مهر همان سال (سال ۵۸) قرار میشود به زندان ایرانشهر منتقل گردد. گویا در فرودگاه مهرآباد، چند نفر با عجله سر میرسند و با گفتن اینکه ما مأمور هستیم با نشان دادن یک نامه که متهم آزاد شده است، او را با لطایف الحیل تحویل میگیرند و با خود میبرند و میگویند خودمان ایشان را به منزل میبریم.
:اگر قرآن از زبان پیامبر و حاصل رؤیاهای او است،چه ضرورتی داشت که پیامبر این گونه سخن بگوید و خود را«مخاطب» سخنان خداوند بداند؟چرا پیامبر زبان خطاب رابرگزیده است؟دستورات تجویزی ...
:همان طور که نیازبه هوا،خوراک،پوشاک،نیاز جنسی،مسکن…و نیاز برای انطباق و هماهنگی واقعی است،نیاز به پرستش ونیایش هم واقعی است حتی اگر آنرا انکار کنیم یا وارونه جلوه دهیم.
از آن دانشجو یا طلبه و ناشری که روبروی قدرت حاکم میایستد، آن کارگر و برزگر و دستفروشی که رنج میبرد، هزاران زن خانه دار که چشمشان به فردای ایران است، از دهها گروه و دسته ناشناخته با اندیشه ها و عقاید مختلف... همه و همه مقاومت میکنند.نمیشود گفت کسیکه از ما دور میشود حتماً به رژیم نزدیک میشود! خیر چنین نبوده و چنین نیز نخواهد بود.
:برخلاف پندار غرض آلود جنگ افروزانی چون «موشه يعلون»،وزير دفاع اسرائيل، مردم هوشیار ايران که «مو و پیچش مو»، هر دو را میبینند، خودشان بپاخاستند و خواهان تغيير شدند...
«جبر جّو» همه را «آزادانه و با کمال میل»، به مدح و ثنا و بندگی میکشاند، به بندگی خودخواسته. بنده هایی که زنجیر بر گردن و دست و پا ندارند. شادند و لبخند هم میزنند.
سال ۵۹ شنیدم سرود ای آزادی را سروده است. یکروز از او پرسیدم اسماعیل آیا سرود ای آزادی آهنگی از موسیقیدان آلمانی (کارل ارف) را بهمراه دارد؟ همانطور که حدس میزدم پاسخ داد بله، کارمینا بورانا. قطعه آغازین کارمینا بورانا.
اطلاع دقیق دارم که اسماعیل با الهام از کلام دکتر علی شریعتی که گفته بود: «آی آزادی چه رنجها برایت کشیدم و چه رنجها خواهم کشید. چه شکنجه ها دیدم و چه شکنجه ها خواهم دید، اما خودم را به استبداد نخواهم فروخت...»، ای آزادی را سرود.
:آیا حاضری علیه نویسنده این نامه که در خانه خودت پیدا شده، اعتراض کنی و بنویسی؟ سکوت کردم. پرسید این سکوت علامت رضاست؟ گفتم خیر.نگاه معنی داری به وکیل مدافع کرد و ...
:از آسمان غم زده اندوه بارید اما مادر معینی، مثل بسیاری از پدران و مادران داغدار چاووش شادی و امید شدند و در برابر لشگر غم ایستادند و در صف مادران صبور و غیور پرده از جنایت سال ۶۷ و فتوای هولناک قتل عام زندانیان ...