نمیتوان به نام عشق، خرد را زیر گذاشت و هر پرسش و ابهامی تیپا زد. به خیال خود عشق میورزیم اما در واقع آسیمیله شده و به معنی منفی کلمه از خود بی خود میشویم
آدمی علاوه بر امیدها، با خاطرات خویش زنده است. انسان تنها موجودی است که دارای خاطره است. خاطره حکایت از واقعیت وجود ما دارد و هستی نقطهای ما را منبسط و خطی میکند.
همین که افراد در پس پرده بی خبری هستند و از آینده بیخبر، ترغیب میشوند تصمیمهای خود را مبتنی بر انصاف (عدم تبعیض) بگیرند و به دنبال قواعدی باشند که بتواند آزادی همه را تأمین کند و نابرابریها به محرومیت افراد محروم نیفزاید.
گور اوزلی زیر پای شاه نشست و تا توانست به گوشش خواند که صلاح است با روسیه کنار بیاید...
فتحعلی شاه از ترس اینکه انگلیس حمایت مالی خود به ایران را قطع کند و نیز به خاطر شورشهای داخلی در منطقه ترکمان خراسان و.... به میانجیگری و صلح رضا داد.
:اما (و چه امای بزرگی)، که کم کم شوری به کوری رسید و او آنچنان یگانه و بی همتا جلوهگر شد که گویی تافتهای جدابافته و از جنسی دیگر است.با ملایک دمخور شده و رهبری اش هم حرف ندارد...
:غلبه کردن یأس بر باقر امامی و خودکشی او به این دلیل که شوروی وفای بعهد نکرد، پسندیده نیست اما او برخلاف تبلیغات رادیو مسکو و نظر زندهیاد بیژن جزنی در کتاب تاریخ سیساله، مبارز معتقدی بود نه عامل دشمن.
: زندانیان سیاسی زمان شاه فرزندان مردم ایران بودندو بیشتر آنان همه چیزخودرا درکفه اخلاص گذاشتندو از جان وجوانی خودگذشتند امّا انگارهمه سوار قطاری بودندکه معلوم نبودکجا میرود.
:جیاب در سال ۱۹۷۳ بعد از آنکه ارتش تحت فرماندهیاش در نبرد «استر» شکست خورد، به جای اینکه تقصیر را به گردن فرماندهان صحنه بیاندازد، از مقام فرماندهی کنارهگیری کرد و گفت ...