: امنیتی ها و افراطیون به گمان خود خطر بالفعل را از خود دور کرده اند اما خطرات بالقوه مهم تری خلق کرده اند. حذف هاشمی در شمار قابل توجهی از وابستگان به قدرت ایجاد تردید خواهد کرد و این تردیدها به تدریج به اعتراضات نهان و آشکار ...
:هاشمی قادر است در تعامل با رهبر که فعلا در برابر خواست اکثریت مردم قرار گرفته و مردم و نخبگان سیاسی و فرهنگی،نقش میانجی مصلح را بازی کند و به خروج کشور و نظام از بحران...
مسلمانان در تعامل با محیط و شرایط و به اقتضای ضرورتهای واقعی و یا توهمی و با انگیزههای سالم و فاسد پس از پیامبر بنایی از نظام فکری و اعتقادی و نهادهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بر آوردهاند که کاملا از آن خودشان است و معماران آن خودشان بودهاند هرچند که برخی مصالح آن را از قطعات لفظی و یا مفهومی پراکنده و غیر مضبوط برجا مانده از منابع نقلی اسلام و میراث بیست و سالهٴ عصر بعثت بر گرفتهاند.
:برایش سخت بود که از عیب کسی بگوید و نقدهایش را به صورت نرم و غالبا غیر مستقیم بیان می کرد. تنها جایی که از صراحت برخوردار بودنقد حاکمان و به ویژه عملکرد دستگاه قضایی بود. فروتنی و ادب و مهربانی وی در برابر همه فوق العاده بود...
:فهم و تفسیر وحی به مثابهٴ منشاء تأسیسی و منبع مشروعیت بخش دین در تمامیت آن جز در عینیت تاریخ و در بستر درک درست شرایط تاریخی و فهم مقتضیات فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی عصر بعثت در عربستان قرن هفتم ممکن نیست.
:اگر هدف ایجاد تحرک وجنبش اجتماعی است مهم ترین کاندیدا میتواندآقای خاتمی باشد/اما اگر هدف ورودبه دولت وگامی باشد درجهت شکستن این بنبست؛مناسبترین فردآقای هاشمی است. هر چنداو موقعیت اجتماعی چندان مناسبی ندارد.
: احمدینژاد برخوردهایش را تا پایان خط ادامه نخواهد داد.ممکن است پیشرویهایی بکند اما نه تا آنجا که به برکناری او منجر شود/تمام یاران آقای احمدی نژاد را از ساختار قدرت اخراج خواهند کرد...
اولا برای دین اسلام، مانند هر پدیدهٴ دیگر و هر دین و ایدئولوژی دیگر، ذاتی لایتغیر و فراتاریخی قایل نیستم اما در عین حال نمیتوان از نوعی ذاتیات و یا اصول ثابت فکری و یا احکام عملی منسوب به اسلام یاد نکرد. ثانیا بر بنیاد مفروضاتی پیشینی با عنوان «اصول موضوعه دین اسلام»، ضرورتا بین دین حقیقی و یا اسلام اصیل نخستین (و یا هر عنوان دیگر) و تاریخ دین اسلام تفاوت و تمایز خواهد بود و نظرا و عملا گریزی از این تمایزگذاری نیست.
شماری از روشنفکران سکولار دین ستیز اما مدعی نقد علمی به جای نقد دینداران سنتی و بنیادگرا عمدتا به نقد و نفی جریان کوچک نواندیشان دینی و به تعبیری روشفنکران مسلمان اهتمام می کنند به گونه ای که گویی رسالتی جز نفی و طرد این نحله برای خود نمی شناسند.
:این پرسش در گذشته به ویژه در سالیان نخست پس از انقلاب چندان مطرح نبود اما اخیرا به دلیل شرایط داخلی کشور و آشکار شدن پیامدهای منفی حکومت روحانیان این پرسش و مانند آن (به ویژه درمحافل خارج از کشور) مطرح شده و می شود.