از نظر من سید قطب را هم در تداوم و هم در گسست با جریانات پیش از خودش باید شناخت. اهمیت شناخت این تبار در آن است که به نظرم این سخنان برخی روزنامه‌نگاران که انقلاب ایران تحت تاثیر سید قطب بوده یا بسیاری از متفکران ما را شاگردان سید قطب می‌خوانند، معتبر نیستند. قبل از انقلاب تنها چند متن سید قطب ترجمه شده که این متون نیز چندان گستردگی نداشته‌اند که بتوانیم از تاثیر اساسی او یاد کنیم.

اگر شهادت را به عنوان متن مستفلی ارزیابی کنیم، به خطا رفته ایم، چرا که در میانه ی “مجاهد” و “شهید” که هر دو مصادیق مشخصی در تاریخ سیاسی ایران آن دوره داشتند، چهره ی سومی غایب است و آن مشخصا جریانیست که شریعتی خود آن را نمایندگی می کرد. شریعتی در این متن اشاره میکند که “ارزش هر کاری به اندازه ایست که دشمن از آن ضرر می بیند”. اگر این متن را در زمینه ی تاریخی خود بررسی کنیم و فشارهایی که شریعتی از جانب شاگردان و دوستانش مبنی بر اینکه حرف بس است، اکنون دوره ی عمل است را بیاد بیاویم، و اینکه چرا در شرایط سرکوب سیاسی در اوج مبارزه ی مسلحانه، ارشاد همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد، طبیعتا منتظر پاسخی در این نقدها در متن آثاری که شریعتی در این دوره تولید کرد خواهیم بود. در حالیکه در “شهادت”، شریعتی به مبارزه ی مجاهد و شهادت انقلابیون اشاره میکند، اما در این دو گانه ی “بمیر و بمیران”، خود غایب است.

برخی تحلیل‌گران همچون ژرژ کورم، در تحلیل اهمیت یافتن دین در دهه‌های اخیر، نه از "بازگشت به دین" (Retour) بلکه از "توسل جستن به دین" (Recour) خبر دادند. زمینه‌ی اسلامی نمونه‌ی خوبی برای اثبات این مدعاست. افسران سابق بعثی که امروز در جریان داعش، سخنگویان جدید اسلام می‌شوند و اوباش نیجری که در نمونه‌ی بوکو حرام، خود را مجریان احکام اسلامی می‌نامند آیا می‌توان چهره‌هایی دینی خواند؟ آیا می میتوان این پدیده پدیدهها را به دین و به اسلام نسبت داد و عاری از سیاست و بازار تحلیل کرد؟

بازخواني مارسل موس در سخنراني سارا شريعتي و آرمان ذاكري

سارا شريعتي تفاوت اين رويكرد با سنت ماركسيستي را در اين خواند كه در سنت ماركسيستي روابط دادن و گرفتن مبتني بر روابط اقتصادي و منافع است و جنگ مبارزه براي اين است كه منافع اقتصادي تامين نشده است. در صورتي كه مارسل موس با مطالعات انسان شناختي نشان مي‌دهد كه مرحله مقدم اتفاقا منافع اقتصادي نيست، بلكه يك بازي و جنگ سخاوت وجود دارد كه هدفش به رسميت شناخته شدن است. به اصطلاح خود او، اساس اين جنگ براي «داشتن» نيست، بلكه براي «وجود داشتن» است. يعني اعتبار و وجهه و اهميت مهم است.

بعد از سخنرانی ملکیان، نوبت به سارا شریعتی، می‌رسد؛ او سخن خود را این‌چنین آغاز می‌کند. شریعتی می‌گوید: «گفت‌وشنود صورت غالب گفت‌وگو در ایران است و این سنتی است در میان نخبگان، عالمان دینی و روشنفکران». او به شرایط نابرابر گوینده و شنونده اشاره می‌کند و شرایط نابرابر طبقاتی و فرهنگی؛ به گفته شریعتی در شرایط نابرابر موقعیتی، پرسش و پاسخ در تصریح و تصدیق همدیگر است و ما دیگری را به رسمیت نمی‌شناسیم.

کلیشه «اسلام، دین خشونت» نیازمند بازبینی از منظری جامعه‌شناختی است

میان انگیزه‌های دینی خشونت و مشروعیت‌بخشی مذهبی باید به آن تفاوت قائل شویم. در ظهور این خشونت‌ها، آموزه‌های دینی مؤثر بوده‌اند یا توسل‌جستن به دین برای مشروعیت‌بخشی بدان. یا به تعبیر ژرژ کورم، ما با بازگشت امر دینی روبه‌رو هستیم یا با توسل‌جستن به امر دینی؟ از نظر من، کارکرد دین هم مشروعیت‌بخشی به خشونت و هم مشروعیت‌زدایی از آن بوده است،

متن سخنرانی سوسن شریعتی در مراسم بزرگداشت مهندس سحابی و هاله سحابی

امیدواری مفهوم بزرگی است. بر خلاف امید. امیدواری مفهومی است که تکذیب نمی شود. مخالف ندارد. ما امیدواریم. امیدواری فلسفه ی وجود ما است. معنای دین ماست. مبنای مبارزه ی ماست. علت بقای ماست. در این حال، خشم مشروع، امیدوار و مطالبه گر است. خشمی است که هیچ نسبتی با خشونت ندارد. خشمی خواهان عدالت. احقاق حق. حق دانستن. دانستن اینکه در آن روزهای سخت چه گذشت؟ چه عاملی منجر به این از دست دادن ها شد؟ 29 خرداد چگونه گذشت؟ 11 خرداد چه اتفاقی افتاد؟ 21 خرداد چگونه رخ داد؟ حق دانستن.

اهميت موضوع براي من مهم است به دليل همان نكته‌اي كه در ابتدا اشاره كردم؛ به نظر من مي‌رسد كه ايده‌ها در حال از دست دادن وزن خود هستند و حتي گاه كه جنگ ايده‌ها نيست انگار نبرد نمادها هست. پيش از اينكه من با افراد درباره افكارشان صحبت كنم آنها يك نشانه‌شناسي دارند، يعني از سمبل‌هايي استفاده مي‌كنند تا افكار، ديدگاه‌ها و تعلقات‌شان را به شما بشناسانند. در ايران براي برخي نمادها تذكر داده مي‌شود و توصيه مي‌شود؛ يك جنگ استاتيك در تمام حوزه‌ها وجود دارد.

اگر بگوييم چيزي به نام كشورهاي اسلامي وجود دارد، بايد بگوييم مشتركات اين كشورها چيست؟ امروز چه بخواهيم و چه نخواهيم مساله‌اي به نام اسلام وجود دارد زيرا اسلام از حوزه كشورهاي اسلامي خارج و تبديل شده به اقليت ديگر كشورها و در آن كشورها مساله ايجاد كرده است

به تعبیر بوردیو، علم جامعه‌شناسی تنها با افشای سازوکار سلطه و محتوم‌زدایی از آن است که می‌تواند به یک فضیلت رهائی‌بخش بدل شود. جامعه‌شناسی در نتیجه هم ابزار توصیف سلطه و هم ابزار رهائی‌بخشی از آن است. این سخن را مایی که متاثر از شریعتی به سراغ جامعه‌شناسی رفتیم؛ بهتر می‌فهمیم.