مجتبی نجفی

تمام بازوهای تبلیغاتی حاکمیت علیه میرحسین موسوی، زندانی ویژه آیت الله خامنه ای به پا خاسته اند تا انتقاد او را از سرداران بی افتخاری که علیه شهروندان قمه کشی کردند و خون جوانان این کشور را به خاطر یک اعتراض ساده زمین ریختند تخطئه کنند. فشار حاکمیت به فعالان سیاسی برای تبرّی جستن از موسوی افزایش یافته. نهادهای امنیتی میخواهند به زور علیه موسوی اعتراف نه در زندان که اینبار در بیرون از زندان بگیرند. حالا حتما بسیاری در برابر این موج سرکوب مقاومت میکنند اما عده ای به پیشواز میروند.

 مجتبی نجفی

 در مرداد نود و هفت این شجاعت را داشت دلیرانه از بند زندان هم قوه قضاییه ستمگر جمهوری اسلامی را نقد کند و هم از دورویی مایک پمپئو وزیر خارجه وقت آمریکا بنویسد که چگونه از بمباران ایران و اعمال تحریم بر میلیونها خانواده آسیب پذیر ایرانی به حمایت از او رسیده؟ میثمی باهوش تر از آن است که دو رویی مقامات وقت آمریکا در دفاع از حقوق بشر را نفهمد، چون به خوبی میداند چگونه تحریم های آمریکا، کنشگران مدنی و مردم عادی را ضعیف و باندهای قدرت و نظامیان حاکم بر کشور را قوی میکند. پس به فراست خطاب به پمپئو نوشت اگر امکان قرارداد اقتصادی با جمهوری اسلامی داشتید کنشگرانی چون او را به ثمن بخس میفروختید.

مجتبی نجفی

اهمیت صابر در تعریف گونه ای از اپوزیسیون است که سهم خواه قدرت نیست، نقاد رادیکال قدرت است. اپوزیسیونی که در عرصه عمومی رشد میکند بحث های عمومی را سازماندهی میکند، نهادساز است، برای کاهش رنج انسان با تاکید بر دموکراسی تلاش میکند. فقدان این نگاه از انجا بر میآید که در فقدان کنشکر عرصه عمومی که توامان آرمان و تخصص را با هم داشته باشد هر قدرتی تمایل به خودسری و بلعیدن عرصه عمومی دارد. پس ایده محوری کنشهای هدی صابر از آنجا ناشی میشد که ایفای نقش موثر در عرصه عمومی هم انگیزه و شور میخواهد هم تخصص و کاردانی. فداکاری برای به رسمیت شناختن "دیگری "میخواهد. برای همین است که تمام تلاش او دوری از هر فرم رانت بود تا اصالت کنشگر عرصه عمومی حفظ شود و تمام تلاش او بر تقویت بُعد کارشناسی و تخصصی اش بود تا از کلی گویی و چرت و پرت گویی پرهیز کند.

مجتبی نجفی

نقد گذشته افراد یک بحث است تمجید از ایستادن در میدان بحث دیگر. در نقد افراد باید روندها را دید و آخرین ایستگاه ایستادنشان را تحلیل کرد. آیا فرد نقد شونده روند استعلایی طی کرده؟ این در نظر من مهم ترین پرسش متن است. از این نظر رهبران جنبش سبز؛ موسوی، کروبی و رهنورد شایسته تمجیدند و البته نقد گذشته شان لازم و واجب. 

مجتبی نجفی

دوازده سال از رفتن فقیهی ممتاز گذشت؛ او که عطای قدرت را وقتی که در تضاد با حقوق انسان دید به لقایش بخشید و اگر چه ساختار استبداد دینی محکم تر شد اما گواهی شد بر اینکه در قدرت میتوانی باشی اما به اخلاق پشت نکنی. درس ماندگار او نوشتن از اشتباهاتش بدون هیچ تعارف و تبصره ای بود و در زمانه ای که بسیاری خطاهایشان را با نسبت دادن خود به زمان و مکان خاص توجیه میکنند او شجاعانه از کج رفتن هایش در سیاست نوشت.

 مجتبی نجفی

به طرفداران جنگ و تحریم: مسیر شکست دیکتاتوری از کنشگری در عرصه عمومی و ممارست در مطالبه‌محوری می‌گذرد. جنگ و تحریم علیه دموکراسی اصیل است و تامین کننده منافع باندهای قدرت و گفتمانش دکان پر چرب کاسبان رنج مردم در داخل و خارج است.

مجتبی نجفی

 زاینده رود روان، کارون خروشان،جانم فدای ایران". این بهترین شعاری بود که در اعتراض مدنی گسترده مردم اصفهان نسبت به خشکی زاینده رود دیدم. اگر نسبت به برخی استانها و شهرستانهای کوچک ظلم مضاعف صورت گرفته، مردم اصفهان که خود قربانی جهل و استبداد دینی هستند مقصر نیستند، مشکل در حکمرانی نامطلوب است که فهمی از توسعه پایدار و درکی از اهمیت محیط زیست ندارد. در نتیجه این بحران حکمرانی، خوزستانی را در برابر اصفهانی، کرد را در برابر ترک ، ترک را در برابر فارس قرار میدهد در حالی که ما متعلق به کلیت واحدی به نام ایران هستیم. اتفاقا "ایران مدنی" تلاش میکند کثرت های سرزمینی را در این کلیّت واحد آشتی و تهدید را فرصت کند.

 مجتبی نجفی 

از اینکه مرقد آیت الله خمینی شده است زیارتگاه مقامات جمهوری اسلامی حیرت زده نیستم، این روند از مدتها قبل شروع شده بود. چند سال پیش عکسی از بسته های مواد غذایی را در حرم مجلل آیت الله خمینی دیدم که تولیت آن بر عهده نوه اش حسن خمینی است. نوشتم همین تصویر کافی است شکست انقلاب پنجاه و هفت را تبیین کند. انقلابی که قرار بود مستضعفان را وارث زمین کند به چه روزی افتاده که برای این همه فقیر در مرقد بنیانگذارش در اقدامی نمایشی بسته مواد غذایی تهیه شده. اینها خواستند مثلا تبلیغ تولیت حرم را بکنند اما انقلاب ناکام پنجاه و هفت را به تصویر کشیدند.

مجتبی نجفی

 این آقا و آن دوی دیگر در زمانه ای ایستادند که رسم ایستادگی فراموش شده بود و عقب نشینی تحت الفاظ زیبا تئوریزه شده بود. پس ایستادند و بهای ایستادگیشان شد قلب های زخمی ، موهای سپید، جسمهای بیمار اما با روحی متعالی و سرافراز با یک نه بزرگ مقاومت کردند تا در تاریخ ما ثبت شود در زمانه ای که عده ای دنبال این هستند حاکم مطلقه میدان بازیشان را مشخص کند آنها میدان بازیشان را در کنار ملت تعریف کردند و به حاکم مطلقه یادآوری کردند حدت کجاست.

مجتبی نجفی

 بزرگترین خبط اصلاح طلبان حمایت از جهانگیری است. این دوره انتخابات کمتر میدان بازی اصلاح طلبان است. این واقعیتی است که پذیرشش برای نیروهایی که به انتخابات به عنوان منسک نگاه میکنند سخت است.
 اما چرا جهانگیری خبط بزرگ است؟ اول اینکه او نماینده وضع موجود است. در افکار عمومی بین او و روحانی تفکیکی قائل نمی شوند و اصولا خیلی ها حوصله ندارند کنکاش کنند فرق جهانگیری با واعظی رییس دفتر روحانی در چیست. دوم اینکه جهانگیری چهار سال سکوت کرده در حالی که هم تورم کمر مردم را شکست هم حاکمیت جان معترضان آبان را گرفت. جهانگیری به اذعان خودش توانایی تغییر یک منشی را هم نداشته . این تصویر ناتوانی، در ذهن مردم امتیاز نیست عیب است. مردم حق دارند بپرسند او که در استیفای جایگاهش در دولت روحانی ناتوان بوده چگونه می خواهد از حق مردم در برابر سیستم استبدادی حاکم دفاع کند؟