محمد توسلی:

به نظر من معطل ماندن لایحه مدیریت شهری نیز در راستای جلوگیری از حضور نیکنام در شورای شهر یزد و در راستای مقاومت راهبردی از سوی محافظه‌کاران و کسانی است که با نگاه سنتی به اداره شهر و کشور می‌نگرند. در این شرایط تنها راه حل تمکین از اصول قانون اساسی و آموزه‌های قرآنی است که خیلی شفاف و روشن است. امروز هیچ کشور حتی در حال توسعه‌ای را در دنیا سراغ نداریم که توانسته باشد با شرایط مدیریت شهر‌های ایران امکان توسعه و پاسخگویی به مطالبات مردم را داشته باشد.

اینجا یک غایبی هم هست که هرچند می‌خواهیم به آن بی‌توجه باشیم، این غایب همه چیز را مجهول می‌کند و آن سیاست است. سیاست است که زمان ما را معلق می‌کند و جلوی پروژه‌های اجتماعی می‌ایستد. بسیاری از جریان‌های فکری ما از تحول اجتماعی آغاز کردند اما ضرورتا به سیاست ختم شدند که مهندس بازرگان نمونه بارز آن است. سیاست هم مثل دین شاید جزء لاینفک واقعیت زیسته ماست. ما الگوی مدنظر خود را اجتماعی فرض کردیم که به معنای اصلاح فکر و فرهنگ است اما شمشیر داموکلس سیاست همیشه بالای سر ماست و می‌تواند به عنوان مانعی مقابل کار فرهنگی و اجتماعی قرار بگیرد. از سیاست گریزی نداریم اما تاکید ما همچنان بر امر اجتماعی است چون می‌خواهیم در مقابل یک جریان بنیادگرایی دینی بدیل بسازیم و تنها یک جریان اجتماعی قادر به چنین شکلی از بدیل‌سازی است.

پنل هشتم سمپوزیوم:

در زمانی‌که حتی استاد دانشگاه بود می‌گفت من یک استاد و پژوهشگر صرف نیستم و فعالیت روشنفکری را همپای کار پیامبران می‌دانست که به معراج می‌روند اما بازمی‌گردند. در شرایطی که امروز با آن مواجهیم که اصلاح دینی روز به روز به سمت نخبه‌گرایی می‌رود و زبانش پیچیده‌تر می‌شود و مسائلش جنبه تئولوژیک پیدا می‌کند و از مسائل اجتماعی مردم ـ فقر و نان و زنان و زیست روزمره و زلزله و اکولوژی و ...ـ دور می‌شود. تا زمانی که اصلاح دینی نتواند معرفتی زنده تولید کند که این معرفت در زندگی روزمره مردم موثر باشد و در آن تاثیرگذاری داشته باشد، جریان اصلاح دینی بیش از هر زمان به سمت فرقه‌ای شدن می‌رود. یک فرقه‌ی بسته که تولید دانش می‌کنند همدیگر را نقد می‌کنند و با هم گفت وگو می‌کنند، اما رابطه‌شان از مسائل جامعه روز به روز دورتر می‌شود.

پنل هفتم سمپوزیوم: 

زمانی شریعتی به امر اجتماعی توجه می‌کند که می‌خواهد بگوید امر اجتماعی بد است و شما را از خود بیگانه می‌کند. اما موقع راه‌حل از انقلاب فکری و جوهری در جان ما سخن می‌گوید؛ راه‌حل‌ها بیش از آنکه جامعه‌شناختی باشد، انسان‌شناختی، عرفانی، وجودی و ... است؛ بازگشت به انسان و مفاهیمی مثل این را مطرح می‌کند. این تعارض، تعارض بین مشکلات و راه‌حل‌ها، مسائلی است که ما باید در نوشریعتی از آن احتراز کنیم.

یکی از نشانه‌های تفکر این است که می‌ماند. این را بدانید که هیچ چیز سطحی دوام ندارد. اگر چیزی ماندگار شد، بدانید که عمق و اهمیت داشت و در جایی رسوخ کرده است و تفکر شریعتی چنین است. شریعتی کسی است که در تاریخ و فکر معاصر ما پایدار و زنده است. امروز نام شریعتی هست، کتاب‌های او هست و خوانده می‌شود. اما قرار نیست شریعتی تکرار شود.

گزارش مراسم نکوداشت ابراهیم یزدی در آلمان:

ابراهیم یزدی کسی است که در لحظه‌های فینال در طرف بازرگان ایستاد و به قدرت پشت کرد و مسحور قدرت نشد و این نشان دهنده عزت نفس و سلامت ابراهیم یزدی است. او یزدی را سیاست مداری تحزب گرا و نه فردگرا نامید که همیشه سعی کرد در جریان نهضت آزادی حرکت کند و از تکروی دوری کند.

بزرگداشت دكتر ابراهيم يزدي در دانشگاه تهران برگزار شد

سوال كليدي اين است كه چرا نسل نخبه ما مهاجرت مي‌كنند؟ چه دلايلي وجود دارد كه نخبگان ما در كشور نمي‌مانند اما نخبگاني مانند يزدي و بازرگان مي‌مانند تا بتوانند مشكلات را حل كنند. بسياري مي‌گويند ما مي‌رويم و هر وقت مشكلات حل شد، ‌باز خواهيم گشت. اما چرا دكتر يزدي نرفت!؟ به نظر پايداري دكتر يزدي به زمينه‌هاي شخصيتي او باز مي‌گردد كه از آنها شخصيت‌هاي مقاوم و پايدار ساخته است.

آن‌چنان که بستگان این فعال سیاسی حامی جنبش سبز می‌گویند، هرچند حال عمومی وی مناسب است اما او در چالش جدی با پیامدها و آسیب‌های جراحی و همچنین دشواری در تغذیه بسر می‌برد.