زنگ خطر جدی فرونشست زمین در پاسارگاد

پاسارگاد، تخت جمشید و نقش رستم در خطر فرونشست ۲۰ سانتی متری

ملی مذهبی _ به اعتقاد بسیاری از کارشناسان زیست محیطی دلیل اصلی فروچاله‌های اطراف نقش رستم و تخت جمشید پایین رفتِ سطح آب سفره‌های زیرزمینی به دلیل حفر چاه‌های غیرمجاز و برداشت بی‌رویه آب است.در مطالعات اخیر از دشت مرودشت و بخشی‌هایی از محدوده دشت شیراز ظرف حدود ۱۵ سال اخیر، همه دشت مرودشت درگیر پدیده فرونشست شده و وسعت و سرعت آن در این دشت پیشرفت قابل توجهی داشته است.

ایلنا در گزارشی با هشدار نسبت به شرایط بحرانی فرونشست در بخش بزرگی از دشت مرودشت، که شامل محوطه‌های تاریخی پاسارگاد، تخت جمشید، نقش رستم می‌شود، تایید کرده که این مناطق با فرونشست بیش از ۱۵ الی ۲۰ سانتی متری مواجه هستند.«محمد درویش»، فعال محیط زیست در ایران روز سه شنبه اول اسفند، در گفتگویی با خبرگزاری ایلنا با اعلام این موضوع گفت که هیچ چشم‌انداز روشنی برای مقابله با وضعیت بحرانی در این منطقه متصوررنیست، چرا که مسئولان هیچ اقدامی در جهت پلمپ کردن چاه‌ها در اطراف تخت جمشید و پاسارگاد و پرداخت خسارت به کشاورزان انجام نداده‌اند.

به گفته آقای درویش، فرونشست ۲۰ سانتی‌متری در این منطقه در شرایطی است که باید با رسیدن فرونشست زمین به بالای ۴ میلی متر، ستاد بحران تشکیل شود. این فعال محیط زیست اضافه کرد که مسئولان برای اینکه گردشگران و مردم متوجه فرونشست زمین اطراف دشت مرودشت و تخت جمشید نشوند، آن‌ها را با کامیون پر می‌کنند.پیشتر مدیرکل ژئودوزی و نقشه برداری زمینی سازمان نقشه برداری روز هفتم آذر گفته بود: «ایران پنج برابر نرخ جهانی فرونشست دارد و باید این زنگ خطر جدی گرفته شود.»

عبدالرضا سعادت میرمقدم تاکید کرده بود که فرونشست زمین به داخل شهر اصفهان نفوذ کرده و در شهری مانند اراک نیز از اطراف درحال پیشروی است که لازم است. روزنامه جوان نیز در ۲۷ تیر ماه در گزارشی نوشته بود که فرونشست در ایران ۴۰ برابر میانگین جهانی است و ۴۰ میلیون تن از جمعیت کشور در محدوده تحت‌تأثیر این پدیده زندگی می‌کنند.مهمترین عامل بروز فرونشست در مناطق مختلف خالی شدن سفره‌های آب‌های زیرزمینی است که در ایران ناشی از سومدیریت و برداشت بی رویه از منابع زیر زمینی است. در صورت ادامه این روند اماکن تاریخی زیادی به ویژه در اصفهان، فارس، یزد، تهران و کرمان در معرض نابودی قرار می‌گیرند. 

دشت مرودشت بحرانی‌ترین منطقه از منظر زمین‌شناسی است

پژوهشگر و کنشگر محیط زیست در این رابطه با بیان اینکه دشت مرودشت استان فارس بحرانی‌ترین منطقه از منظر زمین‌شناسی بعد از دشت مهیار در اصفهان است، می‌گوید: متاسفانه وضعیت این بخش در استان فارس فوق‌العاده نگران کننده است و بخش بزرگ این دشت با فرونشست بیش از دو سانتیمتر مواجه است که این رقم ۵ برابر نرم طبیعی و حد مجاز تحمل فرونشست است. محمد درویش، با اشاره به اینکه فرونشست زمین هنگامی که از ۴ میلی متر عبور می‌کند، باید در اسرع وقت ستاد بحران تشکیل شود، تاکید می‌کند: در حال حاضر بخش بزرگی از دشت مرودشت که شامل قلمرو بزرگ پاسارگاد، تخت جمشید، نقش رستم می‌شود با فرونشست بیش از ۱۵ الی ۲۰ سانتی متری مواجه است.

فرونشست‌های اطراف دشت مرودشت با کامیون پر می‌شود

وی ادامه می‌دهد: بعضی از افراد با پاک کردن صورت مسئله و به دلیل اینکه گردشگران و مردم متوجه فرونشست زمین اطراف دشت مرودشت و تخت جمشید نشوند، آن‌ها را با کامیون پر می‌کنند.درویش معتقد است اصل این ماجرا به فعالیت چاه‌های کشاورزی این بخش بازمی‌گردد؛ وجود سد‌های درودزن، ملاصدرا و سیوند در بالا دست این دشت باعث شده تا جریان حوزه آب‌شناسی حوزه کر و سیوند مختل شود.

آمادگی شرایط ناگوارتر برای تخت جمشید و پاسارگاد

این فعال محیط زیست با بیان اینکه هیچ چشم‌انداز روشنی جهت احساس خطر و مقابله با این وضعیت بحرانی وجود ندارند، می‌گوید: مسئولان هیچ اقدامی در جهت پلمپ کردن چاه‌ها در اطراف تخت جمشید و پاسارگاد و پرداخت خسارت به کشاورزان انجام نداده‌اند.

وی تصریح می‌کند: تا زمانی که روند فعلی ادامه‌دار باشد نه تنها مشکلی حل نمی‌شود بلکه شاهد افزایش این چالش‌ها خواهیم بود و مردم فارس باید آماده شرایط ناگوارتر برای تخت جمشید و پاسارگاد باشند.

درویش ادامه می‌دهد: اگر خواستار نجات از این وضعیت هستیم باید علاوه بر پلمپ تمام چاه‌های غیر مجاز نیمی از چاه‌های کشاورزی هم پلمپ شود و دولت از محل هدفمندی یارانه‌ها به کشاورزان خسارت پرداخت کند؛ در صورتی که این اتفاق رخ ندهد در آینده‌ای نه چندان دور قسمت قابل توجهی از استان فارس غیر قابل سکونت خواهد شد.

افزایش ۱۱ هزار هکتاری وسعت شالیکاری در منطقه سیوند

این کارشناس محیط زیست با بیان اینکه احداث سد سیوند علاوه بر تغیر مسیر آب‌شناسی باعث شد تا چاه‌ها به صورت غیر طبیعی در مسیر سیوند افزایش یابد، می‌گوید: در دهه‌های گذشته کشت برنج در این منطقه چندان انجام نمی‌گرفت، اما احداث سد سیوند سبب شد تا ۱۱ هزار هکتار به وسعت شالیکاری این منطقه اضافه شود. وی با بیان اینکه احداث سد سیوند آدرس اشتباهی بود که باعث شد تا وسعت اراضی زیر کشت محصول آب بری مانند برنج در منطقه سیوند افزایش پیدا کند، می‌افزاید: کشت برنج در منطقه‌ای مانند سیوند اشتباه بزرگی است و نیاز است کشت برنج در منطقه‌ای مانند کامفیروز تعطیل شود.

درویش با اشاره به اینکه تا زمانی که مردم فارس در صف برنج کامفیروزی هستند و از خرید این محصول استقبال می‌کنند مشکل حوزه آب در این استان حل نخواهد شد، بیان می‌کند: تغییرات و بهبود وضعیت را باید در مرحله نخست از خودمان آغاز کنیم.

تمام تالاب‌های فارس از دست رفته است

این فعال محیط زیست در ادامه؛ با بیان اینکه استان فارس تمام تالاب‌هایش را از دست داده است، می‌گوید: در حال حاضر تالاب‌های کافتر، مهارلو، ارژن طشک، پریشان از بین رفته است و تنها تالاب کمجان باقی مانده است که نقش فعالان زیست محیطی بومی روستای کمجان در نفس کشیدن این تالاب بی‌تاثیر نیست. درویش معتقد است که حقابه تالاب‌ها باید مقدم بر کشاورزی و صنعت باشد و بعد از آب شرب نیاز است تا آب کافی به تالاب‌های استان تخصیص یابد که متاسفانه این اراده در مسئولان استان فارس وجود ندارد. این کارشناس محیط زیست می‌گوید: در حال حاضر هیچ رودخانه‌ای وارد تالاب پریشان نمی‌شود و هیچ سدی برای این تالاب احداث نشده است، اما شاهد خشک شدن آن هستیم.

افزایش ۵ برابری وسعت اراضی کشاورزی در سه دهه اخیر

وی با اشاره به اینکه وسعت اراضی کشاورزی در سه دهه اخیر با یک افزایش ۵ برابری مواجه بوده است، می‌گوید: تا زمانی که مردم در حال افزایش تعداد چاه‌ها هستند و استقرار نیروگاه سیکل ترکیبی کازرون در کنار دریاچه پریشان فعالیت دارد، نمی‌توان به بهبود شرایط امیدوار بود. این فعال محیط زیست با بیان اینکه اگر خواستار مهار کانون‌های بحرانی گرد و خاک در استان هستیم باید مجددا تالاب‌ها را احیا کنیم، یادآور می‌شود: قطعا احیا تالاب‌های نیازمند ارجحیت حقابه تالاب‌ها بر کشاورزی و صنعت است.

مطالب مرتبط

فاجعه انسانی در زندان تهران بزرگ

سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرده است که تاکنون «مطابق آمار رسمی ارائه شده» ۷۱ نفر از کادر اداری زندان، سربازان وظیفه، محکومین زندانی، خانواده محکومین و همسایه‌ها در حمله اسرائیل به زندان اوین کشته شده‌اند

موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان

امروز نیز در سایه موج‌های بی‌قاعده‌ی اخراج مهاجران افغان، همان الگوی آشنای تاریخ در حال تکرار است: حذفِ بی‌پناه‌ترین‌ها به نام امنیت یا نظم، با همراهی رسانه‌ای و سکوت جامعه. اما حذف هر «دیگری» به دست ساختار قدرت، فقط آغاز یک روند است؛ روندی که دیر یا زود، دایره‌اش گسترش می‌یابد و به بدنه‌ی جامعه بازمی‌گردد. اگر جامعه در برابر بی‌قانونی علیه مهاجران ساکت بماند، فردا ممکن است همان سازوکار خشونت، گریبان شهروندان‌اش را نیز بگیرد. سرنوشت خاموشان، همیشه شبیه‌ هم است.

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

مطالب پربازدید

مقاله