پیام ما در این جلسات این است که ما هم میتوانیم از سرمایههای خودمان دفاع کنیم، دانشگاه هم میتواند جدای از ملاحظات سیاسی، اعتقادی و ایدئولوژیک موقعیتهای این چهرهها را تعیین کند. به نظر من در اینجا خودمختاری علم و جامعه علمی خودش به یک پروژه سیاسی و اکت سیاسی تبدیل میشود که تعلق صنفی ما در آن مطرح است.
تشیع امامی که بهطور تاریخی بهعنوان تشیع سبز، اعتدالی و فکری شناخته میشد، امروزه در پیوندش با ایران، در صدر تحلیلهای رادیکالیسم سیاسی اسلام قرار دارد و برعکس تشیع اسماعیلی که اغلب بهعنوان تشیع سرخ، رادیکال و مبارزهجویانه شناخته میشد، امروز هیچ حضور سیاسی ندارد.
مگر نه اینکه این انقلاب را انقلاب مستضعفان نامیده بودند؟ و حالا، استضعاف و فقر انباشته، فقر مولد دیگر محرومیتها و آسیب ها، در عریان ترین چهره ی خود، هر روز عیان تر می شد و جسورتر. این ماجرای شکست بود که علامه حکیمی در "منهای فقر" روایت میکرد.
:معرفی تشیع بر اساس آموزههای متن،میتواند آن را به عنوان یک جریان یکپارچه معرفی کند، در حالیکه چنین یکپارچگیای،نه در خوانش متن،نه درواقعیت تاریخی و نه در زیست اجتماعی شیعیان وجود ندارد.
یاشار دارالشفا.دانشجویبرجستهی کارشناسیارشد علوماجتماعی دانشگاهتهران. تازه از رسالهاش دفاع کرده بود. یک دانش-جوی بالفطره! از آنها که وجودشان به دانش-گاه معنا میبخشد و به حضور تو در دانشگاه.
جامعه شناسان کلاسیک نشان می دهند که تاریخ جامعه شناسی آکادمیک را می توان به عنوان تاریخ جامعه شناسی مردم مدار و در عین حال روشنفکرانه و انتقادی، به معنای خاص آن، روایت کرد. حضور دورکیم در قضیه ی دریفوس و پرونده رفرم دانشگاه و لائیسیته، حضور وبر در پرونده سیاست خارجی آلمان و در حمایت از همکارانش به دلایل دینی، حضور موس در فعالیت سیاسی، این که هالبواکس در کمپ های فاشیسم جان باخت و نظایر این ها از نوعی جامعه شناسی آکادمیک در میان کلاسیک ها حکایت می کند که در همه پرونده های داغ اجتماعی نیز حضور دارد و منتقد و روشنگر هم هست. چنین جامعه شناسی است که به تعبیر بوراووی باید "قلب جامعه شناسی" به شمار آید نه صرفاً جامعه شناسی به عنوان یک رشته آموزشی در دانشگاه.
بر خلاف جلسات مردان، جلسات زنان ویژگی های خاص خود را دارند که گاه از آن تحت عنوان "دینداری زنانه" نام می برند: اولا جنبه ی عاطفی و دوستانه بر جنبه ی سخنران محور غلبه دارد و انچه در جلسات مردان حاشیه است در این جلسات به متن تبدیل می شود و اغلب حاشیه از متن مهمتر است: احوال پرسیها، رد و بدل اخبار، قول وقرارها، آشنایی های که در جلسات رسمی قبل و بعد از جلسه انجام می شود در جلسات زنان نقش مهمتری از خود برنامه دارد. دوما وجه رفتاری و اخلاقی بر وجه آموزه ای و نظری غلبه دارد. و سوما عنصر جشن، مهمانی، سفره، غذا، نذری همیشه بر وجه رسمی غالب است.
اعتماد مفهومی ساده، در دسترس، در عین حال بسیار سخت است. آنچه باعث می شود پرسش مبارزه یا امداد، از اساس شرایط امکان نیابد. چرا که انتخاب هر کدام، پیش فرضش انتخاب دیگری است، نه خود. "مبارزه" برای داشتن جامعه ای بهتر. "امداد" برای داشتن هم نوعانی توانمند تر. در هر دو حال این دیگری است که اولویت می یابد. بسیاری از تحقیقات در خصوص وضعیت اجتماعی ایران، بی اعتمادی را یکی از مهمترین مشکلات جامعه ایران میدانند. بی اعتمادی به دیگری که باعث در خود خزیدن می شود. بی اعتمادی که عرصه عمومی را خالی میکند و حوزه ی خصوصی را فعال میکند.