حکومت دینی از آنجا که دین را از اصالت می اندازد به نوعی ستیزه گری با رویکرد ضد دینی دامن می زند. این موضوع صرفا به قاتل طلبه دینی محدود نمی شود حتی در بین برخی تحصیلکردگان، نگاه از دریچه دین به جهان و اجتماع به رسمیت شناخته نشده و مفاهیمی مانند سکولاریسم که بیشتر از هر چیز تفکیک نهاد دولت از دین است و نه حذف نگاه دینداران در عرصه عمومی، به خوبی تبیین نشده است.
دولت ترامپ امروز بیشتر از هر چیزی جامعه مدنی ایران را هدف قرار داده است. ترامپ و همکارانش به خوبی واقف هستند بازیگری بیشتر نظامیان در عرصه سیاسی و عقب راندن جامعه مدنی به معنای تاخیر بلند مدت در روند توسعه ایران است و این همان هدفی است که زیر لوای برخورد با سپاه، موذیانه دنبال می کنند.
این سیلها همه نمادین هستند. هشدار دهنده نسبت به آینده ای به غایت سختتر از امروز. برای همین امروز باید صورت مساله را تغییر داد. اینکه وطن برای ما چه کرد ؟ باید بشود" ما برای وطن چه کردیم؟ " امروز مظلومتر از " ایران" هم هست؟ شده است طعمه ناکارآمدی حاکمیت غرق در فساد، دخالت های تخریب گر خارجی و عواملشان و در نهایت انفعال شهروندی. این سیلها، ترجمان همان آیه شریفه ای است که مقرر می دارد هیچ جامعه و جمعیتی تغییر نخواهد یافت مگر خود اراده کند.
اگر بود بن بست معنایش را از دست میداد چرا که برای چریک مدنی هر نقطه از ایران و هر مساله از مردم محل تلاش و عرق ریختن است. به قول خودش پاشنه ورکشیده بود،آماده کمک به پایینی ها، به نادیده شدگان به تحقیر شدگان ،
این پیری شما نمادین است، پیری همه ماست. نشانی از رنج "ایران" است. شما گفتید دروغ ممنوع . آنها بر دروغ اصرار کردند. شما ایران را سبز می خواستید آنها جامگان سیاه را دوست دارند.اما چه باک که تاریخ خیلی زودتر از گَردِ پیری نشسته بر تن شما به قضاوت نشست. حامیان دیروز دولت کودتا، دل و دماغ دفاع از آن معجزه قرنشان را ندارند.
خون، شهادت، فداکاری همه کلیدواژه هایی هستند که قبل از هر چیز انسداد در بحث آزاد را معنی می دهند. اصولا هسته سخت محافظه کار حاکم بر قدرت به بحث آزاد و عمومی حول محور مسایلی مهم از جمله سیاست خارجی منطقه ای ایران اعتقاد ندارد. این نشات گرفته از نگاهی است که شهروند معترض را به رسمیت نمی شناسد و حق ابراز نظر به وریا غفوری و علی کریمی و شهروندان دیگر در مورد فایده و هزینه سیاست خارجی ایران در منطقه و جهان را نمی دهد.
امروز خواندن نماز بر پیکر پوران شریعت رضوی در خیابان هم نمادین بود. یعنی اگر درب حسینیه ارشاد را هم به روی صاحبان اصلی اش ببندند باز هم خیابان هست. هر جا که مردم باشند هر جا که عرصه عمومی باشد حسینیه ارشاد آنجاست. این بستن حسینیه به روی صاحبانش مردم و نمازخواندن در خیابان خود نمادی از تقابل سخت جامعه مدنی که حق حیات خود را در ساحت عرصه عمومی مطالبه می کند و هسته سخت محافظه کاران حاکم بر قدرت است که عرصه عمومی را می خواهد ببلعد.