حسین رفیعی

حصر و حبس کارشناسان و توسعه‌ ایران

ملی مذهبی _ سال های طولانی است که مسوولان امنیتی جمهوری اسلامی، نقد و نظر کارشناسان مستقل و دردمند را بر نمی تابند. آنها را به مقامات قضایی معرفی می کنند و عملاً پرونده ای قضایی می سازند ، حکم زندان می دهند و رابطه ی این افراد را با جامعه و آزادی های مصرح در قانون، قطع می کنند.

با همه ی این اقدامات شاخص ها و معیارهای اقتصادی ، اجتماعی بهداشتی و درمانی مردم ایران ، هر روز بدتر می شود. بخش عمده ای از این کارشناسان به همین دلیل و دلایل معیشتی و فرهنگی مملکت را ترک می کنند و به خدمت نهادهای اقتصادی، اجتماعی بهداشتی و درمانی کشورهای پیشرفته می پیوندنده آمار دقیقی از این مهاجران در دست نیست و تا ۸ میلیون نفر ، کل مهاجران را برآورد کرده اند.

سال ها پیش ـ حدود ۲۵ – ۳۰سال – کیسینجر سیاست ساز معروف امریکایی خطاب به کشورهای صنعتی گفت :
” مهندس و دانشمند تربیت نکنند ، چون جهان سوم برای ما تربیت می کنند، مدیرانی تربیت کنید که جهان را اداره کنند . ” چرا مسوولان جمهوری اسلامی، در این چند ده سال در زمین و ایده ی کیسینجر بازی کرده اند؟

ارزش مادی مغزهای فراری از ایران در کمترین بر آورد با معیارهای همان کشورهای پیشرفته حدود 8 هزار میلیارد دلار برآورد می شود. یعنی دو برابر درآمد ۴۶ ساله ی ما از منابع نفت و گاز و پتروشیمی ( تحقیق اتاق بازرگانی و معادن خراسان رضوی ). درد و داغ و اندوه ، فقط بابت ارزش مادی این نخبگان نیست . خالی شدن مملکت از این نخبگان ، ایران را هم از موهبت توسعه ، پیشرفت، رفاه و امنیت کشور محروم می کند.

ملاحظه کنید؛ از منابع ملی ایران، در طول سالیان دراز ، مغزهایی ساخته می شوند و تجربه پیدا می کنند و از اجبار به مهاجرت می روند و موجب پیشرفت کشورهای پیشرفته می شوند و در داخل جای آنها را کسانی می گیرند که آن تجربه و دانش را ندارند، در عوض “خودی” و “مکتبی هستند و فهم و درک آنها و آثار عملکرد آنها امروز پیش روی ماست. مناسب مهم ملی ( مجلس نمایندگان قوه مجریه، قوه ی قضائیه و ۰۰۰ ) را اشغال می کنند و نهادهای گوناگون و متعدد مملکتی را اداره می کنند. صلاحیت اخلاقی و پیوستگی آنها به منافع ملی و امنیت ملی، هم، عامل مهم دیگری است.
امروز چهل و شش سال از این روند خانمان سوز گذشته است. یک همکاری ارگانیک بین، پرونده سازان داخلی ، مهاجر پذیران خارجی، توسعه‌ی آن کشورها و به قهقهرا رفتن ایران وجود دارد، چه کسی مقصر است ؟ کیسینجر یا حاکمان ایران و سایر کشورهای این چنینی؟

معدود افرادی هستند که نه آن مهاجرت را می پذیرید ونه از پرونده سازی می ترسند. در ایران می مانند و برای توسعه‌ی ایران می کوشند، یک تضادی بوجود می آید بین حکومت کردن حاکمان و راه های توسعه ی ایران که توسط این گونه افراد پیشنهاد می شوند. حال این تضاد دو راه دارد:

– گشایش فضای سیاسی – کارشناسی و باز کردن چتر آزادی و تحمل و…
– حصرو حبس این کارشناسان

تا کنون جمهوری اسلامی ایران ، بطور مداوم و مستمر، راه دوم را انتخاب کرده است ، این راه به ناکجا آباد و تخریب پیش از پیش مملکت منجر می شود. مسوولان تقسیم ساز جمهوری اسلامی ، یک بار هم که شده عمکرد خود را جمعبندی کنند و کارنامه خود را مرور نمایید و قضاوت تاریخ را پیش بینی کنند که کسانی که در ایران می مانند و رنج و درد “دادگاه ” و زندان را تحمل می کنند، از چه جنسی هستند و چه هدفی دارند؟دوست و برادر و همراه ما سعید مدنی، یکی از این انسانهای متخصص و ماندگار در ایران است. هر چه زودتر او را آزاد کنید و پیش از این بر رنج و زحمت خانواده ، مادر پیر و همسر بیمار و دلتنگی دوستان او نیافزایید.

یک نکته ی تاریخی حکومت محمد رضاشاه را هم بد نیست که در اینجا یاد آوری کنم و آن این است که بودجه ساواک شاه سه و نیم برابر بودجه ی وزارت آموزش و پرورش بود.

منبع: ایران فردا

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله