ملی مذهبی _ در هنگامهای که صدای طبل جنگ از فراسوی مرزها و حتی گاه از درون خود این خاک به گوش میرسد؛ در روزگاری که برخی، با هیجان و خشم، راه رهایی ایران را در بمب و باروت و سایهی قدرتهای خارجی جستوجو میکنند؛ بانویی از دل رنج و خون ایستاده است و به این وسوسهی ویرانگر «نه» میگوید.
پرستو فروهر، فرزند پروانه و داریوش فروهر که در سیاهترین شبهای این سرزمین با کارد جهل و نفرت در خانهشان به قتل رسیدند، زخمی بر دوش دارد که تنها بر پیکر او ننشسته، بلکه بر حافظهی جمعی همهی ما نقش بسته است.
زخم پدر و مادری که در مکتب مصدق و آرمان استقلال و آزادی پرورش یافتند و با خون خویش، نامشان را بر پیشانی تاریخ نوشتند.
امروز، پرستو فروهر با همان زخمی که هرگز التیام نیافته، اما او را فرو نریخته است، با همان اندوهی که از پایش نینداخته است، در برابر هر راهی که از مردم نگذرد و هر تغییری که از آتش ویرانی بجوشد، میایستد و میگوید:
«نه؛ نجات ایران از دل جنگ و ویرانی نمیگذرد.»
این «نه» در نگاه سطحی، تنها نفی است؛ اما در عمق خود، اثباتی است سترگ به امید، به صلح، به راهی که از میان مردم میگذرد، نه از سرنیزهی بیگانه.
پرستو فروهر در این موضعگیری، نه تنها صدای شخصی سوگوار است، که پژواک صدایی عمیقتر است:
صدای همان «نه» که مصدق به استبداد و استعمار گفت؛
همان «نه» که داریوش و پروانه فروهر به سلطه و سرکوب گفتند؛
و همان «نه» که هر نسلی از این ملت، در بزنگاههای تاریخ به وسوسهی دیکتاتوری و دخالت بیگانه گفته است.
آری، این نهگفتن، نشانهی دلبستگی به مردم است، نشانهی باور به قدرت ارادهی جمعی است، و یادآوری این حقیقت که ویرانی، نه مقدمهی آزادی، بلکه دشمنِ آزادی است.
پرستو فروهر با صدای زخمی و آرام، اما ریشهدار و استوار، به ما میگوید:
ایران را نه میتوان با توپ و تانک نجات داد، نه با فریاد از فراسوی مرزها؛
آزادی را نمی توان از بیرون به ارمغان آورد؛
نجات و آزادی، اگر راستین باشد، تنها از درون مردم و برای مردم میروید.
چه کسی سزاوارتر از پرستو برای گفتن این سخن؟
او که بر دیوار خانه اش خون پدر و مادر آزاده اش شتک زده است…
او که سالها میان عکسهای خونی و خاطرات پدر و مادرش زیسته و هنوز قامت خم نکرده است.
امروز، در برابر آنان که جنگ را راهحل میدانند و نجات را در دست بیگانه میجویند، پرستو فروهر با زبانی که از دل رنج برخاسته و به خرد و حافظهی تاریخی مردم پیوند خورده است، میگوید:
آری به صلح؛
آری به مردم؛
آری به راهی که از گفتوگو، مقاومت مدنی و همبستگی ملی میگذرد؛
و نه به هر راهی که در آن سایهی باروت و نفرت سنگینی میکند.
ما، فرزندان این خاک، اگر گوش جان بسپاریم، درمییابیم که راه نجات ایران از مسیر عشق و عقل میگذرد، نه از راه نفرت و اسلحه؛
و راه رهایی، نه از فراسوی مرزها، که از دل مردم ما میجوشد.
این است پیامی که پرستو فروهر، با زخمی سترگ و قلبی استوار، برای «ایران فردا» دارد:
نه به ویرانی؛
نه به جنگ؛
آری به مردم.
آری به ایران.