سعید مدنی / زندان دماوند

او هم رویایی داشت؛ یادبود دکتر رضا رئیس‌طوسی!

ملی مذهبی _ شهریور سال ۱۳۸۰، وقتی پس از شش ماه حبس انفرادی به یکی از دو سلول دربستهٔ جمعی در زندان عشرت‌آباد سپاه منتقل شدم، از دیدن احوال بعضی دوستانم که از اواخر اسفند سال قبلی با هم بازداشت شده بودیم شگفت‌زده شدم. از میان آن جمع ۵-۶ نفره، زنده‌یاد دکتر رضا رئیس‌طوسی بیش از بقیه تکیده و ضعیف و رنجور شده‌بود. کمردردی که تازه عارض شده‌بود امانش را بریده بود. گویا طی بازجویی‌های طولانی به اجبار ساعت‌ها او را روی صندلی چوبی نشانده بودند و آن اواخر در پی ضربات پی‌در‌پی بازجو روی شانه‌هایش فشاری مضاعف به کمر وارد شده بود؛ بالاخره روزی شدت ضربه چنان بوده که او را از صندلی به زمین انداخته و درد از زمان همان حادثه به بعد شدت یافت.

یک-دو روز بعد از پیوستن به جمع حاضر در آن اتاق ۱۲-۱۳ متری وضع جسمانی آقا رضا بدتر و بدتر شد، تا صبحی که دیگر نتوانست برای نماز صبح از رخت‌خواب بلند بشود. از آن پس ناچار بودیم آقارضا را حتی برای دستشویی با برانکارد جابه‌جا کنیم.

از این گذشته، بیماری پوست که از پیش داشت به‌سبب استرس حاصل از فشارهای بازجویی، تشدید شده بود. بارها دوستان حاضر در آن سلول از جمله آقایان محمد محمدی اردهالی، رضا علیجانی، زنده‌یادان محمد بسته‌نگار و هدی صابر، تقی رحمانی و مدتی بعد آقای دکتر پیمان تلاش کردند تا به آقا رضا در استفاده از پمادش کمک کنند که باید روزانه و در برابر آفتاب می‌بود و او راضی نمی‌شد که این کمک را بپذیرد، تا اینکه آقا مرتضی کاظمیان که جوان‌ترین فرد در جمع بود رضایتش را جلب کرد.

اگرچه از اواخر دهۀ ۱۳۶۰ با آقارضا ارتباط و آشنایی و رفاقت داشتم و سال‌های طولانی در تحریریۀ مجلۀ ایران‌فردا از او بسیار آموختم، اما آن چند ماه حبس مشترک بیش از گذشته شناخت و ارادت من را نسبت به فضائل انسانی او عمیق کرد. آن‌طور که به خاطر دارم، دکتر رضا رئیس‌طوسی زمستان سال ۱۳۸۰ با وثیقه از آن بازداشتگاه آزاد شد، اما به نظر در آن یک سال سیاه از ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۰ که حدود صد نفر از دوستان ملی‌مذهبی در سراسر کشور بازداشت شدند، شدت فشار جسمی و روانی بر دو نفر چنان شدید و عمیق بود که هرگز پس از آن نتوانستند به وضعیت پیشین و معمول برگردند، یکی مهندس عزت‌الله سحابی بود و دیگری دکتر رضا رئیس‌طوسی. آنها برای ایران فردا رویایی داشتند.

یاد و خاطرۀ هر دو که به عشق ایران بسیار رنج کشیدند گرامی!

منبع: ایران فردا

مطالب مرتبط

صدیقه وسمقی

در اصطلاح سیاسی، انقلاب یعنی تغییر رژیم، تغییر نظام سیاسی با خیزش و قیام مردم. وقتی تغییر یک رژیم سیاسی ضرورت پیدا می‌کند، مسلما خوب است که چنین تغییری صورت بگیرد

د. هاني الروسان | مترجم: علی سرداری

اشتیاق ناگهانی واشنگتن به دمشق و تعداد ابتکارات حسن‌نیت ایالات متحده در قبال دولت جدید سوریه، و همچنین ازسرگیری گفتگوها با حماس برای انعقاد یک توافق واقعی – این بار برای تبادل اسرا و آتش‌بس – ما را به این باور می‌رساند که ممکن است روزی آمریکا پشیمانی شدید خود را از اقدام شنیعش در آزار و اذیت القاعده و مهم‌ترین شاخه‌های آن، یعنی جنبش داعش، نشان دهد؛ جنبشی که چیزی جز تجسم مادی فلسفه ساموئل هانتینگتون در مورد «برخورد تمدن‌ها» نبود. این تجسم شتاب‌زده پدید آمد تا آثار حماقت یا خطای شاگردش، فرانسیس فوکویاما، درباره «پایان تاریخ» را از بین ببرد، مفهومی که به نظر می‌رسد نزدیک‌تر از آن چیزی است که ما تصور می‌کنیم.

مطالب پربازدید

مقاله