وظیفه تو رساندن پیام و طرح گفتمان توحید است و به گفتمان شرک و نابودی آن فکر نکن زیرا آنها خود با باور خود با اعمال ناگوار خود را نابود خواهند کرد. زیرا این فرآیند انسانی است و زمان می برد. البته اگر در شرایط حاد مبادرت به برخورد فیزیکی نمایند شرایط جدیدی بوجود خواهد آمد که در سوره های محمد، فتح و حجرات خواهد آمد.
در این سوره با ذکر مصداقها که واژه "بلاء" را بکار برده است در پی تبین تعامل گفتمان توحید- شرک جهت ساختن، پالایش، بازسازی، و پاکسازی انسان در همه ابعاد است و لذا واژه بلاء و فتنه را بکار برده است.
پیامبر در روند ابلاغ پیام و موج تکذیب و استهزاء مخالفان احساس ناامیدی می کرده است و حتی دوست داشته است تعداد گروندگان را زیاد بیند ولی وقتی راندمان کار را می سنجیده است حالت ناامیدی مانند سایر افراد به او دست می داده است. ولی چون پیام جهان هستی را دریافته و خود را نیز پاک می کرده است دائماً به تکوین و خودسازی می پرداخته است تا دریابد که وظیفه او ابلاغ است و زمان بیانگر نتایج پیام او خواهد بود. این حالات را که به پیامبر دست می داده است را قرآن با واژه های دردمندی به مردم (عنتم)، حرص برای ایمان و هدایت مردم (حرص)، حزن و اندوه از کفر مردم(تحزن)، ضیق صدر بجای شرح صدر، عجله و اندوه و حسرت آورده است که بررسی تبارشناسانه آنها در دوران مختلف حالات و رفتار اصلاحی پیامبر را نشان خواهد داد.
مشی یک حرکت و عمل ارادی است (50)ووجود اراده به منزله نقش انسان در حرکت است . واژه لغوی " مشی" در قرآن نیز به همین صورت آمده است (51) که می توان گفت مشی طراحی آگاهانه خط سیری است که شرایط ، وضعیت ، مناسبات فردی – اجتماعی را از یک حالت به یک حالت جدید برای رسیدن به هدفی سوق می دهد . در نظام هستی این شوندگی به صورت اتصال هماهنگ پدیده ها در تعامل با هم به صورت فرآیندی و مستمر ادامه دارد .
در قرآن واژه " معاد" که حاکی از محل یا مکان است نیامده است ولی ترکیبات آن مانند وعید ، وعده ، توعدون ......... زیاد آمده است که به منزله یک فرآیند است که انسان پس از انجام عمل به بازنگری و بازگشت به آن مبادرت میورزد و با اصلاح مستمر آنرا در آینده و در راستای جهان هستی بکار می گیرد . این فرآیند قبلاً در قالب " توبه، اواب و منیب " و صیرورت توضیح داده شده بود .
استدلال فرد مومن بسیار ساده و روشن است که می گوید موسی دلیلهای روشن در تبین آیات و نشانه دارد و پروردگار خود را یکتا می داند ولی شما قصد جان او را دارید . اگر دروغ می گوید خود مسئول آن است و اگر راست می گوید شما باید تجدید نظر کنید . در جواب فرعون جهت توجیه قوم خود می گوید شما صاحب ملک هستید و من به مصلحت و راه درست راهنمایی می کنم و نمی خواهم عاقبت شمامانند سایر اقوام شود و سعی می کند خود را محافظ و پشتوانه قوم خود بیان کند .
در این روش فهم بر متن متمرکز و از شرایط دور است و به کمک دانش تفسیر می توان متن یا موضوع را فهم کرد . اگر چه بعضی معناها در متون استقلال دارند ولی بدون در نظر گیری شرایط تاریخی یک متن ، امکان بروز انحراف در فهم وجود دارد و انسان با ذهنیت حال معنا را به متن نسبت می دهد که مولف ممکن است با آن بیگانه باشد .
در سه سوره فوق به طور عام تاکید روی وحدانیت و یگانگی ، ذکر ، عبد ، عابد و اخلاص شده است . در ابعاد تاریخی ذکر هر یک از نام پیامبران گویای وجوهی از ابعاد پاکسازی است و ماهیت تکذیب در سه سوره نیز تفاوت دارد . عمده کردن نقش انسان در فرآیند پاکسازی و اتصال بدون واسطه به یگانگی جهت عدم وابستگی و سلطه بسیار مهم است .
در مجموعه آیات بعدی به فرآیند توسعه امکانات توسط داود و سلیمان با بکار گیری انواع علوم می پردازد ولی مردم به جز عده قلیلی فرآیند دستیابی به توسعه و امکانات و پاکسازی را درک می کردند .قوم سبا با توجه به نعمتهای عالی و رفاهی به قوانین فرآیند توسعه اعتناءنکردند و بجای حفظ دستاوردهای و تداوم آنها به کفران آنها پرداختند.