همه حرف در مورد همین ناظر بیرونی یا درونی است، اگر چنین ناظری بر گفتار پیامبر وجود داشته، پس قرآن کلام مستقیم خدا و مصون از خطا و تاثیرات ابطال پذیر بشری است. سه آیه انتهایی سوره جن به‌وضوح نشان می‌دهد که خدا در ابلاغ کلامش به بندگان، رصدی بر پس‌وپیش (دریافت و انتقال) پیامبران قرار داده تا بداند دقیقاً آن را رسانده‌اند.

"خواب گزاری"، ترجمه فارسی "تعبیر خواب" در زبان عربی است که فقط یکبار در قرآن، آن‌هم از ذهن و زبان فرعون خطاب به درباریانش، برای بازگشایی گره خوابی که دیده بود آمده است. "تعبیر"، با عبرت هم‌‌ریشه است و بر "عبور" از ظاهر دلالت می‌کند. اما قرآن همواره در مورد "رؤیا"، واژه "تأویل" را به کار برده است که معنای "وقوع خارجی یک خبر و نتیجه یا علت غایی" دارد، مثل تأویل قیامت یا وعده‌های دیگر قرآن، که مانند علوم متعارف اکتسابی نیست و جز به تعلیم الهی دریافت نمی‌گردد، آیا اصطلاح تأویل یا "خواب‌گزاری قرآن" با فرهنگ این کتاب بیگانه و بدعتی تفسیری نیست؟

پیامبر اسلام، هم‌چون سایر پیامبران، «رسالت» داشت و مامور «ابلاغ» آشکار آن به توده‌های مردم بود، قرآن در ۲۵ آیه به چنین رسالتی از سوی آفریدگار عالم تاکید کرده است. در تئوری «رویاهای رسولانه»، ۱۴ قرن است هیچ مفسری توفیق نیافته بر گوشه‌ای از رموز آن رویا پی ببرد، جناب سروش نیز تاکنون هیچ یک از نمادهای چنان رویایی را نگشوده و این مهم را به آیندگان حواله داده است. باید دید جایگاه رسالت در این تئوری کجاست و هزاران شهید به خون خفته‌ای که آن پیام را با خون‌شان آبیاری و سبز کردند، چه بانگ بیداری از آن انذار شنیدند که اینک باید سراغ خواب‌گردان بگردیم؟

عبدالعلی بازرگان؛

نظام ولایت فقیه که بعد از انقلاب در ایران حاکم شده، استثنائی است در تاریخ ایران که فقیهان زمام امور را مستقلا به دست گرفته‌ و می‌خواهند به هر قیمتی شده ظواهر شرعی را به کرسی بنشانند، هرچند حفظ ظاهری کرده‌اند، اما در باطن نتیجه معکوس گرفته‌اند و گمان نمی‌کنم اگر روزی این نظام برچیده شود، درصد پایبندان به حجاب، به پیش از انقلاب هم برسد.

شرحی بر سوره تین

حضرت علی در پاسخ آنها می‌فرماید اینها خبر ندارند که إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ درخت‌هایی که در کویر رشد می‌کند أَصْلَبُ عُوداً چوبشان بسیار محکم‌تر از درختان باغات است و درخت‌هایی که در کویر می رویند مقاوم‌ترند. وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً (۱) درختانی که در باغ وکنار جوی آب، مثل بید، پرورش پیدا می‌کنند، پوستشان بسیار نازک و چوبشان هم سست است و راحت می‌شکند و آتششان هم کم دوام تر است. می‌گوید خارهای بیابان و کویر، آتش پرگیرانه‌تر و فروزان‌تر و پردوام‌تری دارند. اینان نمی‌دانند که مردانی چون من مانند همان گیاهانی‌اند که در شرایط سخت پرورش یافته و بالیده‌اند و بنابراین مقاومتشان بیشتر و آثارشان سودمندتر است.

تنها در عقل مدرن نیست که به دستاوردهای علمی (در برابر دین) تکیه می‌شود، در عقل قرآنی نیز بدون توجه به نتایج علم و تجربه، اصلاً تعقل امکان‌پذیر نمی‌باشد. قبلاً اشاره کردیم که تعقل گام سوم فرآیندی است که با تفکر در پدیده‌ها و تحولات (گام اول) شروع می‌شود و با بهره‌وری از “علم” حاصل از تفکر (گام دوم) به نتیجه‌گیری و اصلاح خود می‌پردازد.

البته قرآن هم مسلمانان را به «شُو» (ارایه و نمایش) دعوت کرده است؛ اما «شُوی عدالت» حتی با مخالفان (ترک پایمال کردن حقوق آنان) و برپا شدن برای احیای ارزش‌های خدایی به نیروی تسلط بر نفس:

تفسیر عبدالعلی بازرگان از سوره نصر

نصرت الهي همواره پس از مراحل سخت و دشوار فرا مي‌رسد. اين‌طور نيست كه تا يك ملتي در راه حق خواستند قیام کنند، فوراً خدا کمکشان کند. همان تا چیزی نشده بگویند ما برای خدا شروع كرديم، اقدام كرديم، پس مدد خدا چه شد؟ يك روز است، دو روز است، يك هفته و دو هفته است كه برای حق به‌پا خواسته‌ایم و هنوز از نصرت خدا خبری نیست. نه، اين‌طوري‌ها نيست. زمان مي‌برد؛ يعني مستلزم تحمل سختي‌هاست؛ يعني نصرت الهی چيزی جدا از وجود شما نيست. نصرت حق بايد از درونتان بجوشد. نصرت خدا از درون خودتان سر برمی‌زند، امر بيروني نيست.

تفسیر عبدالعلی بازرگان از سوره عصر

در هر زمان و مکان که تصور کنید، حق‌گویی دردسر آفرین است. حالا من کاری به زمان و مکان خودمان ندارم، ولی در طول تاریخ همیشه این بوده است. کسانی که قدرت را در ‌دست دارند قربتاً الی الله کار نمی‌کنند. اکثر دنبال منافع خودشان‌اند و حکومت را وسیله‌ی اِعمال زور قرار می‌دهند و ستم می‌کنند و سرکوب می‌کنند. پس، لازم است کسانی باشند که در مقابل آنها حق را بگویند و پای آن هم بایستند و به مردم هم سفارش کنند که مقاومت و تحمل کنید و نترسید و از حقیقت پیروی کنید.

شرحی بر سوره انشراح

آنهایی که ایمان نمی‌آورند از آن است که باراعمالشان بر آنها سنگین می شود‌ و نمی‌توانند اوج بگیرند و صعود کنند. نمونه‌ها خیلی زیاد است. این واژه «انشراح صدر» از واژه‌های خیلی جالب قرآنی است و دلالت روشنی دارد بر اینکه شخصیت انسان بسته یا باز و گشاده می‌شود. ما وقتی چیزی یا کسی را دوست داریم، می‌خواهیم او را در آغوش بگیریم، یا با آغوش گشاده به سویش می‌رویم، سینه‌مان را برای استقبال از او باز می‌کنیم. در فارسی می‌گوییم با آغوش باز. یعنی آغوش گشادن برای پذیرفتن کسی. ولی در زبان عربی می‌گویند سینه‌اش گشاده شد. گویی از دیدن کسی که محبوب اوست نفس راحتی کشیده است.