ملی مذهبی _ صلاحیت برای دکتر پزشکیان در روند طی شده برای خالص سازی امری غیر عادی بود بطوری که باعث تعجب اصحاب سیاسی گردید و چنان غیر عادی و شوکه کننده بود که در ۴ ، ۵ روز اخیر همه تحلیل ها و نوشته ها را به سمت خود کشیده است .
اما جدای از توانایی ها و یا ناتوانی های پزشکیان و اصلاح طلبان باید دید چرا چنین شد؟ چرا به پزشکیان صلاحیت داده شد؟
آیا حکومت به نتیجه اشتباه بودن عملکرد خویش رسیده و در صدد جبران آن می باشد؟
آیا این عقب نشینی برای اعطای صلاحیت به گزینه درجه اول اصلاح طلبان تغییر رویه در حاکمیت می باشد یا یک عقب نشینی تاکتیکی ؟
جواب این سوالات را باید در رفتار حاکمیت دید ؟
برای یافتن جواب این سوالات اول باید دانست چرا به پزشکیان صلاحیت داده شد
پزشکیانی که سابق بر این دوبار صلاحیت وی رد شده بود
از آنجایی که رئیسی در یک انتخابات غیر رقابتی کامل توانست رئیس جمهور گردد و همه او را نه به دید نماینده منتخب بخشی از مردم بلکه نماینده منتخب حاکمیت می دانستند به همین خاطر در میان مردم خیلی جدی گرفته نشد و نوک حمله مردم واقع نگردید و از همان اول مردم مستقیم پیکان حمله خود را به سمت راس هرم که رئیسی نماینده او تلقی می گردید گرداندند.
در این سه سال همه کم کاری ها ، خرابکاری ها به پای هسته سخت قدرت نوشته شد و دیگر کسی نبود که گردن آن بیاندازند به همین خاطر هسته سخت قدرت نمی توانست در جایگاه منتقد و توصیه کننده به دولت بنشیند .
از طرف دیگر رقابت میان جریانهای اصولگرایی افزایش پیدا کرد و چنان علیه هم به پرده دری افتادن که منجر به بدنامی و بی اعتباری این جریان گردید تا جایی که حتی اکثریت بدنه نیروهای ارزشی ، ولایی نیز به ماهیت این جریان پی برد و دانستن که تمام این سالها فقط به خاطر کسب قدرت و ثروت برای سردمداران جریان نقش بازی کرده و فساد سیستمی چنان تاروپود ساختار حاضر را در بر گرفته است که مسائل مذهبی و اعتقادی از موضوعیت افتاده و صرفاً جهت سرپوش گذاشتن به موضوعات به کار برده می شود ، همین امر به شدت و به سرعت باعث ریزش نیرو در بدنه نیروهای ارزشی ، ولایی گردید.
در چنین وضعیتی بود که از یک طرف پیامهای تحریم انتخابات از طرف اکثریت قریب به ۸۰ درصد جامعه و از طرف دیگر شکاف میان جریان اصولگرایی و ریزش نیروها و مخاطب قرار گرفتن شخص اول کشور به عنوان باعث و بانی آن مسائل و مشکلات بین المللی حاد تری را برای نظام ایجاد شد .
چرخش اسد به سمت عربستان و آغوش باز اتحادیه عرب برای او ، حمله اسرائیل به غزه و فشار مضاعف به حماس ، حملات پی در پی اسرائیل به ایران و عدم امکان پاسخگویی و دفاع از نیروهای نیابتی بر پیچیدگی موضوع افزود .
گاف حکومت در حمایت از روسیه در حمله به اوکراین نیز باعث خشم اتحادیه اروپا گردید و برخلاف همیشه این اتحادیه اروپا بود که در تقابل با ایران گوی سبقت را از آمریکا ربوده بود بطوری که در این اواخر مباحثی حول کشیدن ماشه به دلیل گزارش های آژانس انرژی اتمی از سوی اتحادیه مطرح می گردید و کماکان زمان نیز بر علیه جمهوری اسلامی پیش میرفت، چرا که چرخش به شرق نتنها دستاوردی نداشت بلکه تقریباً ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا هم از سال آینده مسجل گردیده است.
از دید اقتصادی هم نتنها هیچ گشایشی ایجاد نشد بلکه جراحی اقتصادی به تورم سرسام آور منجر گردید تا جایی که دولت رئیسی از ترس ایجاد تورم مضاعف نسبت به افزایش قیمت حاملهای انرژی تعلل نمود و دولت آینده می بایست جبران این نقیصه نماید.
با تمام این جوانب آیا هسته سخت قدرت به قوه عاقله نظام بدل شده است؟
آیا این موارد و آوار مشکلات نظام را بر سر عقلانیت رسانده و قصد تغییر رویه دارد ؟
آیا نظام دست به خود اصلاحی زده است؟
همه اینها محتمل است و می تواند تحقق یابد ولی این روند اصلاحی و تغییر رویه نیز بایستی در سایر رفتارها نیز نمایان باشد .
آیا بهترین روش برای تحقق این هدف اعلام آشتی ملی نبود ؟
شاید گفته شود که در این صورت هم به غرور نظام بر میخورد و هم در صورت اعلام آشتی ملی میبایست فضا بسرعت به سمت گشایش و آزادی می رفت و تغییر دفعتاً واحده فضا میتوانست تهدید امنیتی برای موجودیت نظام ایجاد کند ، خب با این پیش فرض این گشایش ها می بایست بصورت تدریجی و کنترل شده انجام یابد در حالی که به غیر از اعلام صلاحیت پزشکیان نتنها گشایش دیگری صورت نپذیرفته بلکه همزمان با آن دو خبرنگار حوزه فساد دستگیر و روانه زندان شدن و اجتماع فرهنگیان بازنشسته با شدت تمام سرکوب گردیده است که اگر قوه عاقله نظام به سمت تغییر رویه تدریجی می رفت نتنها می بایست در حوادث پیش آمده ملاطفت داشت به اکثر ثبت نام کنندگان می بایست جواز رقابت صادر می گردید ، دیگر نمی بایست با اجتماعات و یا خبرنگاران با قوه قهریه برخورد می گردید .
لذا تحقق افعال مذکور نتنها ما را به سمت فهم تغییر رویه نظام نمی رساند بلکه بنظر می رسد این عقب نشینی تاکتیکی بوده و فقط برای رفع و رجوع مشکلات ایجاد شده و فائق آمدن بر بحران های حادث شده که بدواً به آنها اشارت رفت می باشد ، نظام به دنبال قربانی است که بدون اینکه مشکلات متوجه او گردد همه آنها را گردن منتخب مردم بیاندازد و چه گزینه ای بهتر از اصلاح طلبان کما اینکه مسبوق به سابقه بوده و چندین نوبت نظام از این ترفند بهره برده و پس از برطرف شدن مشکلات دوباره به سمت بستن فضا رفته است و در واقع از اصلاح طلبان به عنوان محلل رفع موانع و حل بحرانها استفاده می نماید.