ملی مذهبی _ اگرچه انتخابات با همه فراز و نشیبش و با همه راستیها و کجیهایش و با شگفتیهایش به پایان رسید و این در طول زمان خواهد بود که مشخص خواهد کرد که آیا پزشکیان منتخب مردم بوده و یا منتخب نظام و در یک فرایند کاملاً برنامه ریزی شده بالا آمده است به قول یکی از فعالین و کنشگران سیاسی اجتماعی به زودی روشن میشود که آیا خامنهای قصد اصلاح دارد و یا بحث نگاه و دستکش آدمک دارد ، نگاهی برای سیاست خارجی و دستکش برای سرکوب داخلی ولی در هر حال برنده انتخابات مردمی بودند که حماسه آفریدند نه از نوع حماسههایی که رهبر ایران تعریف میکند بلکه حماسهای عظیم به طوری که با تحریم و عدم مشارکت خویش در بازی که حاکمیت آن را طراحی کرده بود اجازه ندادند میزان مشارکت بالای ۵۰ درصد برسد در این بازی که حاکمیت قصد داشت به وسیله آن جنبش زن زندگی آزادی را به فراموشی سپارد ولی مردم چنان صحنه بازی را تغییر دادند که عملاً حاکمیت مستبد ایران نتوانست با همه شیطنتها و سابقه خویش در تقلب و تخلفات انتخاباتی نتیجه آن را به دلخواه خویش قلب واقعیت کند چرا که قبلاً میر محصور هرگونه دست اندازی در نتیجه انتخابات را هزینه زا کرده بود و چنان قافیه را به بازند که تا چهار روز پس از انتخابات رهبر ایران بر خلاف همه انتخابات سابق نتواند اظهار وجود نماید و پیام انتخاباتی ارائه دهد و پس از چهار روز او را در قامت فردی مایوس و شکست خورده ناچار به قبول صحنه بازی نماید.
حماسه بودن حرکت مردم در این انتخابات این بود که مردم علی رغم اینکه انتخابات را تحریم نموده بودند توانستند همراه با تحریم چنان صحنه را مدیریت کنند تا فرد دلخواه خویش را به پاستور رهنمون سازند بدون اینکه اجازه دهند درصد تحریم کنندگان از ۵۰ درصد تقلیل یابد و این از شگفتیهای انتخابات ایران و از برکات نقش مهم مردمی آگاه ، شجاع ، و فهیم ایران میباشد.
این انتخابات چنان که از مدتها پیش بیان گردیده بود و حتی هسته سخت قدرت نیز مشارکت در آن را رای به نظام میدانست و با ارسال پیامکهای اساماسی متعدد از سامانه وزارت کشور به آن صحه گذاشته بود تبدیل به رفراندومی برای نظام جمهوری اسلامی شد و در آن ۸۰ درصد مردم عملاً به نظام مستقر ایران نه گفتند .
به نظر می رسد یکی از سه گانههای میرحسین موسوی تحقق یافت و بایستی پس از تحقق یکی از سه گانههای او همایش نجات ایران مجدداً تشکیل و سازمان یابد هرچند که در همان اولین همایش نجات ایران امید میرفت که این همایش بتواند با برگزاری چندین جلسه گفتگو با طیف وسیعی از اپوزیسیون آنها را منسجم و با نهادسازی و اجماع نظر برنامه عملی گذار را پیش براند ولی با حساسیت ویژه نهادهای امنیتی و سرکوب اولیه ظاهراً در نطفه خفه گردید که امید است دست اندرکاران امر بر تشکیل و تداوم آن اهتمام نمایند.
هرچند مردم توانستند ضمن تحریم با رای به پزشکیان به جریان تمامیت خواه ، اقلیت بودنشان را نشان دهند و با پیامی واضح اعلام نمایند اکثریت ۸۰ درصدی جامعه با ساز و کار فعلی و ساختارهای حاضر مخالف میباشند و پیروزی مسعود پزشکیان را هم بر این پیام ضمیمه نمایند ولی این پیروزی برای مردم ایران چندان شادمانه و مورد شعف نبود و مردم با حلول ماه محرم و پیروزی خون بر شمشیر و با برافراشته شدن پرچم سرخ حسینی شادی خود را نگه داشتند برای تحقق وعدهها و حصول نتیجهها چرا که مسعود را عهدیست با جانان که میتواند عاقبت روحانی را با پشت کردن به آرا و خواست مردم در پیش گیرد یا قاعده بازی را عوض نماید چرا که رای دهندگان به وی اگرچه موفق شدند ولی با شرمندگی و اشک مبادرت به انتخاب او نمودند.
▪️آنها شرمنده دوستان تحریم کننده خود بودند
▪️ آنها شرمنده جانهای از دست رفته و پیکرهای پاک و مطهر فرزندان این سرزمین بودند
▪️آنها شرمنده جوانانی بودند که بیگناه از طناب های دار آویزان شدند
▪️آنها شرمنده چشمهایی بودند که تخلیه شدند
▪️آنها شرمنده خانوادههای داغدار بودند
▪️آنها شرمنده افرادی بودند که شجاعانه نه گفتند و گوشه زندانها را برای خود انتخاب کردند.
لذا شادی و شعف را برای پس از مشاهده تغییرات نگه داشتن و از آنجایی که برخلاف گذشته به صورت مشروط مبادرت به اعطای رای نمودند میتوانند خیلی سریع این اعتماد خویش را بازستانند و به دوستان تحریم کننده خویش پیوسته و تمام خواسته خویش را از طرق غیر دموکراتیک هم پیگیری نمایند
چرا که رای پزشکیان همانی بود که در دور اول کسب کرد یعنی ۱۶ درصد آرا که جزئی از آن را میتوان برای اصلاحات در نظر گرفت الباقی آن نیز مربوط به شخص خود پزشکیان و آرای اتنیکی میباشد و آنچه که در دور دوم اضافه شد از سر استیصال بود که برخی از مردم خواستند تا برای خود راه تنفس و مجالی باز کنند که بسیار شکننده هم بوده و سریع میتوانند تغییر موضع دهند.
پس فرصت و فرجه چندانی برای حاکمیت و جبهه اصلاح طلبان روزنه گشا باقی نیست و بایستی از همین فردا به دنبال مطالبات بر زمین مانده مردم و تحقق تغییرات لازم در سیاستها ، رویهها و ساختارها باشند چرا که برخی از تغییرات اصلاً زمانبر نیست و اگر حاکمیت بنایی بر انجام تغییرات داشته باشد در اسرع وقت قابل حصول میباشد.
مثل:
✅️ اعطای نقش در کابینه و بدنه دولت در پست های مدیریتی بر اساس شایسته سالاری به همراه توزیع مناسب قدرت میان اقلیتهای قومی و مذهبی
✅️ اعطای نقش به بانوان که نیمی از جامعه ایران میباشند
✅️ رفع فیلتر اینترنت
✅️ آزادی انتخاب حجاب
✅️ شروع مذاکرات روی صحنه با آمریکا
✅️ تصویب fatf
✅️ بازگشت دانشجویان و اساتید اخراجی
✅️ تغییر آیین نامه انضباطی دانشگاه
✅️ حق تشکل یابی
✅️ رها شدن دانشگاه از چنبره نهادهای امنیتی
✅️ انتخاب ریاست دانشگاه توسط اعضای هیئت علمی همان دانشگاه
✅️ بازگشت علم به دانشگاه و اخراج اساتیدی که به واسطه رانت و سفارش به دانشگاه آمدند
✅️ گشایش در زمینه امور فرهنگی و هنری
که همه اینها حداکثر ظرف ۶ ماه قابل انجام است و بنظر دیگر دوران صبر و انتظار به پایان رسیده و مردم ربع قرن برای اصلاحات منتظر نخواهند بود و در همان سال اول مثل دولت دوم روحانی در صورت عدم تحقق وعده ها عبور خواهند کرد .
این نیز بر اصولگرایان است که بدانند که با ایجاد هر ۹ روز بحران و یا تقلیل آن به بحرانهای روزانه و کفن پوشی و سفارت نوردی مردم از پزشکیان که آخرین پرده و فرصت نظام بوده عبورکنند در حقیقت از کلیت نظام عبور کرده اند و این آخرین فرصت هم از دست خواهد رفت .
ولی آیا ساختار حکومت جمهوری اسلامی میتواند پذیرای این تغییرات باشد ؟!
چرا که به عنوان مثال در صورت پذیرفتن fatf کلیه فعالیتهای مالی ، ارسال پول به سایر نقاط جهان و پولشویی تحت ذره بین قرار خواهد گرفت و پذیرش این باعث در اختیار داشتن ابزار اعمال فشار بیشتر به ایران خواهد بود و حمایتهای مالی ایران از گروههای نظامی و سیاسی منطقه را با مشکل مواجه خواهد کرد از این رو نگرانیهای امنیتی و سیاسی ممکن است مانع از پذیرش کامل و عملی اصلاحات و اجرای تغییرات گردد و از الان نتیجه مشخص میباشد.
پس اینکه حاکمیت ایران و هسته سخت قدرت پیام این انتخابات را دریافت نموده باشد یا نه بعید میدانم چنانکه مسبوق به سابقه است 《گوش گر گوش تو و ناله اگر ناله من /آنچه البته به جایی نرسد فریاد است》
سعی در حاشا نمودن آن خواهد نمود و در حقیقت این عقب نشینی تاکتیکی بوده نه از باب اصلاح امور لذا فعالین سیاسی و جامعه مدنی نباید اجازه اخذ وقت و خرید زمان را برای حاکمیت فراهم آورند بلکه از همین فردا و با روحیه و انرژی مضاعف از نتایج حاصله این انتخابات بر حول محور سه گانههای میر محصور اقدام و با تداوم برنامههای نجات ایران و برگزاری همایش آن مانع از توقف و ایستایی گردند .
این انتخابات میتواند آخرین پرده از نظام جمهوری اسلامی ایران باشد چرا که اگر پزشکیان به وعدهها عمل کند مردم سراغ توقع و انتظار بعدی خواهند رفت اگر به وعدهها عمل نکند مردم از رای خویش پشیمان خواهند شد و در هر دو صورت چالش برانگیز خواهد بود.
حال هرچند که به نظر میرسد مردم ایران برای آخرین بار از طریق صندوق رای خواستند با حکومت ایران اتمام حجت نموده و فرصتی برای اصلاحش دهند ولی نباید به کید و تزویر این حکومت فریفته شد و از گذشته باید تجربه آموخت تا ربع قرن جامعه همچون دوران اصلاحات معطل بازی و صحنه آرایی حاکمیت جهت تجدید قوا نگردد.
حال که نام اصلاحات نیز به میان آمد باید گفت این انتخابات نیز برای این جریان هم تجربه آموز میباشد تجربهای بس مهم که هرجا جریان مذکور با قدرت و صلابت توانست در مقابل حاکمیت بایستد و قاعده بازی تعریف نماید این حاکمیت بود که عقب نشست اگر این مجموعه نتوانسته گامهای اساسی بردارد به دلیل ضعف و عدم استقامت و عدم صلابت مجموعه بوده به طوری که در انتخابات حاضر مجموعه اصلاح طلبان با معرفی نماینده خود به حاکمیت پیام دادند که اسیر بازی آنها نشده و چنانکه نامزد مورد تایید آنها حائز صلاحیت نگردد حاضر به بازی نخواهند شد و به تعبیری اگر پزشکیان را تصمیم نظام ندانیم توانستند خواسته خویش را تحمیل نمایند و این تجربهای بس گران و مهم برای این مجموعه خواهد بود که اگر بخواهند از آن استفاده نمایند من بعد نیز برای اینکه قواعد بازی را بتوانند خود تعریف نمایند چنین اقدام نمایند.
اما از همه مهمتر آن قسمت از مردم که رای ندادند تحول جویانی هستند که در تحولات آتی نقش بیبدیلی ایفا خواهند کرد که فقط کافیست همدیگر را پیدا کرده و منسجم شوند این نیروی نوپدید که تازه خود را پیدا کرده است به عنوان یک گروه مطالبهگر به بازیگر صحنه سیاسی تبدیل شده است همه شواهد نشان میدهد که جوانان حاضر به مشارکت نشدند و این
کماکان دهه شصتی ها بود که فرجه و فرصتی اندک را به حاکمیت اعطا کرد وگرنه نسل z کماکان ضد باقی ماندند بسیاری از سلبریتیهای دنیای هنر و تعداد کثیری از کنشگران سیاسی و مدنی در کنار نسل z ایستادند زمان آن است که این نیروی سوم که به دنبال تحول جویی عمیق میباشد خود را به نهادهای قدرت تحمیل کند و به یک هویت و ساختار پایدار تبدیل شود.
در حقیقت جامعه مطالبهگر به بازیگر صحنه سیاسی تبدیل شده است و این جامعه عملاً فشار از پایین را آغاز کرده به طوری که اگر سرپیچی مدنی و شجاعانه دختران در برابر حجاب اجباری نبود حکومت دچار این اندازه از ورشکستگی اخلاقی و نمادین نمیشد.
پس بایستی آماده بود و صحنه را ترک نکرد که چرا خیلی زود برای خیلی ها دیر خواهد شد.