از آنجا که پیامبر، افزون بر نبوت، امیر و فرمانروا هم بوده است، به الزام حکومت، ناگزیر به تصمیمات روزمره بوده و این تصمیمات فقط در چهارچوب مصالح و مفاسد همان مقطع (مقاصدالشریعه) قابل فهم و تحلیل و در نهایت قابل قبول و یا رد است.
جنگهای دورة پیامبر هرگز برای تحمیل عقیده نبوده است. اگر بپذیریم که قبول دین با اکراه و اجبار غلط و حتی محال و مردود است ؛ دیگر جنگ ابتدایی لغو خواهد بود و در تعارض با اسلام. در این صورت تمام غزوات و سریههای عصر نبوی ماهیتی جز دفاع مشروع ندارد.
این اندیشه و پیش فرض نادرست است که ما قرآن را کتاب قانون بدانیم . پیامبر از سر ناچاری و ضرورت حکمرانی مقررات جاری عربستان را با اصلاحاتی حذفی و یا ترمیمی تأیید و امضا کرد. هر قانونی که در قلمرو تنظیم روابط مجتمع انسانی وضع می شود، از جانب خدا باشد و بندگان خدا، تحول پذیر است و مشمول مرور زمان می شود
اگر پیامبر به تشخیص خود و یا حتی خداوند از طریق وحی، مقررات عرب حجاز (به ویژه احکام فقهی یهودی) را برای تحقق مصالحی (عدل و انصاف و تنظیم روابط انسانی تر) جعل کردهاند، چرا مسلمانان در چهارچوب همان آرمانها و اصول فراتاریخی و عام اسلامی، حق نداشته باشند در باره مقررت و سنت های زمانه خود تصمیم بگیرند
مصلحان دینی در شاخه های متنوع آن، کمترین نقشی در معماری جمهوری اسلامی نداشته اند؛ جمهوری اسلامی با تمام نیک و بد آن، محصول همان اسلام محافظه کار حوزوی است. مصلحان دینی به نظام دینی و آن هم با مدل جمهوری مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه معتقد نبودند تا در معماری آن نقشی داشته باشند
قوچانی به تلویح و به تصریح مدعی است که مسئولیت «جمهوری دینی» در ایران بر عهدة مصلحان و به تعبیر کنونی روشنفکران دینی است و من این دعوی را مردود می دانم و بلکه بر عکس، معتقدم اگر اصلاحات دینی معاصر نبود، ما شاهد خشونت ها و استبدادهای عمیق تری در ایران پساجمهوری اسلامی بودیم
امروز می توان به نحو تجربی و تحقیقی نشان داد که بسیاری از سنن و شعائر و احکام، حتی بخشی از آنها که در متن قرآن و سنت معتبر نبوی مقرر شدهاند، خاصیت اصلی خود را از دست داده و در عمل به زیان توحید و ارزشهای اخلاقی و اصل رستگاری عمل می کنند
آیا می خواهیم در جهان مدرن زندگی کنیم و از دستاوردهای بشریت برای صلاح دنیا و آخرت مان استفاده کنیم؟ و یا برعکس، بنا را بر آن می گذاریم که در قرن هفتم میلادی بر وفق سنت های عرب جاهلی اسلامیزه شده (احکام امضایی اسلام) زندگی کنیم
آقای میرعماد می پرسد که شما از کی تقلید می کنید؟ بازرگان لحظه ای سکوت کرد و بعد گفت: من در تمام عمر کوشیده ام مشرک نباشم! این پاسخ کمی غیر منتظره به نظر رسید لذا فضا را سکوت فرا گرفت و کسی چیزی نگفت.
نائینی علم و عصمت سنتی و کم عمق امام را عمق و وسعت بیشتری می بخشد. این شیفت عظیم و بی سابقه پارادیمی، بدون این که تغییر کلامی در سنت فکری شیعی ایجاد کند؛ نصب الهی، عصمت و علم خاص الهی را در عصر غیبت و تا زمان نامعلوم به حالت تعلیق در آورد و عملاً بلاموضع کرد