ملی مذهبی _ سال های طولانی است که مسوولان امنیتی جمهوری اسلامی، نقد و نظر کارشناسان مستقل و دردمند را بر نمی تابند. آنها را به مقامات قضایی معرفی می کنند و عملاً پرونده ای قضایی می سازند ، حکم زندان می دهند و رابطه ی این افراد را با جامعه و آزادی های مصرح در قانون، قطع می کنند.
با همه ی این اقدامات شاخص ها و معیارهای اقتصادی ، اجتماعی بهداشتی و درمانی مردم ایران ، هر روز بدتر می شود. بخش عمده ای از این کارشناسان به همین دلیل و دلایل معیشتی و فرهنگی مملکت را ترک می کنند و به خدمت نهادهای اقتصادی، اجتماعی بهداشتی و درمانی کشورهای پیشرفته می پیوندنده آمار دقیقی از این مهاجران در دست نیست و تا ۸ میلیون نفر ، کل مهاجران را برآورد کرده اند.
سال ها پیش ـ حدود ۲۵ – ۳۰سال – کیسینجر سیاست ساز معروف امریکایی خطاب به کشورهای صنعتی گفت :
” مهندس و دانشمند تربیت نکنند ، چون جهان سوم برای ما تربیت می کنند، مدیرانی تربیت کنید که جهان را اداره کنند . ” چرا مسوولان جمهوری اسلامی، در این چند ده سال در زمین و ایده ی کیسینجر بازی کرده اند؟
ارزش مادی مغزهای فراری از ایران در کمترین بر آورد با معیارهای همان کشورهای پیشرفته حدود 8 هزار میلیارد دلار برآورد می شود. یعنی دو برابر درآمد ۴۶ ساله ی ما از منابع نفت و گاز و پتروشیمی ( تحقیق اتاق بازرگانی و معادن خراسان رضوی ). درد و داغ و اندوه ، فقط بابت ارزش مادی این نخبگان نیست . خالی شدن مملکت از این نخبگان ، ایران را هم از موهبت توسعه ، پیشرفت، رفاه و امنیت کشور محروم می کند.
ملاحظه کنید؛ از منابع ملی ایران، در طول سالیان دراز ، مغزهایی ساخته می شوند و تجربه پیدا می کنند و از اجبار به مهاجرت می روند و موجب پیشرفت کشورهای پیشرفته می شوند و در داخل جای آنها را کسانی می گیرند که آن تجربه و دانش را ندارند، در عوض “خودی” و “مکتبی هستند و فهم و درک آنها و آثار عملکرد آنها امروز پیش روی ماست. مناسب مهم ملی ( مجلس نمایندگان قوه مجریه، قوه ی قضائیه و ۰۰۰ ) را اشغال می کنند و نهادهای گوناگون و متعدد مملکتی را اداره می کنند. صلاحیت اخلاقی و پیوستگی آنها به منافع ملی و امنیت ملی، هم، عامل مهم دیگری است.
امروز چهل و شش سال از این روند خانمان سوز گذشته است. یک همکاری ارگانیک بین، پرونده سازان داخلی ، مهاجر پذیران خارجی، توسعهی آن کشورها و به قهقهرا رفتن ایران وجود دارد، چه کسی مقصر است ؟ کیسینجر یا حاکمان ایران و سایر کشورهای این چنینی؟
معدود افرادی هستند که نه آن مهاجرت را می پذیرید ونه از پرونده سازی می ترسند. در ایران می مانند و برای توسعهی ایران می کوشند، یک تضادی بوجود می آید بین حکومت کردن حاکمان و راه های توسعه ی ایران که توسط این گونه افراد پیشنهاد می شوند. حال این تضاد دو راه دارد:
– گشایش فضای سیاسی – کارشناسی و باز کردن چتر آزادی و تحمل و…
– حصرو حبس این کارشناسان
تا کنون جمهوری اسلامی ایران ، بطور مداوم و مستمر، راه دوم را انتخاب کرده است ، این راه به ناکجا آباد و تخریب پیش از پیش مملکت منجر می شود. مسوولان تقسیم ساز جمهوری اسلامی ، یک بار هم که شده عمکرد خود را جمعبندی کنند و کارنامه خود را مرور نمایید و قضاوت تاریخ را پیش بینی کنند که کسانی که در ایران می مانند و رنج و درد “دادگاه ” و زندان را تحمل می کنند، از چه جنسی هستند و چه هدفی دارند؟دوست و برادر و همراه ما سعید مدنی، یکی از این انسانهای متخصص و ماندگار در ایران است. هر چه زودتر او را آزاد کنید و پیش از این بر رنج و زحمت خانواده ، مادر پیر و همسر بیمار و دلتنگی دوستان او نیافزایید.
یک نکته ی تاریخی حکومت محمد رضاشاه را هم بد نیست که در اینجا یاد آوری کنم و آن این است که بودجه ساواک شاه سه و نیم برابر بودجه ی وزارت آموزش و پرورش بود.
منبع: ایران فردا