حداد عادل با رد ادعای سعید مرتضوی

مرتضوی گفت زودتر من را محاکمه کنند تا به قو قضائیه برگردم

غلامعلی حداد عادل نماینده مجلس شورای اسلامی  در واکنش به نامه اخیر مرتضوی  و انکار قول شرف خود اعلام کرد: «آقای مرتضوی اظهار داشته‌اند که لفظ «قول شرف» را نه در جلسه‌ای که با من داشته‌اند و نه در جلسه‌ای که با آقای توکلی داشته‌اند بکار نبرده‌اند. بدیهی است که هر قولی «قول شرف» است، چه کلمه «شرف» به دنبال قول بیاید و چه نیاید.»

به گزارش  مهر غلامعلی حداد عادل در واکنش به نامه اخیرمرتضوی در خصوص موضوع حکمیت و دروغگو خواندن احمد توکلی در نامه ای عنوان داشت: حقیقت این است که آقای مرتضوی در همان جلسة دیدار و گفتگوی بنده و آقای زاکانی با ایشان در تاریخ 26/1/91 ، بعد از آنکه پیشنهاد بنده را پذیرفتند و قول دادند که استعفا کنند و متن استعفای خود را هم نوشتند، به بنده گفتند حال که من تصمیم به استعفا گرفته‌ام مایلم به قوة قضائیه برگردم و چون در حال حاضر در حالت «تعلیق» قرار دارم، مایلم هر چه زودتر محاکمه شوم و از حال تعلیق و بلاتکلیفی خارج شوم و بتوانم بعد از صدور حکم دادگاه، به قوة قضائیه بازگردم.

متن کامل این نامه به این شرح است:

بسمه تعالی

آقای مرتضوی در نامه‌ای که حاوی اعتراض و شکایت ایشان از آقای احمد توکلی نماینده محترم مجلس است و در تاریخ 25/2/91 منتشر شده، نکاتی مطرح کرده‌اند که اینجانب توضیحات زیر را درباره آن نکات ضروری می‌دانم.

1ـ آقای مرتضوی اظهار داشته‌اند که لفظ «قول شرف» را نه در جلسه‌ای که با من داشته‌اند و نه در جلسه‌ای که با آقای توکلی داشته‌اند بکار نبرده‌اند. بدیهی است که هر قولی «قول شرف» است، چه کلمة «شرف» به دنبال قول بیاید و چه نیاید.

 

آنچه مسلم است این است که آقای مرتضوی با قبول استدلال‌های اینجانب، قبول کردند که استعفا کنند و قول دادند که به هر صورت استعفا کنند و در همان جلسه که آقای زاکانی هم در آن حضور داشتند متن استعفای خود را نوشتند و به رؤیت بنده و آقای زاکانی رساندند. آقای مرتضوی در صحبت با اینجانب، استعفای خود را منوط و مشروط به موافقت وزیر کار و رئیس جمهور محترم نکردند.

2ـ آقای مرتضوی در بخشی از نامة 25/2/91 خود نوشته‌اند:

«جناب آقای حداد عادل نیز در ازای این اعلام آمادگی برای استعفا چندین قول به من دادند که در این متن قابل ذکر نیست و در آخرین جلسة مشترک نیز فرمودند پیگیر آن هستم و با وجود تلاش آقای حداد عادل هیچ یک از آنها تا به حال عملی نشده است.»

از این عبارات آقای مرتضوی ممکن است چنین استنباط شود که خدای نکرده معامله‌ای صورت گرفته و اینجانب وعده و و وعیدی به ایشان داده‌ام که عملی نشده است و از نظر آقای مرتضوی بیان آن قولها که داده‌ام به مصلحت نیست.

حقیقت این است که آقای مرتضوی در همان جلسة دیدار و گفتگوی بنده و آقای زاکانی با ایشان در تاریخ 26/1/91 ، بعد از آنکه پیشنهاد بنده را پذیرفتند و قول دادند که استعفا کنند و متن استعفای خود را هم نوشتند، به بنده گفتند حال که من تصمیم به استعفا گرفته‌ام مایلم به قوة قضائیه برگردم و چون در حال حاضر در حالت «تعلیق» قرار دارم، مایلم هر چه زودتر محاکمه شوم و از حال تعلیق و بلاتکلیفی خارج شوم و بتوانم بعد از صدور حکم دادگاه، به قوة قضائیه بازگردم.

اینجانب به ایشان قول دادم که برای تأمین مقصود ایشان که تسریع در رسیدگی و محاکمه بود، اقدام کنم و متعاقب آن جلسه تقاضای ایشان را، که معقول و منطقی می‌دانستم به اطلاع ریاست محترم قوة قضائیه رساندم. این همة آن چیزی بوده که میان بنده و ایشان گذشته است.

3ـ آقای مرتضوی در قسمت دیگری از نامة خود نوشته‌اند:

جناب آقای حداد عادل حتی در آخرین تماسی که با هم داشتیم توقع ترک پست و خدمت از اینجانب نداشته و ندارند و تدبیر ایشان این بود که به گونه‌ای اقدام شود که موجب تحریک برخی نمایندگان نشود.»

اینجانب در تماسها و ملاقاتهایی که بعد از جلسه 26/1/91 با آقای مرتضوی داشتم دربارة اخبار و شایعات دال بر حضور ایشان در دفتر کارشان سؤال کردم. ایشان توضیح دادند که چون رئیس جمهور استعفای مرا نپذیرفته و فرد دیگری به جای من انتخاب نشده است و روزانه در حدود هفتاد نفر از کارمندان تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی بازنشسته می‌شوند و اگر من احکام آنها را امضا نکنم از حیث دریافت مستمری ماهانه از سازمان دچار مشکل می‌شوند. اینجانب به ایشان گفتم در همین حدود و به شکلی که نمایندگان تصور نکنند آقای مرتضوی بر خلاف قول خود عمل کرده، کار مردم را راه بیندازند تا موضوع عملی شدن استعفای ایشان محقق شود.

امیدوارم این توضیحات برای کسانی که مایلند از حقیقت موضوع آگاه شوند مفید باشد.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله