معمولاً نامه سرگشاده وقتی نوشته میشود که نویسنده پیشتر، حرفهایش را زده اما گوش شنوایی نیافته و جز جوابهای سربالا نشنیده است...نامه سرگشاده اگر با پرسشهای تازه، پاسخهای کهنه را دور بزند، چنانچه آینه دردها و رنجها باشد و با نیت پاک و قلمی دیکته ناپذیر نوشته شود و اگر حرف دل همه کسانی باشد که یک سینه سخن دارند و بیان نکردهاند، از نویسندهاش عبور کرده، عمر نوح میکند.
:ناگهان نوروز، همان که شیخ طوسی دسیسههای مجوس نامید و به قول حجه الاسلام غزالی میبایست مندرس شود و شعار گبران بود، عزیز و بانمک شد و گفتند اولین روزی که خورشید طلوع کرد و زمین ایجاد شد نوروز بوده است!
نمایندگان آماده رفتن میشدند. ناگهان پچ پچ افتاد بعد از رفتن خبرنگاران ،نمایندگان در سالن بمانند. کمی بعد خروشچف اعلام نمود برای شنیدن یک گزارش محرمانه آماده باشید.هیچکس یاداشت بر ندارد.کلمه ای از این گزارش نباید به خارج درز کند...
: تا نسل هوشیار امروز کیش شخصیت را که گاه لباس تواضع میپوشد، نشانه نگیرد، ما به صبح نمیرسیم/ گزارش خروشچف در زمان خودش مثل بمب صدا کرد و بیشتر از فروریزی دیوار برلن غبارداشت...
: علی امید از کارگران شرکت نفت که در دوره رضا شاه و محمدرضا شاه ربع قرن با مقاومت زندانی کشید در اواخر عمر در حمام عمومی لنگ میداد و میگرفت و عاقبت در فقر و تنهایی مُرد...
سی سال از توسل به آن حدیث قلابی که قاتلین زندانیان سیاسی به آن متوسل شدند میگذرد. دردا و شگفتا، جریانی که خودش قربانی استبداد زیر پرده دین است نیز، «لا حیاء فی الدین» را عَلم کرده است تا پرده دری توجیه دینی داشته باشد!
ساختارشکنی اگر با انگیزه پاک و اندیشه والا همراه نباشد. راه به جایی نمیبرد. به ویژه وقتی در زبان چون شکر فارسی زغنبوت میریزیم/ با هیستری ضدمذهبی نه دشنه ارتجاع غلاف میشود و نه بایدها و نبایدهای عرفی و دینی و فرهنگی یه معنی واقعی کلمه زیر سؤال میرود/ اگر فردا پس فردا کاندوم و ماندوم و... هم مثل «آق نقی» شعریزه و آهنگین شود و نوگرایی و ساختارشکنی نام گیرد، در واکنش به کسانی است که از پستان دین شیر دنیا میدوشند. از ضایعات استبداد است و بس.
:در سال 60 از نزدیکان ابوالحسن بنی صدر؛ حسین نواب صفوی،محمد علی نجفپور، منوچهر مسعودی، رشید صدر الحفاظی، محمد ذوالفقاری، اصغر لقایی و کاظم قائمزاده و... را اعدام کردند...
هیچ متفّکری را نمیشناسیم که گریزی به عشق نزده باشد، حتّی فیلسوف ظاهراً خشکی مانند نیچه.همه هنرمندان، فیلسوفان، نویسندگان و شاعران پای عشق را به میان کشیده اند. حافظ عشق را ماندگارترین صدا در همه اعصار میداند و خود را «بنده عشق» میخواند. گوته و شکسپیر و پوشکین و... خیلیهای دیگر، همه با عشق کلنجار رفتهاند.
:در قزل قلعه خیلی ها زندانی کشیدند. برخی بعد از انقلاب زندانبانان قدیم را روسپید کردند. پاک ترین فرزندان ایران هم در میان زندانیان بودند که شماری از آنان بعد از انقلاب به خاک و خون غلطیدند.