نرگس محمدی

نقش زنان در تاریخ معاصر ایران در روند سکولاریسم

ملی مذهبی _  اعتراضات ۱۴۰۱ در ایران روایتی از تقاطع چند ستم تاریخی به دست داد. تاریخی آکنده از تبعیض و سرکوب و طردشدگی و در عین‌حال سرشار از امید و مقاومت و مبارزه. یکی از محورهای کانونی این اعتراضات را می‌توان حول تبعیض و ستم تاریخی علیه زنان جست‌وجو کرد اگرچه در جریان این اعتراضات ستم علیه قومیت ها، سایر ادیان و گروههای سرکوب شده در ایران نیز به همان انداره بارز و برجسته بود. زنان  به شکل تاریخی در موقعیت فرودست قرار داشته و نادیده گرفته شده‌اند و از این‌رو است که صدا و عاملیت سیاسی آنها در متن این اعتراضات بیش از هر صدای دیگری شنیده شد. این‌که امروز سه زن  از قومیت ها در ایران (پخشان عزیزی، وریشه مرادی و شریفه محمدی) به حکم اعدام محکوم شده‌اند نه از بازی روزگار بلکه دقیقا به خاطر موقعیت این جنبش و‌ زنان است.

زنان امروزِ جامعه ایران وارث چند دهه مبارزه بی‌وقفه زنانی هستند که بسیاری از آنها حتی در حد یک نام نیز جایی در تاریخ‌نگاری رسمی ندارند. اما گزارش‌های پراکنده و معدود اسناد به جا مانده درباره نقش زنان در انقلاب مشروطه ۱۹۰۶ نشان می‌دهد مبارزه زنان برای رفع تبعیض و برابری، به نهضت مشروطه و حتی کمی پیش از آن برمی‌گردد. مبارزه‌ای که از آغاز با پوسته سفت و سخت مذهب برخورد کرد و چنین است که زنان در تاریخ معاصر ایران نقشی پررنگ در روند سکولاریسم داشته‌اند.

به عبارتی مبارزه برای برابری زن و مرد در بستر میل به دنیوی شدن رخ داده است. در جریان نهضت مشروطه، گروه‌هایی از زنان که اغلب متعلق به طبقات برخوردار بودند با تاسیس یا حضور در نهادهایی همچون مدارس جدید، درمانگاه‌ها‌ و انجمن‌های مختلف دگرگونی چشمگیری در وضعیت زندگی بسیاری از زنان به وجود آوردند. آنها همچنین به مخالفت با قوانینی پرداختند که ریشه در اسلام و فرهنگ کهنه مردسالاری داشت. برای مثال می‌توان به موضع‌گیری زنان در قبال حق طلاق و چندهمسری مردان اشاره کرد. زنان در دوران پرتلاطم مشروطه در شهرهای مختلف مدرسه و درمانگاه‌ و یتیم‌خانه تاسیس کردند. این مدارس جدید رابطه‌‌ای سازمانی با انجمن‌های زنان در آن دوره داشتند. این سبب شد که بخشی از روحانیت شیعه در برابر مدارس دخترانه جدید و نهادهای تازه‌تاسیس آنها قرار بگیرند. برخی از روحانیون مخالف مشروطه علیه مدارس جدید دختران فتوا دادند و آنها را مخالف اسلام دانستند. این باعث شد که گروه‌های رادیکال‌تری از زنان نیز پا را فراتر گذاشته و نسبت به مرجعیت علمای مذهبی ابراز تردید کنند. اگرچه در قانون مشروطه زنان همچنان از مشارکت سیاسی محروم ماندند اما آنها با سازمان‌یابی خود نقشی برجسته در تحولات اجتماعی آن دوره بازی کردند. زنان به مرور به مخالفت با ازدواج زودهنگام و بدون عشق زنان، حق طلاق و چندهممسری مردان و تحمیل حجاب پرداختند.

ژانت آفاری، پژوهشگر و مورخ معاصر، در پژوهشش با عنوان «انقلاب مشروطه ایران»، انقلاب مشروطه را «چرخشگاهی در تاریخ زنان ایران» می‌داند و می‌نویسد که زنان مسلمان، ارمنی، زردشتی، بابی‌ازلی، بهایی و یهودی برای حقوق زنان همصدا شدند و در مجامع عمومی ظاهر شدند و فضای تازه‌ای در روزنامه‌ها به دست آوردند و سازمان‌های آموزشی و سیاسی امنی تاسیس کردند که در آنها افکار، ذخایر و انرژی خلاق زنان جلا می‌یافت و معطوف به طرح‌های جدید و نو می‌شد.از آن جمله می‌توان از طاهره قره العین نام برد که برای اولین بار  در فضای عمومی کشف حجاب کرد و هم‌زمان اعلام نمود که با ورود به عصر جدید،  قوانین اسلامی باطل است. همچنین اتحادیه‌ی غیبی نسوان و مجله‌ی شکوفه از نخستین کنش‌های سازمان یافته‌ی زنان در ایران بود که با تلاش برای تاسیس مدارس دخترانه و به دست آوردن حق آموزش برای زنان گره خورده بود و به ناگزیر با فضای مذهبی حاکم بر دولت و جامعه وارد تنش می‌شد.  مبارزه زنان در جریان انقلاب مشروطه موجب تشدید مواجهه قوانین مذهبی با عناصر مدنی مدرن شد و میراثی رادیکال‌تر، دموکرات‌تر و سکولارتر از آن برجا گذاشت.

دهه‌ها بعد از انقلاب مشروطه، زنان در نخستین هشت مارس پس از انقلاب ۱۳۵۷ تظاهراتی اعتراضی علیه مواضع رژیم تازه قدرت گرفته‌ی اسلامی برگزار کردند. زنان در این اعتراضات نه تنها در برابر تحمیل حجاب اجباری ایستادگی کردند بلکه در پی خواسته‌های مهم دیگری چون برابری زن و مرد در ساحت‌های مختلف و تضمین آزادی برای همه افراد جامعه بودند. تنها چند هفته از بهمن ۵۷ می‌گذشت و زنان توانسته‌ بودند بسیاری از نهادها، گروه‌ها و انجمن‌های خود را شکل دهند. این اعتراضات از درخشان‌ترین نقاط عطف مبارزه زنان در تاریخ معاصر ایران به شمار می‌رود که منجر به این شد که زنان در قامت جنبشی قدرتمند و مستقل اعلام حضور کنند. عاملیت سیاسی زنان در آن دوره هم با حیرت حکومت و هم با حیرت احزاب و گروه‌های مخالف و منتقد روبرو شد. در روزهای پر آشوب پس از انقلاب 57، تهور و آگاهی زنانِ معترض رشک‌برانگیز بود. آنها با پیش‌بینی روزهای در راه و دیدن آینده‌‌ای تیره، بر حق پوشش اختیاری، برابری زن و مرد و بازگرداندن حقوق سلب‌شده زنان تاکید داشتند. این خواسته‌ها آشکارا در تضاد با ارزش‌های حکومت اسلامی و قوانین فقهی بود. به طور کلی تاکید بر برابری زن و مرد از مهم‌ترین جلوه‌های سکولاریسم در ایران معاصر به شمار می‌رود که در سال‌های اخیر جلوه‌ای بارزتر پیدا کرده است.

زنان در اعتراضات هشت مارس ۱۳۵۷ بر امنیت شغلی هم تاکید داشتند. با گذشت چند دهه از آن روز، بیکاری زنان به خصوص زنان تحصیل‌کرده بر عمق نابرابری در ایران افزوده است. تبعیض جنسیتی گسترده در زمینه اشتغال در کنار افزایش تحصیلات زنان در سال‌های اخیر سبب شده که مبارزه حقوقی زنان با قوانین تبعیض‌آمیز شرعی، ابعادی گسترده‌تر و عمیق‌تر پیدا کند. امروز بخش‌های گسترده‌ای از زنان کارگر، بی‌ثبات‌کار یا زنان بیکار قوانین مذهبی حاکم را یکی از موانع عمده حضور یا پیشرفت در بازار کار می‌دانند.

در روزهای پس از اعتراضات ۱۴۰۱، مقاوت روزمره زنان در برابر تحمیل حجاب ادامه داشته و آنها توانسته‌اند تا حد زیادی حکومت اسلامی را به عقب برانند. با این‌حال میراث به جا مانده از مبارزه زنان به ما می‌آموزد که استمرار در مقاومت جمعی و تلاش برای سازمان‌یابی موثرترین راه برای آزادی زنان و به طبع آزادی جامعه است.

نرگس محمدی

۲۸ بهمن ۱۴۰۳

تهران – ایران

مطالب مرتبط

ایرج سبحانی، استاد علوم پزشکی دانشگاه کرتی پاریس، فرانسه


در سال‌های اخیر، نظم بین‌الملل که روزگاری بر پایه احترام به قواعد و گونه‌ای اخلاق جمعی بنا شده بود، با بحران بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. نه تنها ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون تضعیف شده، بلکه نهادهای جهانی که وظیفه‌ی پاسداری از این ارزش‌ها را داشتند، به شدت مورد بی‌اعتمادی و تردید قرار گرفته‌اند.

جمال کنج*

وقتی آن حسابرسی فرا برسد، مورخان مسیر را ردیابی خواهند کرد که نشان می‌دهد چگونه قوی‌ترین ملت روی زمین اجازه داده است قدرت نظامی و سیاست خارجی‌اش برای خدمت به یک کشور خارجی برون‌سپاری شود

مطالب پربازدید

مقاله