منازعه جمهوری اسلامی ایران و غرب درآخرین گام به منازعه هسته ای رسیده است. اما این همه ماجرا نیست.
غربی ها در کنفرانس گوادلوپ که بعد از ناامیدی از ماندگاری حکومت شاه برگزار شد سعی کردند با آیت الله خمینی و حکومت روحانیون کنار بیایند تا مملکت به زعم آن ها بدست چپ ها نیفتد. اما روزگار همان طور که آن ها فکر می کردند پیش نرفت و بعد از تصرف سفارت آمریکا در ایران به تدریج بازی تغییر کرد و حمایت ایران از حرکت های اعتراضی در منطقه – با ماهیت های گوناگون – روز به روز به این پیچیدگی افزود.
بعد از فروپاشی بلوک شرق جهان چهره تازه ای پیدا کرد و غرب نیز کم کم ترس از اسلام گرایی و حکومت ایران به عنوان نماد آن را جانشین ترس از خطر سرخ نمود.
ایران نیز با داعیه امالقرایی جهان اسلام سرمایه و منافع ملی کشور را صرف بلندپروازیها و ماجراجوییهای خود کرد. همان طور که در سیاست داخلی نیز منابع بسیاری را صرف حکومت سرکوب و انحصاری خویش نمود.
با روی کار آمدن دولت خاتمی راه هایی برای حل این گره فرو بسته در هر دو عرصه گشوده شد. اما انحصار طلبان و تمامیت خواهان در هر دو حوزه داخلی و بین المللی به کارشکنی پرداختند.
برآمدن و روی کار آمدن دولت احمدی نژاد که از نقاط ضعف دوره و دولت اصلاحات حداکثر بهره و در واقع سوء استفاده را می کرد روال گذشته را بازگرداند. اما این بار با شدت و هزینه ای بسیار بیشتر از همه دوره های گذشته و شد آن چه شد . کشور به لبه پرتگاه سقوط اقتصادی و خطر جنگ رسید.
در دوره دوم دولت احمدی نژاد اما با مشق سیاستی که به هزینه گزافی برای مردم و کشور ما صورت گرفته بود، دولت کم کم یاد گرفت که برای ادامه قدرت خودش هم که شده باید به جهان روی خوش نشان دهد. درهر حال و با هر انگیزهای دولت در پی حل و فصل منازعه هستهای رفت. اما قدرت نظامی – امنیتی متمرکز در بیت رهبری با این محاسبه که در صورت حل وفصل این مشکل غربیها به سمت حقوق بشر خواهند رفت و ایران در این موضع در ضعیف ترین وضع قرار دارد، مانع پیشرفت این مذاکرات شد. افراد شاخصی از جریان ملی – مذهبی از مذاکرات هستهای و قرارداد ژنو و استانبول حمایت کردند. ولی بیت رهبری ایران و شاخه های مطبوعاتی آن ، همراه با اطلاعات ناقص و اشتباه تحلیلی برخی منتقدان سیاسی حاکمیت دست به دست هم داد تا این روند ناکام بماند.
اما تشدید تحریم ها و نیز خطر جدی حمله نظامی که در نمونه هایی از آن غربی ها به دنبال کسب منافع خویش ، به کمک معترضان در بهار عربی در برخی کشورها رفته بودند ؛ چشم حاکمان اقتدارگرا و نظامی – امنیتی در ایران را ترساند . آن ها نیز به دنبال معامله و سازش اما پنهانی تر و تدریجی تر رفتند. ولی دیگر زمانه بازی برد – برد گویا رو به افول بود.
تحریم های اتقصادی اما گام به گام شدیدترشد. به آن امید که با شورش های مردمی وفشارهای داخلی حاکمیت ایران را از مسیری که در پیش گرفته برگرداند و تن به معادلات و معاملات جهانی بدهد. معاملاتی که هر روز برخواست ها و هزینه هایش افزوده می شد.
ادامه این راه پر تنش به کجا خواهد رسید؟
ایستادگی ایران ، ادامه تحریم ها و رفتن به سمت جنگ؟عقب نشینی ایران و پذیرش شرایط غرب ؟ بازی برد – برد به نفع طرفین نزاع ؟ پیروزی ایران و پذیرش ایران هسته ای توسط غرب؟ و بالاخره این تحریم های فزاینده چه سرنوشتی را برای جمهوری اسلامی و بالاتر از آن برای مردم و میهن ما رقم خواهد زد؟
این مباحث و دیگر مباحثی مرتبط ، در مقالات گوناگون این بخش ویژه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.