ملی مذهبی _ مصطفی تاجزادهای که من پس از نزدیک به دوسال همبندی و هماتاقی و زندگی شبانهروزی در زندان اوین شناختم، قطعا با کسی که از راه دور میشناختم، تفاوت بسیار دارد. به گذشته کار ندارم، آنچه از زیست مشترک به یادگار دارم، بسیار عمیقتر و دقیقتر است.
مدتهاست یکی از ملاکهایم برای ارزیابی افراد عاملیت انسانی است. عاملیت به طور دائمی در تنش با ساختارهای پیرامون افراد است. مهم نیست در نهایت انسان همسو با ساختار یا خلاف آن عاملیت داشته باشد، مهم این است که انسان چه میزان برپایه «خودفرمانروایی» (autonomy) تصمیم میگیرد و عمل میکند. نسبت بین عاملیت و ساختار را گاه برحسب نسبت بین خرد و کلان توضیح دادهاند. کلان میل به حذف خرد دارد و آقامصطفی خردی است که در گلوی بسیاری کلانها از نظام حکمرانی تا دوستان اصلاحطلبش، از براندازها تا رفرمیستها گیر میکند. در سالهای اخیر او لقمهی لذیذی برای همه اینها بودهاست.
وقتی در بازداشت اول گفت «در ایران تقلب انتخاباتی ممکن نیست»(قریب به مضمون) آب از لب و لوچه بازجویانش راه افتاد و فریاد زدند که یافتیم، اما تاجزاده تکه استخوانی مقابل آنها انداخت که در گلویشان گیر کرد و به همین سبب با جداسازی او از دیگر زندانیان بازداشتی ۸۸ و دوستانش، پس از طرح موضوع کودتای انتخاباتی، ناچار شد تاوان سنگینی دهد.
وقتی چپ و راست اصلاحطلب تلاش کردند با بزک کردن پزشکیان و تقلیلگرایی سیاسی او را متقاعد کنند تا در انتخابات غیرمنصفانه، ناعادلانه و غیردموکراتیک شرکت کند و لقمهای لذیذ شود برای ابتذال روزنهگشایی، باز هم عاملیت آقامصطفی کار دستشان داد و حاضر به حضور در بازی بزرگان نشد.
عاملیت تاجزاده او را برای همه غیرقابل پیشبینی کرده، برخلاف دیگران قابل پیشبینی که خودآگاه و ناخودآگاه اسیر ساختارهای خرد و کلانی هستند که بر آنها سیطره دارند. اینان پیش از آنکه تصمیم بگیرند کجا بایستند، جایشان تعیین شده است.
آقامصطفی شورشی است، از همین رو با جهان اجتماعیاش برخوردی کارآمد و خلاق دارد و همین خلاقیت به او انگیزش قوی میدهد تا خواستها، آرزوها و آرمانهایش را با قوت دنبال کند. همین خصیصه موجب شده تا بین آگاهی گفتاری و آگاهی عملی تاجزاده شکافی نبینیم، او همان میکند که میگوید و مینویسد! به قول گیدنز «عاملیت با رویدادها سروکار دارد که یک فرد عامل آنهاست. هرچیزی که اتفاق میافتد، میتوانست اتفاق نیفتد اگر فردی در وقوع آن دخالت نمیکرد.»
عاملیت تاجزاده را در زندگی روزمره زندان دیدهام، شاهد بودهایم که چگونه زیر نگاه تند و خشن زندانیان سیاسی که او را «مزدور سابق رژیم» میدانستند، او آگاهانه با آنها شوخی میکرد، قهقهه میزد تا یخها آب و باب گفتگو باز شود. درست همانطور که در کنار دوستان و همفکرانش در زندان نیز، با قوت و جدیت بحث میکرد، عصبانی میشد، داد میزد و بلافاصله پس از پایان گفتوگو باز هم شوخی بیربط و باربطی سرهم میکرد تا دوستی را بغل کند و باز هم قهقهه زند.
نمیدانم آقامصطفی در آینده چه مسیری را در پیش خواهد گرفت، شاید با او موافق باشم و شاید مخالف، اما مطمئنم عاملیت قویاش هر تصمیمش در آینده را بر «خودفرمایی» او پی ریزی میکند و از همین رو هرچه کند و هرچه بگوید قابل احترام است و پایههای اخلاقی دارد، زیرا آزاده است.