بحث بر سر اینکه اگر بازرگان مقداری خود را با فضای انقلابی تطبیق میداد و منعطفتر و متواضعتر با انقلابیون رادیکال برخورد میکرد، تفاهم بیشتری بینشان حاصل میشد و یا اینکه دورۀ نخست وزیریاش دوام بیشتری مییافت، از نگاه من اساساً بیحاصل و هدر دادن وقت است. با این حال، شاید بتوان عملکرد مهندس بازرگان را با چالشی بزرگتر از اخلاق فردیاش روبرو کرد و آن اینکه چرا بازرگان با توجه به روحیه و خط مشی خاص خود، اصولاً با انقلاب همراه شد؟