ملی مذهبی _ فروش پهپادها و موشکهای بالستیک ایران به روسیه برای استفاده علیه اوکراین و ارسال نفت با تخفیفهای قیمتی قابل توجه به چین توسط ایران، در روزهایی بحرانی حملات هوایی اسرائیل و آمریکا فایدهای برای تهران در بر نداشت تا تردیدهای جدی در مورد انسجام محور ضد غرب این کشورها بروز کند.
زمانی که روسیه در تهاجم نظامی خود به خاک اوکراین از چین، کره شمالی و ایران کمک گرفت، برخی مقامهای غربی از شکلگیری یک محور جدید علیه کشورهای غربی ابراز نگرانی کردند.
اما هیچیک از سه کشور(روسیه، چین و کره شمالی) در زمان جنگ ایران و اسرائیل یا هنگام حمله نیروهای آمریکایی به تأسیسات هستهای ایران، به یاری ایران نشتافتند. چین و روسیه که قدرتمندترین کشورهای این محور هستند، تنها به ابراز محکومیتهایی شفاهی علیه اقدامهای آمریکا اکتفا کردن و از هرگونه کمک مادی و نظامی به ایران امتناع کردند.
الکساندر گابویف، مدیر مرکز کارنگی در امور روسیه و اوراسیا، به نیوریورک تایمز گفت: ««هر یک از این کشورها کاملاً منفعتطلب هستند و نمیخواهند در جنگهای یکدیگر درگیر شوند. این کشورها بر خلاف آمریکا و متحدانش لزوماً ساختارها، ارزشها و پیوندهای نهادی مشابه با یکدیگر ندارند.»
این چهار کشور، نظامهای استبدادی دارند و نسبت به ایالات متحده، که همواره سعی در تضعیف آنها و زیر سؤال بردن مشروعیتشان داشته، خصومت دارند. همچنین دارای برخی روابط راهبردی با یکدیگر هستند و با تجارت متقابل و تبادل فناوری تسلیحاتی، تحریمهای اقتصادی تحت رهبری آمریکا را دور میزنند.
مایکل کیمج، استاد تاریخ در دانشگاه کاتولیک آمریکا و مقام پیشین وزارت خارجه ایالات متحده نیز معتقد است: «احتمالاً هماهنگی اندکی میان چین، کره شمالی، ایران و روسیه وجود دارد، به طوری که آنها حول محور نارضایتی از آمریکا اشتراک نظر دارند و گفتگو میکنند اما هماهنگی چندان معناداری با یکدیگر ندارد.»
در میان این کشورها، فقط روسیه و کره شمالی دارای پیمان دفاعی متقابل هستند. کره شمالی افزون بر ارسال تسلیحات به روسیه، بیش از ۱۴ هزار نیروی نظامی برای جنگیدن در کنار نیروهای روسی در برابر اوکراین اعزام کرد.
رابطه آنها ریشه در گذشته مشترک کمونیستی و جنگ ضد آمریکایی در شبهجزیره کره از ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ دارد، که چینِ تحت رهبری مائو نیز در آن حضور داشت.
همین پیشینه تاریخی، پیوندهای نزدیک میان چین و روسیه را نیز توضیح میدهد، که یکی از مهمترین روابط دوجانبه برای دولت آمریکا و متحدانش به شمار میرود. رهبران دو کشور طی سالها پیوند شخصی برقرار کردهاند و دولتهایشان تنها چند هفته پیش از حمله تمامعیار روسیه به خاک اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، از «همکاری بدون محدودیت» خبر دادند.
البته چین همچنان خود را به برخی ارزشهای بینالمللی که آمریکا در دوران پیشاترامپ ترویج میکرد، پایبند نشان میدهد و بر همین اساس از ارسال کمکهای تسلیحاتی عمده به روسیه در طول جنگ خودداری کرده است. با این حال، بنا به گفته مقامهای آمریکایی، چین در بازسازی صنایع دفاعی روسیه نقش داشته و یکی از بزرگترین خریداران نفت روسیه باقی مانده است.
اما روسیه و ایران هرگز چنین رابطهای نداشتهاند. یکی از دلایل آن میتواند، مساله دین است. ایران یک حکومت دینی دارد که برای سه حکومت سکولار و سوسیالیستی دیگر، با دیده تردید نگریسته میشود. هر دو کشور روسیه و چین، گسترش بنیادگرایی اسلامی را با نگرانی دنبال میکنند. شی جینپینگ، رهبر چین، اقدامات شدیدی علیه حتی مسلمانان میانهرو اتخاذ کرده و برخی مناسک اسلامی را در میان اقوام اویغور و قزاق در شمالغرب این کشور سرکوب کرده است.
سرگئی رادچنکو، مورخ جنگ سرد در دانشگاه جان هاپکینز نیز به نیویورک تایمز گفت: «هیچ ارزش مشترکی جز کلیگوییهایی در مورد نظم جهانی چندقطبی بین آنها وجود ندارد، و در عین حال، تضادهای زیادی میان آنها هست که پوتین به آنها اشاره کرده و گفته که روابط او با همسایگان ایران، از جمله اسرائیل و کشورهای عربی، بیش از آن مهم است که فدای دوستی روسیه و ایران شود.»
او افزود: «پوتین بازیگری بدبین و فرصتطلب است که فقط به منافع راهبردیاش میاندیشد، و اگر لازم باشد ایران را قربانی کند، این کار را خواهد کرد. و مطمئناً این احساس در تهران نیز متقابلاً وجود دارد.»
چین نیز در جریان مخاصمه نظامی ایران و اسرائیل فقط نظارهگر بود. شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین گفت که همه طرفها «باید برای کاهش تنش تلاش کنند.» زمانی هم که دونالد ترامپ دستور حملات به ایران را صادر کرد، چین به شدت آن را محکوم کرد و آمریکا را به نقض منشور سازمان ملل متهم کرد. اما مانند روسیه، چین نیز کمکی به ایران نکرد. هرچند چین گاهی موضع رسمی در قبال درگیریهای منطقه اتخاذ میکند، اما اغلب سعی دارد بیطرف به نظر برسد تا منافع خود را حفظ کند. چین سالهاست که روابط خود را با عربستان سعودی و امارات متحده عربی، دو رقیب منطقهای ایران، گسترش داده است.
یک جنگ منطقهای گسترده، واردات نفت چین از این کشورها را به خطر میاندازد، بنابراین پکن به دنبال آرام کردن درگیریهاست، نه دامن زدن به آن.
هدف چین برای ایفای نقش میانجی بیطرف در خاورمیانه در مارس ۲۰۲۳ آشکار شد، زمانی که در توافق دیپلماتیک میان ایران و عربستان نقشآفرینی کرد.
چین همچنین از آن فرصت برای تقویت روابط خود با سوریه، متحد ایران در منطقه، استفاده کرد.
به گفته انریکو فاردلا، استاد دانشگاه ناپل لورینتاله که سابقاً در دانشگاه پکن تدریس کرده، بر این باور است که اکنون که ایران از جنگ تضعیف شده و بشار اسد توسط شورشیان سرنگون شده، چین با احتیاط و دقت در حال ارزیابی شرایط درگیری ایران و اسرائیل است تا ببیند کدام دولتها، گروههای سیاسی یا شبهنظامیان در منطقه دست بالا را پیدا میکنند.
اما یون سون، پژوهشگر سیاست خارجی چین در مؤسسه تحقیقاتی استیمسون در واشنگتن، معتقد است که اصطلاح «محور» برای توصیف رابطه چین، روسیه، ایران و کره شمالی همچنان معتبر است. اگرچه این کشورها پیمان دفاعی مشترک ندارند، اما دیدگاه مشترک «ضد آمریکا، ضد غرب و ضد دموکراسی لیبرال» دارند.
او افزود: «اتحاد، حتی بدون دفاع متقابل، همچنان یک اتحاد است. اینکه آنها برای یکدیگر نجنگند، به معنای بیاهمیت بودن همکاریشان نیست. چین فناوری هستهای و موشکی در اختیار ایران قرار داده، جنگ روسیه را تأمین مالی کرده و کره شمالی را زنده نگه داشته است.»
اما یون سون خاطرنشان کرد که حمایت چین از ایران محدود است و مقامات چینی به رهبری دینی ایران اعتماد ندارند. آنها ایران را کشوری «بیش از حد سادهلوح، فرصتطلب، مردد و ناپایدار در روابط خارجی» میدانند.
او همچنین افزود که مقامات چینی آگاهند ایران، مانند کره شمالی، کشوری منزوی است و تحت هر شرایطی به چین نیاز دارد حتی اگر گاهی روابط آنها دچار فراز و نشیب شود.