سخنرانی احسان شریعتی در دانشگاه آزاد گچساران

شریعتی، به بنیادگرایی نرسید، چون، در زمانِ او، به این صورت گسترش نداشت. چون، بنیادگرایی، بعد از دکتر شریعتی به‌وجود آمده است. مشخصاتی که دکتر شریعتی از تشیعِ صفوی، و نقدِ عواملِ انحطاط یا تسلطِ اندیشه‌ی سازشکارانه در جوامعِ اسلامی می‌دهد، به دورانِ ماقبلِ بنیادگرایی مربوط است. آنچه فعلاً در موردِ بنیادگرایی مطرح است، مجموعه‌ای از چند دیکورس و گفتمان است. بنیادگرایی، برخلافِ سنت‌گرایی، حتی از نوگرایی هم استفاده می‌کند. برای به دست گرفتنِ حکومت، ابزارهای جدید را شناخته، و به کار می‌برد.

یه مناسبت بیست و نهمین سالروز درگذشت استاد محمدتقی شریعتی

روش او در تفسير قرآن (و بازخواني نهج‌البلاغه)، تاويلي-كاربردي يا هرمنوتيك-پراگماتيك بود: نوعي معناكاوي كه نه فقط دلمشغول ريشه‌شناسي واژگان يا اشتقاق اتيمولوژيك كلمات، بلكه بيشتر متوجه كاربست و معطوف به پيامدهاي عملي تعبير متن بود، در راستاي فراهم‌آوردن شرايط امكان فهم كلام قدسي در افق آينده و نحوه مفاهمه و استفاده امروزين آن.

ما پیروان شریعتی و پویندگان پروژه‌ای که امثال شریعتی پیشگامان آن بودند، امروزه در دوران دیگری هستیم،عصر ما، عصر تصاحب و پایان‌هاست، در حالی که عصر شریعتی، عصر ایدئولوژی‌ها و انقلاب‌ها بود. عصر ما در جهان اسلام با پدیده بنیادگرایی روبرو می‌شویم که در عصر شریعتی با آن روبه‌رو نبودند، از زمان مشروطه بنیادگرایی مذهبی داشته‌ایم. اما این پدیده‌ای که امروز پیش آمده که غربی‌ها نام آن را بنیادگرایی گذاشته‌‌اند، پدیده ویژه‌ای است که رشد کرده و از سنت‌گرایی عبور کرده است: زمینه سیاسی آن باعث شده رشد کند و پدیده‌ای مانند فاشیسم و نازیسم شود.

وقتی شریعتی سوره ناس را می‌خواند در آیات «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ* مَلِکِ النَّاسِ* إِلَهِ النَّاسِ: بگو پناه مى‌‏برم به پروردگار مردم* پادشاه مردم* معبود مردم». (ناس، ۱-۳) این سه بعد را می‌بیند که اینجا رب را تربیت مادی گرفته است که ارباب و مربی از این‌ها گرفته شده است، ملک را به معنای سیاسی گرفته و اله را به معنای الهیاتی در بر می‌گیرد. ولی مردم رابطه‌شان با الله در قرآن این گونه است که در بعد اجتماعی ناس جای خدای می‌نشیند و وقتی خداوند در قرآن می‌گویند به خدا قرض بدهید به این معناست که به مردم قرض دهید.

احسان شریعتی به مناسبت بیست و هفتمین سال درگذشت استاد محمدتقی شریعتی و هفتادمین سالگرد تاسیس «کانون نشر حقایق اسلامی» مطلبی را به یاد این روشنفکر فقید دینی نوشته است.

اگر شریعتی امروز حضور می‌داشت بر گفتمان پیشین خود مبنی بر ضرورت «آزادی اسلام از زندان ارتجاع» پافشاری بیشتری می‌كرد. هم‌اكنون كشورهای مختلف جهان اسلام دچار بحران عظیمی شده‌اند كه در گذشته ابعاد آن شناخته نبود.

اسلام در ذات خود دارای جهان بینی پیشرو و روشی اجتهادی است که اکنون نیز باید در زمینه‌های گوناگون فکری و اجتماعی به کار برده شود. اما متاسفانه عده‌ای با استناد به شیوه زیستی در آن دوران، قرائت‌های قهقرایی و بزه‌کارانه از اسلام به دست می‌دهند

برای فهم شریعتی باید منحنی سیر اندیشه او را در ادوار مختلف مطالعه کنیم، شریعتی یک متفکر پویا است و آخرین حرف‌های او مهم‌ترین حرف‌هایش است اما اندیشه او دارای یک سیر تکاملی است که گاهی به آن توجهی نمی‌شود و به برخی جملاتی استناد می‌شود که در اندیشه او هیچ ارزش مهم علمی ندارد و تنها بخشی از جزوه‌ای ست که یک دانشجو برای یادآوری نگاشته است.

تنها نیرویی که تا کنون توانسته در برابر سنت‌گرایی افراطی یا بنیادگرایی بایستد، همین نواندیشی دینی بوده است. در مجموع، من فکر نمی‌کنم که اجداد فکری ما در اصل طرح و پروژه و راه‌کار خطا کرده باشند.

به هر حال با این شرایط منفی که پیش آمده ضرورت انتقال پیکر شریعتی به ایران بیشتر مطرح می‌شود، اما این منوط به آن است که اولا اجازه داده شود تا ایشان طبق وصیت در حسینیه ارشاد دفن شود و دولت اگر تشویق نمی‌کند لااقل ممانعتی ایجاد نکند؛ و بعد هم امکان برگزاری مراسم تشییع و خاکسپاری در شأن دکتر شریعتی فراهم شود.