ملی مذهبی _ آنها به ایران آمدند، عاشق طبیعت و حیاتوحش آن شدند، ماندند و اتفاقات مهمی را رقم زدند. از رصد سفر هرساله درناهای سیبری گرفته، تا نجات نژاد اسب کاسپین؛ از پایهگذاری اطلس پرندگان ایران گرفته، تا نگارش کتاب پستانداران ایران و تعیین مناطق حفاظت شده. عاشقان غیرایرانی محیطزیست ایران، هرکدام نام خود را با اثری، ماندگار کردند.
به گزارش ایران وایر، بسیاری از کسانی که برای فعالیت محیطزیستی به ایران سفر کردند و گاه سالها ماندند، حالا در گذشتهاند. آخرین آنها «الن ووسالو» فنلاندی بود که بهدلیل فعالیتهای پژوهشی خود در حفاظت از درناهای مهاجر به مازندران، به «مادر درناهای سیبری در ایران» معروف شده بود و چندی پیش در شهر رویان مازندران درگذشت.
الن ووسالو در ویدیوهای اندکی که از او وجود دارد، با چنان شوق و حرارتی از سفر درناها به مازندران و رفتار و ویژگیهای آنها حرف میزند که انگار واقعا فرزندانش هستند و با هربار سفرشان به مازندران، افتخاری آفریدهاند. او که ۵۷ سال پیش با همسر ایرانی خود از آمریکا به ایران آمده بود، از همان اولین سالهای حضور در مازندران، عاشق تماشای درناهای مهاجر شد. الن در ایران ماند، همسرش از او جدا شد و به آمریکا برگشت. اتفاقات و حوادث سیاسی باعث نشد که این زن غربی از رویان و فریدونکنار به آمریکا یا فنلاند برگردد؛ حتی وقتی به او تهمت جاسوسی میزدند، او ایران را ترک نکرد؛ خندید و گفت: «بله من جاسوسم، جاسوس درناها.»
الن ووسالو روز چهارشنبه ۲۰دی۱۴۰۳، در سن ۹۵ سالگی در مازندران چشم از جهان فروبست.
آمریکا، تخت جمشید، نجات اسب کاسپین
شاید اگر همسر آمریکایی «نرسی فیروز»، به تخت جمشید سفر نکرده بود، هیچگاه سروکارش به پرورش اسب در ایران و نجات یکی از نادرترین نژادهای اسب جهان نمیافتاد.
«لوئیز فیروز» که در دهه سی خورشیدی در ایران با نرسی فیروز ازدواج کرده بود، از علاقمندان سوارکاری و پرورش اسب بود. او برای یافتن اسب مناسب سوارکاری برای فرزندانش به مناطق مختلف ایران سفر کرد و در سال ۱۳۴۴ وقتی به مازندران رفت، در یکی از روستاهای دور افتاده آمل، بهطور اتفاقی اسب کوچکاندامی را دید که به یک گاری بسته شده بود. این تصویر، او را به یاد تصاویری که در تخت جمشید از اسبهای کوچکاندام پیشکشی به شاهان هخامنشی دیده بود، انداخت.
این زن آمریکایی متوجه نژاد متفاوت این اسب شد و چند راس از آنها را برای آموزش به تهران برد. او از یکسو تحتتاثیر رفتار اسبها و تواناییهای آنها در حین آموزش قرار گرفت و از سوی دیگر، یادآوری نقش برجسته چنین اسبهایی در تخت جمشید او را در مورد نژاد آنها کنجکاو کرد. با فرستادن نمونههای خون، یال و دم این اسب کمیاب به آزمایشگاههای اروپایی و آمریکایی مشخص شد که این نوع اسب که «اسب کاسپین» یا «اسبچه خزر» نام گرفته، قدیمیترین اسب خونگرم دنیا است؛ یکی از قدیمیترین نژادهای رام شده و همراه بشر.
لوئیز فیروز برای حفظ نژاد این اسب که گمان میرفت هزار سال است از بین رفته، تعدادی از آنها را به بریتانیا و آمریکا فرستاد. او همچنین به جستوجو در کوهستانهای مازندران برای یافتن تعداد بیشتری از اسبهای کاسپین و حفاظت و تکثیر آنها در ایران و کشورهای دیگر ادامه داد. لوئیز فیروز هم مانند الن ووسالو از ایران نرفت و سرانجام سال ۱۳۸۷ در ۷۴سالگی دراثر از کار افتادن ریه و کبد، درگذشت.
سالهایی که پایههای سازمان حفاظت محیطزیست شکل گرفت
بهجز افرادی که با عشق و علاقه به محیطزیست جذب طبیعت ایران شدند و به آن خدمت کردند، کارشناسان غربی متعددی در اولین سالهای پایهگذاری سازمان «شکاربانی و نظارت بر صید» که بعدها سازمان «حفاظت از محیطزیست» نام گرفت، از سوی این سازمان استخدام شدند و به فعالیت در حوزه محیطزیست پرداختند. این افراد اگرچه رسما حقوقبگیر این سازمان بودند، اما اقدامات بزرگ و ماندگار آنها، فراتر از انجام وظیفه یک مدیر یا کارشناس حقوقبگیر بوده است.
یکی از این کارشناسان که سازمان شکاربانی آن زمان را متحول کرد، «فرد هرینگتون» بود. او که در ایالت کلرادوی آمریکا زیستشناسی حیاتوحش خوانده بود و در نیروی هوایی آمریکا خلبانی آموخته بود، پس از خدمت در ارتش تحصیلات خود را در رشته حیاتوحش تا دکترا ادامه داد. سال ۱۳۴۸ خورشیدی، «اسکندر فیروز»، رییس وقت سازمان شکاربانی و نظارت بر صید در سفری به آمریکا با هرینگتون دیدار کرد و پس از مصاحبه، او را استخدام کرد.
آغاز کار هرینگتون در ایران همزمان با اوج گیری فعالیتهای حفاظت از محیطزیست در کشور بود. برگزاری کنفرانس رامسر و تصویب «کنوانسیون مربوط به تالابهای مهم بینالمللی، بهویژه زیستگاه پرندگان آبزی» در این شهر، یکی از مهمترین دستاوردهای سازمان شکاربانی بود که همزمان با حضور او در این سازمان اجرایی شده بود.
او برای اولین بار یوزپلنگ آسیایی را که گمان میرفت منقرض شده، در ایران شناسایی کرد و پساز آن تلاش برای حفاظت از این گونه آغاز شد. هرینگتون نخستین کتاب پستانداران ایران را نوشت، گزارش ملی محیطزیست انسانی را تهیه کرد که از سوی «شاهپور عبدالرضا»، برادر ناتنی شاه و رییس شورای عالی حفاظت محیطزیست در نخستین کنفرانس محیطزیست در استکهلم قرائت و بهعنوان بهترین گزارش انتخاب شد. سپس به خواست شاهپور عبدالرضا پهلوی، برنامه و شرح وظایف سازمان نوپای محیطزیست را در سال ۱۳۵۳ تهیه کرد.
اسکندر فیروز در خاطرات خود نوشت که فرد هرینگتون عملا «گرداننده بخش بررسی و توسعه سازمان بود». شیوه مدرن انتخاب مناطق حفاظت شده و تعیین محدوده آنها و همچنین زندهگیری گونههای کمیاب برای تکثیر آنها زیر نظر هرینگتون انجام میشد. همکاری سازمان حفاظت محیطزیست ۲ سال پیش از انقلاب با هرینگتون به پایان رسید و او نیز پس از فعالیتهای متعدد مرتبط با تخصص خود، در سال ۱۳۹۹ در آمریکا دراثر سکته قلبی درگذشت.
یکی از اقدامات فرد هرینگتون در دوران همکاری با سازمان حفاظت محیطزیست ایران (شکاربانی سابق)، دعوت از کارشناسانی چون «درک اسکات»، فارغ التحصیل پرندهشناسی از دانشگاه آکسفورد بود. درک اسکات پیش از آغاز همکاری با دولت ایران، در سفری تحقیقاتی که از ایران میگذشت و به هند ختم میشد، مفتون ایران شده بود. اسکات که بیش از ۵ سال در ایران بود، تعدادی از کارشناسان جوان ایرانی را برای پژوهش درباره پرندگان ایران انتخاب کرد.
کتاب «پرندگان ایران»، حاصل فعالیت او و همکاران ایرانی او است. او کار خود را در سال ۱۳۴۹ بهعنوان مشاور سازمان شکاربانی و نظارت بر صید در حوزه پرندگان آغاز کرد و سال ۱۳۵۵ هم از ایران رفت. درک اسکات پیش از ترک ایران، مقالات متعددی درباره پرندگان ازجمله مهاجرت فلامینگوها و کشف سیاه خروس ارسباران نوشت. او کار خود را در حوزه محیط زیست در گوشهوکنار دنیا ادامه داد و در این بین، یک بار در سال ۱۳۷۱ برای بررسی عملکرد کنوانسیون حفاظت از تلابهای رامسر به ایران سفر کرد. او در سال ۱۳۷۶ و ۱۳۸۲ هم سفرهایی به ایران داشت و سال ۱۴۰۱، در انگلیس درگذشت.
گامهای بزرگ کارشناسانی که در سکوت رفتند
با توسعه فعالیتهای سازمان حفاظت از محیطزیست ایران پیش از انقلاب، کارشناسان و محققان متعدد غربی به ایران سفر کرده و هرکدام براساس حوزه تخصصی خود، اقدامات ماندگاری انجام دادند.
«استیون کلمنت اندرسون» آمریکایی در سال ۱۳۵۳ بهعنوان محقق به سازمان حفاظت محیطزیست دعوت شد و به کمک او، مجموعه خزندگان و دوزیستان ایران موزه تاریخ طبیعی تهران ایجاد شد. کتاب «مارمولک های ایران» هم از آثار اوست. این پژوهشگر در مهر۱۴۰۳ درگذشت، اما سازمان حفاظت از محیطزیست، واکنشی نسبت به انتشار خبر درگذشت او نشان نداد. در کنار این کارشناسان، چهرههایی چون «رائول والدز»، استاد حیاتوحش و «دیوید لیلین»، بومشناس، پیش از انقلاب اقداماتی برای محیطزیست ایران انجام دادند.
«تئودور پاپنفوس» خزندهشناس هم، پژوهشگری بود که از اواخر دهه هفتاد خورشیدی چند سفر تحقیقاتی برای شناسایی خزندگان به ایران داشت. او تحقیقات خود را براساس کتاب «استیون اندرسون» پیگیری میکرد. در این بین، یکی از افرادی که در جلوگیری از انقراض یک گونه جانوری در ایران نقش داشت، «ورنر ترنزه» آلمانی بود که سال۱۳۳۶ به ایران سفر کرد و یک راس گوزن زرد ایرانی که گمان میرفت منقرض شده را، در شمال خوزستان پیدا کرد.
مدتی بعد یک جفت از این گوزنها برای تکثیر به آلمان فرستاده شدند. همین اقدامات، توجه سازمان شکاربانی وقت را به این گونه در خطر انقراض جلب کرد و موجب شد که مناطقی در دشت ناز ساری و مناطقی در خوزستان را برای حفاظت از آن اختصاص دهند و در سال ۱۳۵۲ از «سم هس»، پژوهشگر آمریکایی برای تحقیق و بررسی این گونه به ایران دعوت کنند. ترنزه که او را بهعنوان کاشف دوباره گوزن زرد ایرانی میشناسند، فروردین۱۳۹۴ درگذشت.
پروژه یوزپلنگ و پایان تلخ همکاری با پژوهشگران غربی
شاید بتوان گفت آخرین همکاریهای مهم و موثر محققان و کارشناسان خارجی معتبر با علاقمندان به محیطزیست ایران، در قالب پروژه حفاظت از یوزپلنگ صورت گرفت؛ فعالیت هایی که در نهایت با یک پروندهسازی امنیتی به زندانی شدن تعدادی از کارشناسان و فعالان محیطزیست ایرانی، مرگ یک تن در زندان و قطع همکاری با کارشناسان خارجی در حفاظت از یوزپلنگ منجر شد.
در دهه هشتاد و اوایل دهه ۹۰، اقدامات متعددی در اجرای پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی صورت گرفت و سازمان ملل هم در همین بخش بودجههایی اختصاص داد. در همین رابطه، «جورج شلر»، از محققان حفاظت از حیاتوحش و «لوک هانتر» استرالیایی، کارشناس انجمن حفظ حیاتوحش نیویورک، به ایران سفر کردند. این همکاریها اما پایان خوشی نداشت.
با سفرهای لوک هانتر و ارتباطات کارشناسان فعال در آمریکا با کارشناسان «حیات وحش میراث پارسیان»، برخی رسانهها از همکاری ایران و آمریکا برای حفظ یوزپلنگ آسیایی گفتند، اما ماموران سازمان اطلاعات سپاه، این همکاریها را بیشتر در جهت جاسوسی دیدند و در بهمن۱۳۹۶، «کاووس سیدامامی»، استاد دانشگاه، فعال محیطزیست و عضو هیات مدیره موسسه «حیاتوحش میراث پارسیان» و هشت تن دیگر از همکارانش «نیلوفر بیانی»، «مراد طاهباز»، «هومن جوکار»، «طاهر قدیریان»، «امیرحسین خالقی»، «سپیده کاشانی»، «سام رجبی» و «عبدالرضا کوهپایه» بازداشت شدند.
دو هفته بعد از بازداشت کاووس سیدامامی، به خانواده او اعلام کردند که او در زندان خودکشی کرده و جان باخته است؛ موضوعی که از سوی خانواده و نزدیکان او رد شد.
چندی بعد، وزارت اطلاعات اتهامات سازمان اطلاعات سپاه علیه این فعالان محیطزیستی را رد کرد، اما این افراد براساس اعترافات تحت فشار، ابتدا به «جاسوسی»، بعد به «افساد فیالارض» و در نهایت با عناوین کلی چون «اقدام علیه امنیت ملی» متهم و به حبسهای طولانیمدت محکوم شدند. .برخی از فعالان محیطزیستی بازداشت شده، نزدیک ۷ سال را در زندان گذراندند.