ملی مذهبی _ دکتر سعید مدنی امروز به یکی از نمادهای برجستگی مقاومت تبدیل شده است.این حجم از مقاومت و سابقه زندان های متعدد از ۷۹ و پس از ۸۸ و از ۱۴۰۱ به این سو در کنار محرومیت های اجتماعی از جمله تدریس در دانشگاه را وقتی در کنار پژوهش های انجام شده او و آثار متعددش قرار می دهیم، شگفت انگیز می نماید که چگونه کسی بتواند یک آکادمسین و پژوهشگری درجه یک در چند حوزه مختلف جامعه شناسی باشد و در عین حال به لحاظ وجودی تا این حجم از ایستادگی و مقاومت را در خود زنده نگه داشته باشد؟
جمع میان این دو به ندرت اتفاق می افتد.باور کردنی نیست حاکمیتی با پژوهشگری در این سطح متعالی،این همه مجازات و محرومیت و زندان و تبعید را تجویز کرده باشد.شاید برای ارزیابی معدل حکمرانی در کشور تنها سرنوشت سعید مدنی کفایت کند تا ما را به این نتیجه عینی برساند چگونه امروز در این باتلاق گرفتار آمده ایم.از سوی دیگر به رغم اینکه دست کم از ۷۹ تا کنون سعید مدنی بارها تجربه زندان و آن هم زندان های طولانی را داشته است،چگونه توانسته در حوزه های مختلف اجتماعی پژوهش هایی درجه اول تولید کند که به عنوان مرجع و منبع بتوان بدان استناد کرد.
مظاهرات سلیمیه،جنبش های اجتماعی و امید،علیه اعدام،علیه خشونت ، جامعه مدنی و کرونا ،جامعهشناسی روسپیگری،وضعیت توسعه انسانی در ایران و دموکراتیزاسیون، ضرورت مبارزه با پدیده فقر و نابرابری در ایران ، بررسی آسیبهای اجتماعی روسپیگری،خشونت علیه کودکان در ایران، جماعتگرایی و برنامههای جماعت محور، اعتیاد در ایران،آسیبشناسی حقوق کودکان در ایران، روانشناسی و تغییرات اجتماعی ( ترجمه ) ،کودکآزاری در ایران و … بخشی از آثار ارزشمند این پژوهشگر حوزه جامعه شناسی و علوم اجتماعی است.
به عنوان معلمی که از معارف دکتر سعید مدنی آموخته ام مقالات ارزشمند او در تحلیل جنبش اعتراضی معلمان را یکی از سرفصل های مهم معرفتی در تبیین آن یافته ام. دکتر سعید مدنی با مطالعه اعتراضات معلمان در سال ۱۴۰۰ در یادداشتی ضمن تفکیک گونه های مختلف شکل اعتراض با دلایلی بر اعتراضات معلمان نام جنبش نهاد که محصول علل و عواملی است.
وقتی نصیحت و انتقاد و پیشنهاد و اعتراض نتواند راه تغییر را به سوی سیستمی باز و هموار نماید،نهایتا مسیر به سوی شورش یا جنبش گشوده می شود.دکتر سعید مدنی در کنار شورش و جنبش با تاسی از آصف بیات از «ناجنبش» یاد می کند و آن را کنشی پراکنده با رفتارهایی یکسان و عمل محور و فاقد سازماندهی و ایدئولوژی محوری می داند.او در مقاله خود به شورش هم اشاره می کند و گرچه برخی شورش ها را مقدمه جنبش می نامد اما شورش ها را شکل اعتراض های جمعی ناگهانی می نامد.دکتر مدنی اما در بیان ویژگی جنبش با اتکا به نظریه آلن تورن و سه رکن اساسی جنبش:«هویت جنبش»«موضوع مبارزه»«چشم انداز مبارزه» تاکید می کند:در اینکه جنبش اعتراضی معلمان را سخنگوی جامعه معلمان ایران بنامیم، کمترین تردیدی را نباید روا دانست.
یادداشت را با دو خاطره از دکتر مدنی به پایان می برم نخست روز تشییع مهندس سحابی و لحظه ای که مرحوم هاله را به بیمارستان منتقل کردند و هنوز مشخص نبود سرنوشت او به چه سرانجام تراژیکی هم زمان با تشییع پدر انجامیده است. موتور سوران رژه می رفتند. دکتر هاشم آغاجری رسید و دکتر مدنی زد زیر گریه و گفت:« می بینی آقای دکتر مظلومیت مهندس سحابی رو» خاطره دوم به اسفند ۹۷ بر می گردد که قرار بود به اتفاق معلمانی برای رضایت و گذشتن از قصاص به یکی از توابع کازرون برویم دکتر مدنی به همراه دکتر عبدالفتاح سلطانی هم از تهران تشریف آوردند چقدر دکتر مدنی از تجربیات عینی خود در این زمینه گفتند که با تمامی خانواده هایی که پیش از قصاص صحبت کردند که مصر به اعدام بودند اما پس از آن اکثریتشان دچار پشیمانی شدند او این تجربه را در قالب کتاب در آورده بود. هرچند متاسفانه در نهایت ما توفیق نیافتیم اما دکتر مدنی کسی نبود که برای هدفش دچار یاس و خستگی شود او همچنان به رغم حضور در زندان ضمن شکیبایی تمام ،به همان میزان مقاومت را هم در اوج دارد.جامعه ایرانی از بودن پژوهشگران عالی مقداری چون دکتر مدنی در زندان آسیب های جبران ناپذیری را تحمل می کند.
ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را