عرفان در مقابل حیات متشرعانه، عام گرا، جهانشمول و فراهم سازنده سپهری فرادینی است. به این معنا میتوان از این ظرفیت عرفان بهره برد و در عرصه عمومی امکانی برای به رسمیت شناختن یکدیگر فراهم کرد. آنچه نوشتم، حاصل نوعی بلند بلند فکر کردن است. میدانم که از عرفان در عرصه سیاست خطرها خیزد. اما گاهی فکر میکنم رها کردن این ذخیره فرهنگی و تاریخی، میتواند به نحوی دیگر خطر آفرین باشد. عرفان یکی از داشتههای غنی ماست. آیا میتوان به بهره گیری از آن، افقی تازه برای حیات سیاسی گشود؟؟
هنگامی که از این منظر به منازعات درونی در ایران نظر کنیم، زاویه دید و ارزیابی ما از شکافهای سیاسی تغییر خواهد کرد. شاخه اصولگرا و اصلاح طلب، هر دو از یک تحول بنیادی ریشه میگیرند و از این حیث دو سوی یک پدیدهاند. یکسو مرتب بر طبل قدرت و افزایش نفود و اقتدار ایران سخن میکوبد، و سوی دیگر بر معنویت و خرسندی درونی و پرداختن به مساله خود. یکی از نقش جهانی ایران سخن میگوید و دیگری از عقل و پرهیز از هیجانان کاذب و بی معنا.
سکولاریسم اگر جدایی نهاد دین از سیاست است، موضوعیت دارد، اما اگر مقصود ارجاع کلی دین و الهیات به عرصه خصوصی است، چنین رویدادی در ایران امکان پذیر نیست. زیرا، همه چیز منجمله امور عمومی باید نقطه ارجاعی با خداوند بیابد. امر عرفی به معنای بیرون از قلمرو شریعت معنا دار است، اما امر بیرون از قلمرو الوهی بی معناست.
برای جامعه ایران، راه سومی میان انقلاب و پارلمانتاریسم متصور بود و آن تقویت عرصه عمومی است. فکر کردن به یک جامعه نیرومند که به مدد احیا و خلق یک عرصه عمومی امکان پذیر است.عرصه عمومی که چندان به طور مستقیم و عاجل مدعی قدرت نیست و با سردمداران سیاسی بر سر مناصب نمیستیزد، بلکه توانایی آن را داراست که رفتارها را تعدیل کند. عرصه عمومی سرمایهای است که از تکرار اتفاقات شگرفی مثل دولت احمدی نژاد ممانعت به عمل آورد.
گسترش روزافزون اسلام سیاسی، سودای سکولار شدن اسلام را هر روز کم اعتبارتر کرده است. یوتوپیای تبدیل شدن اسلام به یک دین خصوصی و منحصر به ارتباط میان بنده و خداوند، دور از دسترس تر از دیروز است. در چنین شرایطی راهی جز این نیست که با نگاهی انتقادی و با هدف بازسازی اسلام سیاسی به آن نظر کنیم. البته این نکته مشروط به آن است که مدرنیته نیز در معرض نگاه انتقادی با هدف بازسازی قرار گیرد
بخش مهمی از صحنه چندپاره پیش چشم ما در جامعه ایرانی، کثرت روایتها و صور متنوع دینی در عرصه فرهنگی و اجتماعی و حتی در عرصه سیاسی است. هنوز هم بخش مهمی از صحنه را دین و صور دینداری اشغال کرده است.