احمد زیدآبادی

آخرین وسوسۀ مسیح اثری زیبا و سترگ از کازانتراکیس است. در این کتاب علاوه بر شرح دلنشین منازعات سیاسی و اعتقادی در یهودیۀ عصر عیسی، دلهره‌های ایمان مسیحی به طرزی صادقانه و دل‌انگیز مورد واکاوی قرار گرفته است. در این واکاوی، کازانتزاکیس عیسی را بر بالای صلیب در معرض وسوسۀ شیطان قرار می‌دهد. جوهر وسوسه شیطان این است که چرا عیسی با انتخاب یک زندگی عادی از طریق ازدواج با مجدلیه، خانواده‌ای برخوردار از عشق زمینی و مواهب دنیوی برای خود تدارک ندیده و در عوض به عزم نجات روح انسان، خود را درگیر فشار و شکنجه و صلیب کرده است؟ بر اساس این وسوسه، مسیح بر روی صلیب یک زندگی عادی از جمله عشق‌ورزی با مجدلیه را در ذهن خود مرور می‌کند و در این صیرورت فرضی، فرزندانی سر به دنیا می‌دهد تا اینکه به تدریج پیر می‌شود و عزرائیل به سراغش می آید. در آن لحظه، مسیح به عینه می‌بیند که آن زندگی عادی و آرام او چقدر پوچ و خالی از معنا بوده و در عوض تلاشش برای نجات روح انسان‌ها به بهای رنج بردن و مصلوب شدن، تجربه‌ای بی‌نهایت غنی و معنابخش با خود داشته است.

احمد زیدآبادی

اکنون اما احساس من این است که دایۀ مهربانتر از مادر شده‌ام! ظاهراً خودتان به اندازۀ من علاقه‌ای به بقای خود و حفظ کشور ندارید و گام در راهی گذاشته‌اید که هزاران بار نسبت به عواقب آن هشدار داده‌ام.
دیگر جز پرحرفی و تکرار و رنج خوردن چه کاری از من برمی‌آید؟ گویا وقتی قرار است مصیبتی نازل شود، نازل می‌شود و با اندرز و موعظه و خواهش و تمنا و هشدار و اخطار و التماس و تضرع و ناله و گریه نمی‌توان مانع آن شد!

 احمد زیدآبادی

در حالی که حسین امیرعبداللهیان آزادی نازنین زاغری و انوشه آشوری را به مسائل"انسان‌دوستانه" ربط داده است، اما برخی از فعالان و رسانه‌های اصولگرا، اصل داستان را به وادارسازی دولت بریتانیا برای پس دادنِ بدهی آن کشور به جمهوری اسلامی نسبت می‌دهند و از این جهت گویی مراسم پایکوبی و"جشن پیروزی" گرفته‌اند!

احمد زیدآبادی

فقط به بسیاری دوستان باید یادآور شد، این رفتاری که بعضاً تشویق می‌کنید یا نادیده می‌گیرید و از کنارش می‌گذرید، گذر از جمهوری اسلامی نیست، گذار به سیاه‌ترین روزهای تاریخ ایران است.

احمد زیدآبادی

به رغم بالاگرفتن تشنج در روابط ایران با آمریکا و متحدانش در روزهای اخیر، داده‌های رسمی از علاقۀ هیچکدام از طرفین به درگیری نظامی حکایت ندارد، با این حال، گویی شبحی جادویی و رازآلود بر فراز خاورمیانه به پرواز در آمده است ونعرۀ جنگ سر می‌دهد!

احمد زیدآبادی

چند سال پیش در یک کشور اروپایی - به گمانم بریتانیا - نمایشی روی صحنه رفت که ماجرای خیانت یهودای اسخریوطی به عیسی مسیح را روایت می‌کرد. این روایت به خلاف متون انجیلی، خیانت یهودا را معرفی و شناساندنِ مسیح به فریسیان و کاهنان یهودی برای دستگیری او نمی‌دانست، بلکه خیانت اسخریوطی را "تجاوز جنسی" به عیسای ناصری قلمداد می‌کرد و گویا در صحنۀ تئاتر به اجرا می‌گذاشت!

احمد زیدآبادی

به هر حال، وقتی که پای اتهام مشخصی در میان باشد، از لحاظ منطقی، وضع از دو حال خارج نیست. یا آن اتهام وارد است یا وارد نیست! قانون، داور نهایی را هم در این باره، سیستم قضایی تعیین کرده است. خب چرا این سیستم در بارۀ اتهام ساخت و پاخت پسر بایدن با رژیم سابق اوکراین و یا گریز ترامپ از پرداخت مالیات نظر روشنی نمی‌دهد تا رأی دهندۀ آمریکایی امکان داوری منصفانه بین دو نامزد را پیدا کند!

احمد زیدآبادی

نرگس گویا در زندان زنجان با شرایط سخت و دشواری روبروست به طوری که وضعیت جسمی او تاب تحمل این میزان دشواری را ندارد. او به گفتۀ خودش حتی به ویروس کرونا مبتلا شده و از امکانات پزشکی لازم محروم است.

احمد زیدآبادی

از این رو، حتی "امتیازاتی" هم که به زعم خود برای فلسطینی‌ها در نظر گرفته‌اند، یکسره از منظر منافع و نیازهای امنیتی اسرائیل است! برای نمونه، کوشنر موافقت نتانیاهو با تشکیل کشور مستقل فلسطینی را بزرگترین امتیاز اسرائیل به فلسطینی‌ها مطرح کرده است، اما اگر دقیق‌تر به موضوع بنگریم، همین نیز کاملاً به نفع اسرائیل است! اگر قرار بود نتانیاهو با تشکیل یک کشور فلسطینیِ ازهم‌گسیخته و بدون هرگونه اختیارات امنیتی نیز مخالفت کند، به قول ما ایرانی‌ها پس چه خاکی می‌خواست به سرش بریزد؟ آیا می‌خواست از راه حل یک کشوری حمایت کند؟ یا اینکه فلسطینی‌ها را بدون هرگونه حق تابعیت در "گتوهای منزوی از هم" برای ابد حبس کند و روی رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی و حتی حزب نازی را سفید کند؟

هجرت نابهنگام اعظم خانم طالقانی دل‌های بسیاری را اندوهگین کرد. دل من نیز از اندوه پر است؛ اما گویی کسی مانع از آن می‌شود که این چند عبارت را به سوگ بیالایم.آن کس شاید خودِ اعظم خانم باشد که مظهر زندگی و نشاط و تلاش و خنده و تبسم بود. زنی بود به راستی نستوه و خستگی‌ناپذیر.