ملی مذهبی _ مسعود پزشکیان روز چهارشنبه قانون تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را ابلاغ کرد و به نظر میرسد حصول توافق هستهای پس از حملات آمریکا به ایران بیش از پیش دور از دسترس شده است. این موضوع میتواند آغاز یک «قایمباشک بازی» طولانی و گهگاه همراه با حملات نظامی باشد.
بنا به گزارش یورونیوز، نیویورکتایمز در مقالهای به تحلیل پیامد حمله هوایی آمریکا به تاسیسات هستهای ایران و آنچه از این پس برای برنامه هستهای ایران رخ خواهد داد پرداخت.
در جهان امنیت ملی، اصلی وجود دارد مبنی بر اینکه نمیتوان کشوری را بمباران کرد تا برنامه هستهایاش را کنار بگذارد. برعکس، حمله نظامی عزم کشور هدف را برای دستیابی به «بازدارنده نهایی» تقویت میکند.
۱۰ روز پس از آنکه به دستور دونالد ترامپ، رئيسجمهوری آمریکا بمبافکنهای بی-۲ آمریکا با قدرتمندترین بمبهای سنگرشکن و زیردریاییها با موشکهای کروز تاماهاک سه تاسیسات هستهای اصلی ایران را هدف قرار دادند، اکنون به نظر میرسد که این اصل در جهان واقعی محک میخورد.
اگرچه اقدام روز چهارشنبه تهران مبنی بر تعلیق همکاری با آژانس به وضوح نقض تعهدات ایران به عنوان یکی از امضاکنندگان پیمان منع اشاعه تسلیحات هستهای (NPT) است، اما پس از آنکه بمبافکنهای آمریکایی با پروازی مستقیمی به طول حدودا ۱۱ هزار و ۵۰۰ کیلومتر به تاسیسات هستهای حمله کردند که نماد اراده ایران برای مقابله با آمریکا و اسرائیل شده بود، شاید دیگر چنین ملاحظات حقوقی برای تهران همانند گذشته اهمیت نداشته باشد.
اکنون ممکن است فصل جدیدی در داستان ۲۵ ساله تلاشهای هستهای ایران آغاز شود. فصلی که در آن هدف اصلی ایران، حفظ ابهام در مورد سرعت بازیابی توان هستهای و ذخایر اورانیوم، فناوری پنهانشده و اراده برای حرکت بهسوی سلاح هستهای خواهد بود.
حمله آمریکا موفقیت آمیز بود؟
به نظر میرسد که کاخ سفید تنها مایل است موفقیت این عملیات را با معیارهای کوتاهمدت بسنجد و با هر معیار کوتاهمدتی، این حمله آمریکا موفقیتآمیز بود و جنگ منطقهای که تمام روسایجمهوری پیشین از آن واهمه داشتند، به راه نیفتاد. حتی تقریبا همه منتقدانی هم که نسبت به میزان عقب افتادن برنامه هستهای ایران تردید دارند، اذعان میکنند که سانتریفیوژهای ایران که اورانیوم را با غلظت نزدیک به درجه تسلیحات غنی میکردند، از کار افتاده یا نابود شدهاند.
آقای ترامپ طوری سخن میگوید که گویی این عملیات تنها یکبار انجام شده و کافی بوده و جاهطلبیهای هستهای ایران زیر آوار فردو و نطنز دفن شدهاند. او هفته گذشته در نشست ناتو در لاهه گفت: «من بازگشت آنها به فعالیت هستهای را بعید میدانم.»
اما ممکن است ماجرا به این سادگی نباشد.
همینطور که واقعیت پس از بمباران برای واشنگتن و تهران رفته رفته مشخص میشود، کاخ سفید از تشریح راهبردی بلندمدت در مقابل ایران اجتناب کرده است. آقای ترامپ گهگاه به مذاکرات جدیدی اشاره کرده که مشروط به تعهد ایران برای برچیدن باقیمانده برنامه هستهایاش و اجازه بازرسی گسترده از تمام تاسیسات در سراسر کشور ممکن است منجر به لغو تحریمها شود. با این حال، چنین چیزی با حالوهوای کنونی تهران همخوانی ندارد. آقای ترامپ همچنین گفته که اگر نشانهای از تلاش ایران برای بازسازی تواناییهای هستهای به دست بیاید، آماده حمله مجدد به ایران است.
اسرائیلیها از این رویکرد با عنوان «راهبرد چمنزنی» یاد میکنند. این رویکرد به معنای حملات نظامی محدود، دورهای و تکرار شونده با هدف صرفا تضعیف دشمن و درواقع به معنای وضعیت دائمی جنگ در سطح پایین است.
اما چنین راهبردی ایران را ممکن میسازد که از ابهام در خصوص سرنوشت اورانیوم نزدیک به درجه تسلیحاتی و احتمال وجود سانتریفیوژهای پنهان و ناتمام بهعنوان اهرم استفاده کند.
اگر پیش از حمله آمریکا به نظر میرسید که ایران آمادگی حرکت سریع به سوی بمب هستهای را دارد، اما به هر دلیلی هنوز به آن دست نیافته بود، اکنون برای حفظ برنامه هستهای خود ناچار به «قایمباشک بازی» است.
ایران احتمالا از این پس مدام دارایی هستهای خود را جابجا و از چشم موساد، سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و بازرسان آژانس پنهان خواهد کرد.
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی پیشین جو بایدن، که در زمان او تدوین برنامه حمله به ایران را بر عهده داشت، گفت: «پس از حمله، همان مشکل قدیمی باقی میماند. ایران اورانیوم غنیشده و سانتریفیوژ در اختیار دارد و بازرسی هم در ایران حضور ندارد.»
سالیوان افزود: «اتخاذ رویکرد چمنزنی، عدم قطعیت، بیثباتی و اقدامات نظامی مکرر را در پی دارد. اما اگر آقای ترامپ بخواهد به توافق برسد، با همان مشکلی مواجه خواهد شد که پیشتر نیز با آن روبرو بود. آیا بر برچیدن کامل اصرار میورزد؟ که در این صورت ایران احتمالا حتی حالا هم با آن موافقت نمیکند. یا میکوشد برنامه را با اجازه غنیسازی محدود و بازرسی کامل مهار کرده و اطمینان حاصل کند که آنها نمیتوانند بهسوی سلاح حرکت کنند؟»
ارزیابی جدید پنتاگون
شان پارنل، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا روز چهارشنبه بدون ارائه شواهدی اعلام کرد که بنابر ارزیابی مقامات این وزارتخانه حمله آمریکا به تاسیسات هستهای ایران، برنامه هستهای ایران را نزدیک به دوسال عقب انداخته است.
آقای پارنل گفت: «ما برنامه آنها را دستکم یک تا دو سال عقب انداختیم. احتمالا بیشتر نزدیک به دوسال. ارزیابیهای اطلاعاتی وزارت دفاع هم این موضوع را تایید میکنند.»
حتی اگر این ارزیابی درست باشد، به این معناست که آقای ترامپ با این حمله، زمانی کمتر از آنچه باراک اوباما در توافق ۲۰۱۵ بهدست آورد، خریده است.
بر اساس ارزیابی نهادهای اطلاعاتی آمریکا، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تحلیلگران مستقل، برجام که در سال ۲۰۱۵ در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما امضا شد، برنامه هستهای ایران را بهطور موثری برای حدود ۱۰ تا ۱۵ سال عقب انداخت.
اکنون که تاسیسات هستهای اصلی ایران زیر آوار مدفون شده است، تهران میتواند تنها از ادعای بدون مدرک خود مبنی بر این که ذخایر اورانیوم غنیشده که برای تولید حدود ۱۰ بمب کافی هستند، سالم ماندهاند و دانشمندان هستهای باقیمانده به آنها دسترسی دارند به عنوان اهرم فشار استفاده کند. اگرچه این احتمال وجود دارد که مقامات ایرانی در این مورد بلوف زده باشند، اما این همچنان بهترین برگ آنها برای ادامه بازی است.
به گفته آقای سالیوان تنها راه اطمینان از عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای حصول «توافقی است که تضمین کند هر وجب از برنامه هستهای ایران تحت بازرسی قرار میگیرد.»
آیا ایران به دنبال تولید مخفیانه سلاح هستهای است؟
رابرت اینهورن، دیپلمات پیشین آمریکا و کارشناس هستهای موسسه «بروکینگز» که ۱۰ سال پیش با برنامه ایران سر و کار داشت، گفت: «هنوز نمیتوانیم با اطمینان بگوییم که سناریوی تولید مخفی سلاح چقدر محتمل است. این میتواند مسیری بالقوه برای ساخت یک زرادخانه کوچک هستهای در آیندهای نزدیک باشد و ما باید از جمله با بازگرداندن بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تاسیسات هستهای پراکنده ایران، برای مسدود کردن آن تا حد توان تلاش کنیم.»
مقامات ایرانی، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس را به همدستی در حملات متهم کردهاند. اما آقای گروسی گفته که در این حملات هیچ نقشی نداشته و از قبل هم مطلع نشده است.
گزارشها درباره احتمال دیدار میان عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آقای ترامپ، برای دستیابی به توافقی پس از حمله فعلا رنگ باختهاند.
ایرانی مصرانه خواهان تضمینهایی مبنی بر این است که در طول مذاکرات دیگر مورد حمله قرار نخواهند گرفت. اما مشخص نیست که حتی اگر چنین تضمینی ارائه شود، تهران آن را میپذیرد یا خیر. زیرا پیشتر آقای ترامپ در اواسط ماه ژوئن اعلام کرده بود تنها دو هفته به ایران برای پاسخ به پیشنهاد نهایی آمریکا فرصت داده است و دو روز بعد، بمبافکنهای بی-۲ بر فراز اهدافشان بودند.
با توجه به اینکه مقامات ایران، پایان درگیری با اسرائیل را نوعی پیروزی قلمداد کرده و آسیب ناشی از حملات آمریکا را کماهمیت جلوه دادهاند، کارشناسان امیدی به توافق ندارند.
کریم سجادپور، کارشناس امور ایران در بنیاد کارنگی برای صلح بینالملل گفت: «آنها طی یک هفته یا یک ماه آینده تسلیم بیقید و شرط نخواهند شد. من فکر میکنم این روندی است که تنها در صورت افزایش فشار اقتصادی بر صادرات نفت ایران به نتیجه میرسد.»
ایران از این رویدادها چه درسی میگیرد؟
آقای ترامپ و پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا اعلام کردهاند که تنها درسی که برای ایران وجود دارد این است که برنامه هستهایاش تمام شده است. به همین دلیل است که دونالد ترامپ و آقای هگست اینقدر روی روایت «نابودی کامل» تاکید دارند و میگویند که این برنامه دیگر قابل احیا نیست.
اما بسیاری از کارشناسان انتظار دارند ایران به نتیجهگیری متفاوتی برسد و میگویند تهران از این ۱۰ روز به این نتیجه میرسد که کشورهایی که بهآرامی بهسوی سلاح حرکت میکنند، اما به آن نرسیدهاند، بمباران میشوند. ولی کشورهایی که سریع به زرادخانه هستهای دست مییابند، نه.
اسرائیل در سال ۱۹۸۱ برای این که مانع دستیابی صدام به بمب هستهای شود، راکتور اوسیراک عراق را بمباران کرد. با این حال صدام حسین پیش از جنگ خلیج فارس برنامه هستهای را از سر گرفت، اما این برنامه هیچگاه به نتیجه نرسید و نهایتا کشف و برچیده شد.
کمی بیش از دو دهه بعد، معمر قذافی، رهبر لیبی، برنامه ابتدایی هستهایاش پیش از آنکه بسیاری از قطعات حتی از جعبه بیرون بیایند را کنار گذاشت. با این حال به نظر میرسد که بعدا از این کار پشیمان شد.
جتهای اسرائیلی در سال ۲۰۰۷ راکتور هستهای در سوریه را که با کمک کره شمالی در حال احداث بود، نابود کردند تا جلوی حرکت حکومت اسد بهسمت سلاح هستهای را بگیرند.
این در حالی است که در هر سه مورد، این کشورها هنوز به آستانه تولید سلاح نرسیده بودند.
اما ممکن است ایران از رویدادهای ۱۰ روز گذشته چنین نتیجه بگیرد که گزینه عاقلانهتر برای آینده، پیروی از مسیر کره شمالی است. کشوری که بهجای نزدیک شدن به آستانه، آن را پشت سر گذاشت و نخستین آزمایش هستهایاش را در سال ۲۰۰۶ و در زمانی که جورج بوش رئیسجمهوری آمریکا بود انجام داد. به گفته کارشناسان، کره شمالی از آن زمان تاکنون بیش از ۶۰ سلاح هستهای در اختیار دارد و بهتدریج به توانایی پرتاب آنها به سوی خاک آمریکا نزدیکتر شده است. این امر یکی از دلایل آقای ترامپ برای پیگیری سامانه دفاع موشکی «گنبد طلایی» است.
یکی از مقامات پیشین اطلاعاتی آمریکا گفت: «اگر ایران از قبل سلاح هستهای داشت، نه اسرائیل و نه آمریکا ریسک حمله را نمیپذیرفتند.»
او افزود: «این اشتباهی است که بعید است ایرانیها دوبار مرتکب شوند.»