دیری است که در فضای عمومی جهان و از جمله در سرزمین های اسلامی، اسلام به عنوان یک دین زیر سئوال رفته و مسلمانی دارد به نوعی اتهام تغییر معنا می دهد. اکنون در همه جا به نام اسلام و به نام دفاع از پیامبر و قرآن و ذیل شعار الله اکبر ترور و جنایت و قتل و کشتار و فاجعه صورت می گیرد
در قرآن برای چهار مورد از تخلفات یا جرایم مجازات دنیوی مشخص شده است؛ اما آن مقررات از سر ضرورت و موقت بوده و موضوعاً نمی تواند در تمام زمانها و مکانها ثابت و جاودانه باشند؛ و حتی اگر همیشگی باشند، باز هیچ کسی حق ندارد از آن محدوده فراتر برود؛ چرا که شارع خداوند است و دیگران حق ندارند احکامی را به عنوان حکم شرعی بر آنها بیفزایند.
در منابع مورد استفاده من در این تحقیق جملگی به بیعت امام حسن با معاویه تصریح کرده و حتی خبری خلاف آن دیده نمی شود. به ویژه بلاذری در گزارش کوتاه خود از ترجمه حسن بن علی پنج بار به بیعت وی با معاویه تصریح کرده است
مولوی عبدالحمید مسئولانه از گرایش به افراطی گری اجتناب کرده و همچنان بر سلوک اسلاف صالح مصلحان پای می فشارد. وجود چنین عالم فرزانه ای در ایران، با اعتباری که هم در جامعه دینداران اهل سنت دارد و هم مورد توجه و تکریم جریانهای غیر مذهبی اما دموکراسی خواه هستد، بسیار مغتنم است.
این نوشتار بخشی از زندگی نامه امام حسن (ع) است که خود فصلی است از فصول روزگار خلفای راشدین است که در آن برخی نظریات شیخ راضی آل یاسین و نیز مرتضی مطهری مورد نقد و بررسی قرار گرفته است
جناب بجنوردی! پیشنهاد شما برای بهاییان ایران چیست؟ اینان چه باید بکنند تا شما راضی شوید؟ تماما از وطن خود بروند؟ به کجا؟ ارض موعودی هم ندارند که به آنجا کوچ کنند! اما نه، جناب بجنوردی! ارض موعود هر ایرانی وطن او و پدرانش هست و هیچ کس حق ندارد خود را ایرانی تر بداند و دیگران را از کمترین حقی محروم کند. وطن ایرانی مشروعیت بخش حقوق شهروندی ایرانیان است و بس
تجربه نشان می دهد که خواری و زبونی در برابر زورگویان و ستمگران نه تنها راه به جایی نمی برد بلکه جز دامن زدن بر خاصه خواهیهای مستبدین نتیجهای ندارد و تتمه انسانیت و عزت و کرامت تملق گویان و ریاکاران را نیز نابود می کند، و اگر هم فایدهای موقت حاصل شود، در نهایت محکوم به شکست است. فاعتبروا یا اولی الابصار!
یکی از موضوعات پیچیده و مبهم و مهم در ادیان، باور به رستاخیز و یا قیامت و معاد است. این باور در اسلام نیز چندان جدی و مهم است که در نظام اعتقادات اسلامی یکی از سه اصل دین شمرده می شود. اما در تفسیر اصل قیامت بسی اختلاف دیدگاه و نظر است. با این که از ظواهر آیات قرآن معاد جسمانی استنباط می شود؛ نظریه مختار و راجح من (تا این لحظه) قیامت «حال»ی و کیفی در درون آدمی است و دستکم این نظریه قابل دفاع تر و معقول تر می نماید.
دلیل معقول و مشروعی در دست نیست که امر به معروف و نهی از منکر از قلمرو توصیه ها و حداکثر تبلیغ در جامعه مدنی و در حوزه عمومی فراتر بروند و مثلا همراه با قهر و خشونت و تحمیل فردی و یا دولتی و سازمانی باشند، حتی اگر معروفها و منکرها در احکام قطعی شرعی محدود شود. این توصیه را نمیتوان به صورت قانون در آورد و افراد جامعه را به اجرا و رعایت آنها ملزم کرد.