زندگی دکتر نورعلی تابنده با تاریخ سیاسی معاصر ایران گره خورده است. او از پیروان راه مصدق، وکیل مدافع رایگان زندانیان سیاسی دوران استبداد سلطنتی، از جمله روحانیونی مثل آیت‌الله پسندیده و آیت‌الله طاهری اصفهانی، و نیز در دوران استبداد فقاهتی وکیل مدافع مهندس امیرانتظام بود، دارای دکترای حقوق از دانشگاه پاریس و فعال حقوق بشر بود و از همکاران دولت موقت مهندس مهدی بازرگان در پست معاونت وزارت ارشاد، معاونت دادگستری و مدیریت سازمان حج و زیارت به‌شمار می‌رفت.

عبدالعلی بازرگان

و این چنین تحریف آیات توسط حکمرانان بنی امیه و بعدها بنی‌عباس، به کمک آخوندهای درباری و پیوند شوم زور و زر و تزویر تداوم یافت و چماقی به دست مستبدین صفویه و قاجار و هم امروز در نظام ولایت مطلقه فقیه داد تا با احکام تحریف شده: محارب، مفسد و باغی و… مخالفین سیاسی خود را سرکوب کنند.

آیت الله طالقانی که پایگاه قرآنش در مسجد هدایت جذب کننده استادان و دانشجویان دانشگاه تهران بود، برای تاثیر گذاری در مخاطبانش چاره ای نداشت جزآن‌که خود را مجهز به علوم زمانه و مباحث سیاسی اجتماعی کند و به زبان روز تفسیر نماید، بنابراین بیشترین شاگردان او دانشگاهی بودند. مثل: چمران، یزدی، سحابی، رجایی، حنیف نژاد، میثمی، جعفری، بسته نگار و… که هرکدام منشاء آثار و خدمت نیکویی شدند.

چگونه گفته می‌شود این امور با تئوری رؤیای رسولانه قرآن بهتر تفسیر می‌شود، حال آن‌که با نادیده گرفتن آیاتی صریح در اصالت و الهی بودن کلام وحی، بزرگترین سرمایه مسلمانان مورد شک و تردید قرار می‌گیرد؟ امانت و صداقت پیامبر زبانزد معاصرانش بوده است، چگونه ممکن است مؤمن به اخلاق عظیم پیامبر (قلم ۴) بود و مقام او را در عالی‌ترین منزلت قرار داد، با این‌حال سخن صریح او در انتساب آنچه ابلاغ کرده به آفریدگاررا مورد عنایت قرار نداد؟

پیوستن دکتر یزدی به نهضت آزادی داخل، با کوله‌باری از علم و دانش حرفه‌ای و اجتماعی و تجربه گرانقدری که از کار دسته جمعی در آمریکا کسب کرده بود، به همراه شاگردان ممتازش، به راستی برکتی برای نهضت آزادی به شمار آمد و موجب ارتقاء ساختار سیاسی و تشکیلاتی این نهاد گردید. انتخاب ایشان به دبیر کلی نهضت اتفاقا در زمان حیات و به پیشنهاد مهندس بازرگان به خاطر صلاحیت‌های ایشان صورت گرفت. دکتر یزدی دارای آنچنان مقام و موقعیتی نزد رهبر انقلاب بود که می‌توانست محتمل ترین گزینه ریاست جمهوری باشد، اما تعلق او به اسلام نوگرای منطبق با مقتضیات زمانه، و به آزادی و عدالت اجتماعی و حقوق مردم، راهش را از رهبر انقلاب جدا کرد و جور و جفای آنان را به جان خرید و بارها بازداشت و زندانی شد.

در قرآن با تجلیل توامان آدمیان و علم آمده است: یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ ، خداوند کسانی را که ایمان آورده‌اند و کسانی را که علم فراگرفته‌اند با درجاتی بالا می‌برد. کسانی با جفای بر علم و مصادره آن چنین پنداشته‌اند که گویا منظور قرآن از علم٬ فقط «علم الادیان و علم الابدان» (فقاهت و پزشکی) است و این سخن حکیمانه امام علی(ع) را که «مال‌اندوزان در حال حیات مرده‌اند، ولی عاقلان تا پایان دهر باقی‌اند» را به حساب خود گذاشته‌اند و بر سنگ مزار بزرگانی از صنف خود حک می‌کنند٬ ولی حکایت علم از این حک کردن‌ها آزاد و فراتر است.