در اندوه فراق از فرزند زندانی

مادر رضا شهابی درگذشت

“مادر صمدی زکریا” ، مادر رضا شهابی کارگر زندانی در شامگاه چهارشنبه دوم فروردین ۱٣۹۱ در بخش اورژانس بیمارستانی در شهرستان شبستر و به دلیل ایست قلبی درگذشت.

به گزارش اخبار روز به نقل از کمیته دفاع از رضا شهابی مادر زکریا که از بیماری قلبی رنج می کشید بعد از دستگیری فرزند خود  و مدتها به علت دوری و بی خبری از رضا بارها دچار مشکلات قلبی شد. وی دائما از وضعیت رضا میپرسید و بی تابی میکرد. اعضای خانواده به مدت چندین ماه به وی می گفتند چون رضا راننده است و اکنون در ماموریت کاری به سر میبرد امکان اینکه با شما تماس بگیرد و یا به دیدار شما بیاید را ندارد. در چند مورد تماس تلفنی محدود رضا، مادر صمدی بیتابی میکرد. در مدت بستری شدن رضا شهابی در بیمارستان به دلیل اینکه مقامات امنیتی و قضایی ملاقات با رضا را ممنوع کرده بودند، مادر رضا موفق نمیشد به اندازه ی دلخواه بالای سر رضا حاضر شده و فرزند خود را ببیند. در اندک دیدارهای همراه با استرس و بسیار کوتاه، مادر صمدی که با چرخ ویلچر به بخش آورده میشد، رضا را در آغوش میکشید و میگریست.

در اخرین شب حیات، مادر صمدی تا جایی که میتوانست سخن بگوید دائما از رضا میگفت و نام او را صدا میزد. همراهان مادر صمدی اظهار داشته اند که وی تا اخرین لحظات انتظار آمدن رضا را میکشید و از واپسین کلماتی که موفق شد بر زبان بیاورد نام رضا بود.

بدین ترتیب دستگیری و حبس و آزار و اذیت رضا شهابی که تنها جرمش دفاع از حقوق کارگران بوده است، باعث رنج و آزار دیگر اعضای خانواده اش نیز شد. در جدیدترین تاثیرات این آزار و اذیت، مادر صمدی، مادر رضا شهابی، که زمینه ی نارحتی قلبی داشت، به علت رنج و عذابی که بابت رضا بر او وارد شده بود با قلبی آکنده از اندوه و غصه و با دلتنگی برای فرزندی که بسیار برایش عزیز بود، جان عزیز خود را از دست داد.

کمیته ی دفاع از رضا شهابی که از این پس، یکی از اعضای خود یعنی ” مادر صمدی زکریا ” را همراه و هم گام خود ندارد، با تاثر از درگذشت این مادر عزیز، به تمامی اعضای خانواده ی رضا شهابی زکریا تسلیت میگوید.

این کمیته خاطرنشان کرده است:«ما همچنین خواهان پایان دادن به ظلم آشکاری هستیم که بر رضا شهابی کارگر زندانی ، مسوول مالی و عضو هیات مدیره ی سندیکای کارگران شرکت واحد تحمیل شده است.»

 

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله