خاطراتی از زندانی دو نظام

: خسرو گلسرخی، هم همین جا بود. بند مزبور پیش‌تر حوض کوچکی داشت، روزی خسرو با یکی از زندانیان لب آن حوض نشسته بود و با اشاره به موج کوچکی که در آب نمایان بود گفت زندگی آدمی مثل این موج می‌ماند. مثل این موج...

خاطراتی از زندانی دو نظام

:بهروز و بهروز‌ها اگرچه چون شمع‌های شبانه خوش و بی‌پروا سوختند،اما آیا این فدا و گذشتن از خانواده و دل بستن به مبارزه در هر شرایطی نیکوست؟هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است/دردا که این معمّا شرح و بیان ندارد...

خاطراتی از یک زندانی دو نظام

:داودآبادی از پشت کمربند شهرام(پسر اشرف پهلوی)را می‌گیرد که نتواند فرار کند، امّا کمربند پاره می‌شود و اوبا صورت به زمین می‌خورد و قاطی جمعیّتی می‌شود که جمع شده‌اند.عده‌ای با سنگ و آجر به افراد تیم هجوم ...

خاطراتی از زندانی دو نظام

:بین راه پاسبان گفت پس جنابعالی سیاسی تشریف دارین.چقدر شما بلانسبت خر هستید. برای چی و برای کی خودتون را به دردسر می‌اندازین؟/شما که زندونی نمی‌کشین پدر و مادر بیچاره شما‌ها، اونا هستندکه از غصّه...

:پرسید تو می‌خوای آدم بشی یا نه؟ می‌خوای برگردی سر تحصیلت یا می‌خوای در هلفتونی بمونی؟ ببین در اینجا شریعتی زندانی است. می‌برمت دم سلّولش، با صدای بلند بگو تو باعث دستگیری من شدی.آه از نهادم بر آمد...

:کمیته مشترک، کمیته فحش‌های رکیک، آپولو و شوکهای الکتریکی، فریادهای طاقت سوز و زندان پاهای زخمی و آش و لاش؛ داستان‌ها دارد/گفت می‌دونی نامه احسان بیشتر از همه آثار دیگر دکتر شریعتی تکثیر شده است؟

: به زحمت و با درد بلند شدم اشک در چشمانم جمع شده بود و آنها قاه قاه می‌خندیدند.نگهبان پشت سر هم محکم اردنگ می‌زد و مادر قحبه و مادر سگ از زبانش نمی‌افتاد. سرم سیاهی می‌رفت و من از درد به خود می‌پیچیدم...

به مناسبت سالگرد مرگ یاسر عرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین

حضور رهبر یک جنبش آزادیبخش در سازمان ملل ضربه بزرگی به مرتجعان و نژادپرستان بود و آنان تصور نمی‌کردند، صدایی که در صدد خاموش کردنش بودند، از مجمع عمومی به گوش جهانیان برسد.

:نامه دکتر به احسان را با کاغذ کاربن تکثیر کردم .از بس نوشتم، دست‌هایم درد گرفت. مضمون آن نامه شگفت که تا همیشه زیبا و پرمعناست، پیروزی صبح را بر شب تار نوید می‌داد و در آن‌زمان بدون اغراق آیه مقاومت بود ...

زندان=‌زنده دان

ذهن امثال من با پیچیدگی‌های جامعه ایران آشنایی نداشت. در آن دوران بیشتر ما به امتناع انصاف و واقع بینی دچار شده بودیم.