اروپا در مذاکرات میان تهران-واشنگتن چه کاره است؟

غایب بزرگ و بازیگران جدید در میدان مذاکره ایران و آمریکا

ملی مذهبی _ بریتانیا، آلمان و فرانسه تاکنون در سطح وزارت امور خارجه و اتحادیه اروپا در سطح سخنگو از انجام مذاکرات غیرمستقیم هسته‌ای در روز شنبه میان ایران و آمریکا استقبال کرده‌اند، اما نشانه‌ها از نگرانی اروپا از منزوی شدن در این رخداد حکایت دارد.
بعد از پایان نخستین مرحله مذاکرات نمایندگان ایران و آمریکا در مسقط در روز شنبه، وزارت امور خارجه آلمان در بیانیه‌ای اعلام کرد که این کشور از هرگونه تلاش برای کاهش تنش‌ها و بازگشت به مسیر دیپلماسی حمایت می‌کند. وزارت امور خارجه بریتانیا نیز در واکنش به این مذاکرات اعلام کرد که لندن بر اهمیت شفافیت و همکاری کامل ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تأکید کرده و خواستار پیشرفت ملموس در مذاکرات برای احیای توافق هسته‌ای شده است.​

به گزارش یورونیوز، ژان-نوئل بارو، وزیر امور خارجه فرانسه هم روز دوشنبه از انجام مذاکرات میان آمریکا و ایران استقبال کرد و گفت کشورش با آن بسیار موافق است. وزیر فرانسوی در عین حال گفت: «همراه با دوستان و شرکای بریتانیایی و آلمانی خود هوشیار خواهیم بود تا اطمینان حاصل کنیم که مذاکرات احتمالی با منافع امنیتی ما منطبق باشد.»

این اظهارات نشان‌دهنده حمایت کشورهای اروپایی از تلاش‌های دیپلماتیک برای حل‌وفصل مسائل هسته‌ای ایران و بازگشت به توافقات بین‌المللی است. اما در درون خود، حکایت از نگرانی اروپا از منزوی شدن و کنار گذاشته شدن به دست آمریکا در تحولات بزرگ جهانی دارد.

پیشینه نقش‌‌آفرینی مستقیم اروپایی‌ها در مذاکرات هسته‌ای

از سال ۲۰۰۳ و امضای موافقتنامه معروف به «توافق سعدآباد»، اروپا وارد فاز جدیدی از تعامل هسته‌ای با ایران شد.

سه کشور فرانسه، آلمان و بریتانیا که بعدها به «تروئیکای اروپایی» شهرت یافتند، در واکنش به نگرانی‌های بین‌المللی پیرامون برنامه هسته‌ای ایران، به ابتکار عمل دیپلماتیک دست زدند. در نتیجه این تلاش‌ها، بیانیه‌ای در کاخ سعدآباد تهران امضا شد که در آن ایران متعهد شد به‌صورت داوطلبانه غنی‌سازی اورانیوم را تعلیق کند و پروتکل الحاقی را بپذیرد. این نخستین گام مهم در مسیر دیپلماسی هسته‌ای ایران با غرب بود.

با این حال، روند مذاکرات در سال‌های بعد به‌ویژه پس از روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد با چالش‌هایی روبرو شد. ایران غنی‌سازی را از سر گرفت و گفتگوهای پیشین به بن‌بست رسید. نهایتاً پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شد و موجی از تحریم‌های بین‌المللی علیه تهران شکل گرفت.

دور تازه‌ای از مذاکرات از سال ۲۰۱۳، همزمان با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، آغاز شد. این بار ساختار مذاکرات با حضور آمریکا، روسیه و چین گسترش یافت و گفت‌وگوها در قالب گروه ۱+۵ (یا ای۳+۳) پیگیری شد. اتحادیه اروپا، با نقش‌آفرینی مستقیم مسئول سیاست خارجی‌اش، ابتدا کاترین اشتون و سپس فدریکا موگرینی، نقش هماهنگ‌کننده را بر عهده گرفت. این تلاش‌ها سرانجام در تابستان ۲۰۱۵ به توافق برجام انجامید که نقطه‌عطفی در دیپلماسی هسته‌ای ایران به شمار می‌رود.

توافق سعدآباد
توافق سعدآبادVAHID SALEMI/2003 AP

اما با خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، مسیر پیشرفت به چالش کشیده شد. در این دوره، اروپا تلاش کرد توافق را زنده نگه دارد و از طریق ایجاد سازوکارهایی مانند اینستکس، بخشی از تعهدات اقتصادی خود را حفظ کند، اما در عمل توفیق چندانی نیافت. با این حال، اتحادیه اروپا همواره بر اهمیت حفظ برجام تأکید ورزید و از دیپلماسی حمایت کرد.

با آن که بریتانیا در برابر موضوع هسته‌ای ایران، همواره با اروپایی‌ها هم‌قدم بوده است، اما پس از رأی مردم این کشور در همه‌پرسی برکسیت، اتحادیه اروپا به طور کلی برای نقش‌آفرینی در صحنه‌های بین‌المللی تنهاتر شد.

در دولت ابراهیم رئیسی، مذاکرات برای احیای برجام از سر گرفته شد. گفت‌وگوها که عمدتاً در وین برگزار می‌شد، این‌بار نیز با نقش فعال اتحادیه اروپا همراه بود. انریکه مورا، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه، به‌عنوان هماهنگ‌کننده اصلی مذاکرات، بارها بین تهران و واشینگتن در رفت‌وآمد بود. تلاش‌های او برای نزدیکی دیدگاه‌ها در تابستان ۲۰۲۲ به ارائه «پیشنهاد نهایی اروپا» منجر شد، اما با وجود پیشرفت نسبی، مذاکرات به توافق نهایی نینجامید و در حالت تعلیق باقی ماند.

در تمام این دو دهه، اروپا نقشی محوری و مداوم در پیگیری راه‌حل دیپلماتیک برای بحران هسته‌ای ایران ایفا کرده؛ از وساطت و تضمین در توافق‌های اولیه گرفته تا هماهنگ‌سازی گفتگوها میان تهران و واشنگتن. اگرچه ابزار اجرایی اتحادیه محدود بوده، اما نقش سیاسی و دیپلماتیک آن در حفظ کانال‌های گفتگو همواره برجسته بوده است.

حذف اتحادیه اروپا از مذاکرات؛ از نقش‌آفرینی تا پیغام‌رسانی

امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه در سال ۲۰۱۷ گفته بود که توافق هسته‌ای با ایران می‌تواند برای دوران پس از سال ۲۰۲۵ تکمیل شود.​

در ۱۴ ژانویه ۲۰۲۵ نیز، ایران و سه کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) مذاکراتی در ژنو برگزار کردند که در آن درباره لغو تحریم‌ها و جزئیات فنی برنامه هسته‌ای ایران بحث شد. این مذاکرات به‌عنوان سازنده و صریح توصیف شد و طرفین توافق کردند که گفت‌وگوها ادامه یابد.

اما از ابتدای به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در کاخ سفید، نقش اروپا در موضوع هسته‌ای ایران رفته رفته کم‌رنگ شد و تا سطح پیغام‌رسان نزول کرد.

در ۲۴ ژانویه ۲۰۲۵، گزارش‌هایی منتشر شد مبنی بر اینکه ایران از طریق دیپلمات‌های اروپایی به دولت ترامپ پیام داده است که آماده آغاز مذاکرات برای یک توافق هسته‌ای جدید و متفاوت از برجام است.

در مجموع، از ژانویه ۲۰۲۵ تاکنون، مقامات اروپایی به‌طور فعال درگیر مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا بوده‌اند و تلاش می‌کنند تا این مذاکرات با منافع امنیتی اروپا هم‌راستا باشد.​

اما چرا اتحادیه اروپا از مذاکرات کنونی حذف شده است؟

اروپا غایب بزرگ مذاکرات به دلیل تغییر شرایط ژئوپلیتیک

اتحادیه اروپا به طور رسمی از مذاکرات هسته‌ای ایران حذف نشده، اما در عمل کنار گذاشته شده است. دلیل آن نه صرفاً بی‌میلی طرفین مذاکره (یعنی ایران و آمریکا)، بلکه به‌خاطر تغییر شرایط ژئوپولیتیک، کاهش قدرت مستقل اروپا، و راهبرد جدید تهران است. البته اتحادیه اروپا هنوز گاه‌به‌گاه موضع‌گیری می‌کند، اما دیگر نه در اتاق مذاکرات، بلکه در حاشیه اخبار حضور دارد.

برخی تحلیل‌گران با اشاره به رنگ باختن حضور اروپا و حتی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گفتگوهای جاری می‌گویند که ترامپ این تعامل با ایران را که در گذشته نیز با بازیگران دیگری انجام شده، به صورت کاملا شخصی در آورده است.

تغییرات متعددی در شرایط ژوئوپلیتیک جهان در کنار گذاشته شدن اروپا در مذاکرات هسته‌ای ایران نقش داشته است که مهم‌ترین آنها عبارتند از:

انفعال اروپا در عرصه جهانی پس از جنگ اوکراین: حمله روسیه به اوکراین، اروپا را بیشتر درگیر مسائل امنیتی داخلی و تابع سیاست‌های ایالات متحده کرد. در نتیجه قدرت چانه‌زنی مستقل اروپا در سطح جهانی کاهش یافت. برای ایران، دیگر اروپا آن وزن گذشته را در معادلات نداشت.

تمرکز مذاکرات فعلی بر موضوعات محدود و امنیتی: مذاکرات غیرمستقیم اخیر بیشتر بر آزادسازی زندانی‌ها، رفع محدود برخی تحریم‌ها و کنترل سطح غنی‌سازی متمرکز بوده، نه بر احیای جامع برجام. در چنین مذاکراتی، تهران و واشنگتن ترجیح داده‌اند ولو به‌شکل غیرمستقیم با هم تعامل کنند، بدون دخالت طرف‌های ثالث مثل اروپا که ظاهرا موضع روشنی هم درباره برخی مسائل امنیتی ندارد.

نقش تضعیف‌شده اتحادیه اروپا در روند جدید دیپلماسی منطقه‌ای: کشورهایی مانند عمان، قطر و چین در سال‌های اخیر نقش‌های فعال‌تری در میانجی‌گری ایفا کرده‌اند (مثلاً در توافق ایران و عربستان با وساطت پکن). این موجب شده که اروپا جایگاه خود را حتی در دیپلماسی منطقه‌ای نیز از دست بدهد.

بی‌اعتمادی ایران به اروپا پس از خروج آمریکا از برجام: پس از خروج ترامپ از برجام، اروپایی‌ها وعده دادند که برای حفظ توافق تلاش کنند. اما در عمل، حتی ابزارهایی مانند اینستکس هم کارآمدی نداشتند. از نگاه تهران، اروپا نتوانست یا نخواست که مقابل فشارهای آمریکا بایستد. همین موضوع باعث سلب اعتماد ساختاری ایران از اروپا شد.

محور ترامپ–پوتین و تضعیف چندجانبه‌گرایی: اتحادیه اروپا اساساً بر پایه‌ی چندجانبه‌گرایی بنا شده و هرگونه نزدیکی بین آمریکا و روسیه، به‌ویژه در صورتی که با بی‌اعتنایی به نهادهای بین‌المللی همراه باشد، تهدیدی علیه بنیان‌های سیاست خارجی اروپا تلقی می‌شود. ترامپ می‌خواهد با پوتین هم مانند سایر کشورها به نوعی معامله برسد تا به تبع آن جنگ اوکراین هم به پایان برسد.

در چنین شرایطی، اروپا گویی از فرآیند تصمیم‌سازی جهانی کنار گذاشته شده است، زیرا پوتین که تاکنون اروپا او را در جایگاه دشمن استراتژیک می‌دیده و آمریکا که همواره متحد اصلی او بوده، به هم نزدیک شده و تنهایش گذاشته‌اند. این دوری از آمریکا بر نقش اروپا در سایر بحران‌های بزرگ بین‌المللی از جمله تهدید هسته‌ای ایران نیز تأثیر گذاشته است.

از سوی دیگر، ایران نیز از همکاری‌های نظامی گرفته تا اقتصادی، روابط راهبردی‌تری با مسکو برقرار کرده است.

استفاده ایران از گسل بین آمریکا و اروپا

ایران در دیپلماسی‌اش همیشه از شکاف‌های میان قدرت‌ها استفاده کرده است. در این شرایط جدید که اروپا دیگر متحد اعتمادپذیری برای واشنگتن نیست، ایران ترجیح می‌دهد با آمریکا که دست بالا را دارد وارد تعامل مستقیم شود. ایران در شرایطی که خودش در این موازنه در سطحی بسیار ضعیف‌تر قرار دارد و به شدت از سوی آمریکا و حتی اسرائیل تهدید نظامی می‌شود، بهتر می‌بیند که تمام امتیازات خواسته شده را به آمریکا بدهد، بدون اینکه اروپا در آن نقشی داشته باشد.

به‌عبارت دیگر، تضعیف نقش اروپا در روابط فراآتلانتیکی، ناخواسته به حذفش از مذاکرات ایران–آمریکا منجر می‌شود.

فدریکا موگرینی، مسئولیت سیاست خارجی وقت اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۹ در حاشیه نشستی درباره برنامه هسته‌ای ایران
فدریکا موگرینی، مسئولیت سیاست خارجی وقت اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۹ در حاشیه نشستی درباره برنامه هسته‌ای ایرانAP Photo

پیامدهای حذف اروپا از مذاکرات

تضعیف کلی جایگاه اروپا و گردش به شرق: حذف اروپا از مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا احتمالا پیامدهای سیاسی و دیپلماتیک مهمی خواهد داشت. ابتدا، موقعیت اروپا در بحران هسته‌ای ایران به‌شدت تضعیف می‌شود، زیرا این کشور مدت‌ها نقش میانجی قابل‌اعتماد را ایفا می‌کرد، اما اکنون نمی‌تواند ادعای تسهیل گفت‌وگو یا متعادل‌سازی تنش‌ها داشته باشد.

حذف اروپا از مذاکرات به‌معنای یک‌قطبی شدن مذاکرات در مسیر ایران-آمریکا است که ممکن است در کوتاه‌مدت باعث سرعت بیشتر تصمیم‌گیری شود، اما در بلندمدت توافقات را شکننده‌تر کند. در غیاب اروپا، نقش قدرت‌های غیرغربی مانند چین و روسیه تقویت شده و مذاکرات به سمت شرق متمایل خواهد شد.

کاهش کانال‌های گفتگو: از سوی دیگر، این اقدام نوعی پاسخ ایران به بی‌عملی اروپا پس از خروج آمریکا از برجام است و نشان می‌دهد که ایران نسبت به اروپا بی‌اعتماد شده است، امری که به کاهش کانال‌های گفت‌وگو منجر خواهد شد.

کمرنگ شدن فشارهای علنی و دیپلماتیک درباره وضعیت حقوق بشر در ایران: با حذف اروپا از مذاکرات میان ایران و آمریکا، یکی از پیامدهای مهم اما کمتر مورد توجه، بی‌صدا شدن یکی از معدود بازیگرانی‌ست که هنوز دغدغه حقوق بشر در ایران را به شکل منظم و ساختاری پیگیری می‌کرد. اتحادیه اروپا در سال‌های گذشته از معدود صداهایی بود که درباره سرکوب اعتراضات، وضعیت زندانیان سیاسی، محدودیت‌های آزادی بیان و اعدام‌ها در ایران موضع می‌گرفت و از ابزارهای دیپلماتیک و رسانه‌ای برای بازتاب آن بهره می‌برد.

اکنون با کنار رفتن آن از صحنه مذاکرات، این مسائل عملاً از فضای رسمی گفت‌وگوها حذف شده‌اند و توجه طرفین صرفاً بر رسیدن به یک توافق امنیتی یا هسته‌ای متمرکز شده است.

در چنین شرایطی، برای حکومت ایران هزینه‌ی بین‌المللی سرکوب داخلی به‌مراتب کاهش خواهد یافت. این احتمال تقویت می‌شود که اقدامات سخت‌گیرانه‌تری در قبال فعالان مدنی، روزنامه‌نگاران، زنان و مخالفان سیاسی صورت گیرد، بی‌آنکه مانند گذشته واکنش هماهنگ و مؤثری از جانب اتحادیه اروپا یا دولت‌های عضو آن شاهد باشیم.

همچنین در نبود این فشارها، توافق احتمالی میان تهران و واشنگتن ممکن است به معامله‌ای یک‌سویه تبدیل شود که در آن امنیت منطقه‌ای یا کنترل برنامه هسته‌ای اولویت پیدا می‌کند و وضعیت حقوق بشر به حاشیه رانده می‌شود.

از سوی دیگر، جامعه مدنی ایران نیز که همواره مواضع اروپا را به عنوان نوعی حمایت اخلاقی و سیاسی تلقی می‌کرد، اکنون خود را بیش از پیش تنها و بی‌پشتوانه خواهد دید. این انزوا می‌تواند به ضعف بیشتر نهادهای مستقل، خستگی و سرخوردگی در میان کنشگران و تضعیف پیام‌های اعتراضی در سطح بین‌المللی منجر شود.

ترامپ در سیاست خارجی خود نشان داده که به موضوع حقوق بشر اهمیتی نمی‌دهد، نه در ایران، نه در عربستان سعودی و نه در دیگر کشورهایی که با آنها وارد معامله شده است. در چنین فضایی، فقدان اروپا از مذاکرات تنها یک تغییر تاکتیکی نیست، بلکه نشانه‌ای‌ است از ورود به مرحله‌ای که در آن، ارزش‌های حقوق بشری به‌راحتی قربانی توافق‌های ژئوپلیتیکی خواهند شد.

امنیتی‌تر شدن رویکرد اروپا نسبت به ایران و ایرانیان: در نهایت، این احساس طردشدگی ممکن است اروپا را به اتخاذ رویکرد امنیتی‌تری نسبت به ایران و شهروندان ایرانی سوق دهد.

مطالب مرتبط

عامل اصلی وضع کنونی با هزاران بحران کوچک و بزرگ، شرایط داخلی است

استعمار، امپریالیسم، اسرائیل، کشورهای همسایه و چین و روسیه از منافع ملی خود دفاع می‌کنند و مسوولیت مستقیمی در وضع کنونی کشور ما ندارند. در این مقطع با ملموسات و واقعیت‌های میدانی می‌توان سخن گفت و هنوز قدرتمندانی از حاکمان تغییر نکرده‌اند. هدف این نوشتار، واکاوی، عملکرد خطرناک حاکمان ایران و ماهیت اسرائیل در این 46 سال است. مسأله‌ای که به مهمترین تهدید ایران هم می‌تواند، تبدیل شود

چرا مذاکرات عمان می‌تواند یک فرصت برای تنش‌زدایی میان ایران و آمریکا باشد؟

یکی از انتقادات دونالد ترامپ از توافق هسته‌ای با ایران، عدم سود بردن آمریکا بود؛ ترامپ این پرسش را مطرح می‌کرد که چرا واشنگتن باید در چنین توافقی که در بهترین حالت منافعش برای اروپا خواهد بود مشارکت کند؟

چگونه یک روز به نماد فساد، سوء مدیریت، کاسبی بحران تبدیل شد؟

مدیریت آب مساله‌ای ساده و خطی نیست. نمی‌توان با یک الگوی ساده همه مشکلات را با دستور و امر و نهی و تکرار روش‌های دیگران حل کرد. با این حال، می‌توان با توجه به متغیرهای موجود و پیش‌نمایی متغیرهای آینده، درباره وضعیت منطقه فلات مرکزی اندیشید و راهکارهایی پیشنهاد کرد

مطالب پربازدید

مقاله