ملی مذهبی _ بنا بر روایتی الگوها در دهههای ایرانی تحول پیدا کرده است: دهه۵۰ ” چه گوارا، برادران رضایی و خسرو گلسرخی” ، دهه ۶۰ “محمد جهان آرا” ، دهه ۷۰ “هامون، حاج کاظم” ، دهه ۸۰ “صادق هدایت(ادبی و هنری ها)، شهرام جزایری” ، دهه۹۰ “کیم کارداشیان، دن بیلرزیان”/۱
جامعه و قشرهای آن همیشه در تکاپوی الگوها به سر می برد که در انتخاب آن حوادث، اتفاق ها، رسانه ها و اقتدار و… تأثیر دارد. همین حالا ورزشی ها، بازیگران، بلاگرها و سلبریتی ها به الگوی انتخابی بسیاری از افراد جامعه تبدیل شده اند.هدف از این یادداشت نقد الگوها و مدل های زیستی نسل های متفاوت در ایران ، ارزیابی و یا به قول امروزی ها قضاوت و داوری در باره آنها نیست. اما قصد آن را دارد تا از الگوهای مدنی مورد توجه خویش سخن بگوید تا به قول شهید صابر بابی گشوده شود.
هاله سحابی از جمله الگوهای زیستی برای انسان های مدنی معاصر است. زیرا هاله گذشته از زیست در خانواده ی سحابی ها، خود نیز زمینه های شخصیتی، گفتاری، رفتاری ایی داشته که از او الگو و مدلی مدنی می سازد. چرا که علاوه بر زندگی در چنین خاندان خوش نامی که فرصت ها را برایش رقم زده و تربیت زرین دخت عطایی در طی سال هایی که پدر درمبارزه و زندان به سر می برده است، خود نیز تلاش بسیاری مبذول داشته که ویژگی هایی مدنی و به یاد ماندنی را در خود پرورش دهد.
هاله سحابی در جنگ، در دوران سیاه دههی ۶۰، در دورهی اصلاحات و در پس از اصلاحات و در زندان همان هاله است و ویژگی هایش رنگ عوض نمی کند و در قامت ویژگی های رایج فرو نمی رود او ضمن آن که می اندیشد دختر کسی، همسر و مادری است، فعال مدنی و مادر صلح است . گاه خانه نشین است و زمانی در بطن حوادث سهمگین در زندان و زمانی در کنار پیکر پدر، با ضربه ای سهمناک از میان ما می رود.
به نظر می رسد الگوی زیست مدنی هاله به لحاظ شخصیتی و منش برای جامعه توسعه نیافتهی ما چند پیام روشن دارد که از ویژگی های او نشأت می گیرد:
مهربانیی مثال زدنی
او توانسته بود مهربانی را در وجودش(ذهن، فکر، گفتار و رفتار) تراوش کند و دایره را چندان وسیع بگیرد که کسی از آن بیرون نماند. چنین ویژگی وی را به جبهه های جنگ می کشاند تا از رنج هموطنانش بکاهد، او خود را به خطر می انداخت تا به خانواده های آسیب دیده سال های ۶۰ یاری رساند، به جز پدر خود برای سایر زندانیان نیز وقت و حوصله می گذاشت و با اطرافیان و همسران زندانی تلاش می کردند تا صدایشان جمعی تر شنیده شود، در کنار مادران صلح برای آرامش بیشتر در جامعه تلاش می کرد.
مهربانی برای یک انسان مدنی که در جامعه ای با ویژگی های جامعه ایران زندگی می کند کم دردسرساز نیست. برخی آن را با سادگی یکی می گیرند، فرد مورد نظر را شماتت می کنند، برخی از آن سوء استفاده و برخی باعث رنجشش می شوند. شمار زیادی آن را کم ارزش دانسته و با بی اعتنایی آن را پس می زنند. اما کدام از این برخوردها بر او اثر داشت؟ هیچ کدام! چرا که کسی ندید او از مهربانی هایش به عنوان یک فعال مدنی که نوع انسان را دوست داشت دست بکشد یا پشیمان باشد. و البته که درد سرهای ناشی از مهربانی برای او کم هم نبوده است.
برابردانستن خود با دیگران
از ویژگی های جذاب هاله همین بود که خود را برابر با دیگران می دید، با دعوت به مشورت و به کار بستن آن، قائل بودن حقوق برای همه در کار مشترک و رعایت آن می توانست در کار جمعی موفق تر عمل کند. هاله از ویژگی مدیریت نردبانی برخوردار بود اما در مدیریت میز گردی و برابر به کار جمعی می پرداخت و همین مدیریت مشارکتی سهمی قابل توجه در انسجام بخشیدن به کارهایی که او در آن مشارکت میکرد، داشت . حداقل می توان ادعا کرد هاله قدرت و توان حکم دادن به افراد را نداشت و نمی توانست استبداد بورزد چرا که اساسا خود محور، خود شیفته و خود مدار نبود و همین کار کردن در کنار او را آسان می نمود.
این که توانایی آن را داشته باشی که حقوق دیگری را رعایت کنی، با دیگران کار جمعی انجام دهی، وقتی پروژه ای در دست داری دیگران را در مدیریت آن شریک کنی؛ کاری است که حداقل در ایران آسان نیست. به خصوص در جامعه مستبدپرور ما که از صف نان گرفته تا عالی ترین مراجع، افراد بیشترین حق و امتیاز را به خود داده و با ندیدن دیگری فقط خود را می بینند و می خواهند.
از این ویژگی نباید به آسانی گذشت که دیدن دیگری، رعایت و احترام به حقوق او در زیست هاله الگویی مثال زدنی است و می تواند سرمشقی برای تمامی انسان های مدنی باشد. تجربه ی جمعی موفقیت آمیز زنان ملی- مذهبی در سال 1388 و امکان مدیریت مشارکتی که او نقشی بسزا در بوجود اوردن آن ایفاء کرد ، یک نمونه از این مدل مشارکتی جمعی و مدنی است. تجربه هاله در مادران صلح نیز مثال زدنی است. هاله در آن جمع در کنار سایر مادرانی که بذر صلح و امید می کاشتند، نیز خوش درخشید.
فاصله با خود بزرگ بینی
از جمله ویژگی های کار جمعی آن است که انسان های مدنی ضمن حفظ جمع و رعایت مصالح آن هرگز خود را برتر از دیگران نبینند و بر جمع حالت استیلا و سلطه جویی نداشته باشند. البته مدیریت و برنامه داشته باشند اما خود بزرگ بینی مخصوصا اگر کاذب هم باشد، بزرگترین مشکل کار جمعی و باعث از هم پاشیدن آن می شود. هاله البته نه تنها از این صفت منفی فاصله داشت گاه فروتنی و تواضع بسیاری را نیز با خود همراه می کرد که بر جذابیت کار با او می افزود. و این فاصله از خود بزرگ بینی به عزت نفس و شجاعت او مربوط می شد تا بتواند مسیر کار جمعی را روشنی بخشد و البته تا حد امکان و توانش نردبانی مدیریت نکند.
بی پیرایگی و بی آلایشی
این دو ویژگی نیز در هاله مثال زدنی بود ویژگی هایی که به انسان های مدنی که امروزه محیط زیستی نیز شده اند، یاری می رساند، آن روزها هنوز بحث اقلیم و محیط زیست چندان رواج نداشت اما او در همان زمان در قناعت ، مصرف، استفاده بهینه از وسایل زندگی و ..زبانزد بود. وقتی نقاشی هایش را روی شیشه های مربا می کشید و به دوستانش تقدیم می کرد تا آنان را دوباره وارد چرخه استفاده بهینه نماید، وقتی از پارچه های ساده و وطنی برای خود و خانواده پوشاک تهیه می کرد ، چرخه مصرف آنان را مد نظر داشت. وقتی در زیست خود از وسایل بسیار ساده، درست استفاده می کرد و.. از تربیت توسعه یافته ی او حکایت داشت. او در پیوند با مهربانی ، عدم خود بزرگ بینی و برتری جویی بر دیگران شگفتی می آفرید. تو در رفتارش این سادگی و بی آلایشی را می پسندیدی با آن ته لهجه اصیل تهرانی ، چشمانی که از مهربانی سرشار بود سری که به پایین می انداخت ،دهانی که بوی صداقت ماهی ها را در چشیدن آب داشت و خلق خاکی دهه های گذشته، که دارند منقرض می شوند، همان آموزش ها از زندگی که در او ملکه شده بود بدور از تشریفات اشرافی و زرق و برق های زندگی که البته او می توانست چنین هم باشد و اما همه را در خود حذف کرده بود و با وجود فشار ناشی از این همه بی آلایشی ، او همچنان تاب آورانه بی آلایش ماند و رفت.
عدم خشونت ورزی
خشونت نورزیدن، مادر صلح بودن و ماندن از ویژگی های شاخص هاله سحابی بود. امروزه خشونت ها و ریشه های آن در روح اصیل ایرانی مجددا رخنه کرده است، از خشونت های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و …تا رفتاری، گفتاری و کلامی و خانوادگی .
آن چه عزت نفس را پایین می آورد و آدمی را در حد یک عصبانیت و خشم جبران ناپذیر و عدم تحمل و مدارا با خود و دیگران به زیر می کشاند.
هاله اما در عین ظلم ستیزی، مبارزه و زندانی شدن این روحیه را از دست نداد . کینه و خشونت در او اوج نگرفت . با وجود آن که صحنه زیست در ایران همه عوامل را برای خشونت ورزی و کینه آماده کرده و می کند اما او نشان داد حتی به قیمت از دست دادن جان خویش باید دست از خشونت ورزی برداشت و با مظلومیت خود همه حیات را بر خشونت طلبی تنگ تر کرد.
انسان های مدنی برای گذر از شرایط خشونت بار حاکم، بیش از هر چیز به روحیه خشونت پرهیزی همراه با مبارزه و مقاومتی مانند هاله نیازمندند که در آن عشق به نوع انسان موج می زند. دیدن دیگری و درک آن در مناسبات انسان های مدنی از انتقام به دادخواهی و پایان چرخه خشونت می انجامد و این راه چنان دشوار است که از همگان نمی شود چنین توقعی داشت و هر کس به میزان توان خود در این میدان نقش ایفاء خواهد کرد، اما هاله چنین توانی را داشت.
بیشتر و بیشتر بخوانیم و بدانیم از ویژگی های مدنی هاله سحابی، بیشتر و بیشتر تمرین کنیم تا جامعه ای با ویژگی های بهتری داشته باشیم. و باز تاکید بر آن است ، طرح ویژگی های او هرگز برای ساختن اسوه و ایده آلی دست نیافتنی نیست، بلکه الگوی زیسته ای از یک انسان معاصر مدنی است که زیسته و توانسته است علی رغم همه موانع و سدها ، باشد. یک انسان مدنی برای ایران.
۱-مجله هنری ژوان