشیب تاریخ ایران نقاط قوت و ضعف متعددی را در هر دوره نشان می‌دهد. به‌عنوان‌مثال در صفویه فقط انحطاط رانمی‌جوید بلکه فراز و نشیب‌ها را می‌یابد و عناصر و ویژگی دوره‌های تاریخی ایران را به ما نشان می‌دهد. توسعه دیدگاه ایران فرهنگی در گرو این است که حوزه تمدنی فعال ما چه ویژگی‌هایی داشته باشد.

علت "ایران زمین" خواندن حکومت و جامعه ایران را باید در جغرافیا و محیط دید که توجیه مناسبی در برابر ایرانشهری است. باید توجه داشت که جغرافیای ایران به دلیل ویژگی پراکنده بودن در دشت به محروسه شدن نیاز داشته است. به همین دلیل دولت در ایران زمین معنی داشته است. این محروسه بودن شامل زمین هایی می شده که مرز ایجاد می کرده است و قسمت زیادی را شامل می شده است. دیوار چین نمونه ای از این گستردگی است. ایران سرزمینی در دشت های گسترده است که ویژگی گستره سرزمینی دارد.

سرمشق ها حاکم ویژگی مذهبی ندارند . این پارادیم ها که ارزشی های پنهان و آشکاری را حمل که می کند این سخن خالقان سرمشق ها می باشد ار ز اندیشمندان مکتب انتقادی تا توماس کوهن -که خالق نظریه پارادیم ها است -به این نکته باور دارند. اما خلق سرمشق می تواند از حوزه فرهنگی ایرانی هم آغاز شود . اگر چه قرن هاست که ما این توان را از دست داده ایم. به عنوان مثال سهروردی متد فهم از نبوت و وحی را خلق کرد. حال که ما در آن موقعیت نیستیم می توانیم در تعامل با پارادیم ها آنان را دست کاری کنیم کاری که روشنفکران مسلمان می کنند. البته این عمل عواقبی چون التقاط دارد که چاره ای از آن نیست. چون از انجماد بهتر است.

این خلا مسئله کشور و دولت ایران است که نشان می دهد دولت –ملت جدید ایران کشور را وطن برای ما نکرده است و نیز ایران فرهنگی را مسئله بنیادین ما نساخته است. البته همان طور که گفتیم این نوسان تعارض دولت-ملت در ایران صفر و صد نیست. در دوره های نزدیکی صورت گرفته و تاثیر گذاشته است. اما اینها دوره های حیاتی و به نوعی سلبی بوده است تا دوره های اثباتی برای سازندگی و قدم به جلو برای بهتر شدن.

امروز هم نام بردن اول مقام معظم رهبری و بعد مردم ایران در مکالمات رسمی ایران متداول است روحانی و خاتمی و چنین سخن می گویند حتی اگر نخواهند. مشخص می شود که دولت وموقت تلاش می کرده است که اعدام کمتر و هویدا محاکمه علنی شود . آن هم در آن شرایط که همه قاطعیت می خواستند. یزدی از اعدام هویدا به وسیله غفاری می گوید و هم از این که هویدا را مراقبت بیشتری کرده است.

توسعه متوازن سحابی چند ضلع داشت. ایران باید بماند تا توسعه یابد. ایران باید قوی باشد. قدرت ایران با توسعه کسب می شود مردم ایران باید آزادی داشته باشند تا در سیستم احساس امنیت همبستکی و اینده داری کنند پس مشارکت مردم در تصمیم گیری ها لازم است. سحابی هویت ایرانی را باور داشت و هم این که مذهب در دید وی اخلاق اجتماعی را توسعه می دهد.