صدای آمریکا در برنامه “افق” روز دوشنبه هشتم فوریه مصاحبه ای داشت با آقای پرویز ثابتی، مقام امنیتی رژیم سابق که نسل قبل از انقلاب با نام مبارک! و خدمات ارزنده! ایشان در پست مدیریت امنیت داخلی ساواک به خوبی آشنا هستند. آقای ثابتی پس از ثلث قرن سکوت! که به نظر میرسد در شرایط فعلی با برنامهریزی جریانی شناخته شده، برای تخریب رقبای سیاسی و هموار کردن زمینه لازم به صحنه آمده است، در فرافکنی هنرمندانه و حساب شدهای مدعی میشود که:
” بنده چون حقوق خوانده بودم، به سهم خودم با هر چیزی که منجر به شکنجه شود مخالفت کرده ام و هیچ وقت هم خودم نه شکنجه دیدهام و نه بازجوئی کردهام، من فقط هفت هشت ده نفر را دیدهام که میخواستند مصاحبه تلویزیونی کنند …. در زمان مصدق که آقایون جبهه ملی (را مردم) سمبل دمکراسی و آزاده خواهی می دانند، تمام مدت در زندان ها شکنجه بوده”!!
خوشبختانه شاهد زندهای، از صدها یا هزاران نمونه شکنجه شده، در انتهای برنامه از غیب رسید تا میزان صدق این ادعا را برای نسل جدید، که چه بسا از آن ایام بی خبر بوده باشند، نشان دهد. راقم این سطور در طول این مدت پرس و جو و تحقیق و تفحص فراوان کرد تا شاید نشانهای از شکنجهشدگان دوران نخست وزیری دکتر مصدق به دست آورد، در شرایطی که به کلی مایوس شده بود، باز هم شاهدی از غیب، با ارائه سه نمونه معروف، صدق ادعای جناب ثابتی را ثابت کرد. با تشکر از ایشان به خاطر روشن کردن این حقیقت! و به این بهانه، یاد این سه قهرمان شکنجه دیده را بزرگ میداریم:
شکنجه دیده نخست، شهید سرتیپ محمود افشار طوس، پایه گذار سازمان افسران وطن پرست، رئیس شهربانی و یار وفادار دکتر مصدق بود که به دلیل مقابله با مقامات فاسد ارتش، توسط عوامل وابسته به دربار در تاریخ دوم اردیبهشت سال ۱۳۲۲ ربوده شد. ماموران پس از چهار روزجستجو، سرانجام جسد شکنجه دیده او را در حالی که ناخنهایش کشیده شده بود! در خرابه ای در گردنه “تلو” جاده لشگرک یافتند.
فرمانداری نظامی دولت مصدق، طی اعلامیهای که در روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۲۲از رادیو پخش شد، افسران بازنشسته مخالف دولت، از جمله سرلشگر فضلالله زاهدی و دکتر مظفر بقائی را عامل این جنایت، که برای تضعیف دولت و ایجاد نابسامانی انجام شده بود، معرفی کرد. دکتر مصدق نیز به شاه پیغام داد:” ملت را در جریان توطئه های شما خواهم گذاشت”. مخالفان دکتر مصدق علاوه بر این جنایت، میخواستند دکتر فاطمی، سرتیپ ریاحی، دکتر معظمی، دکتر شایگان، مهندس زیرک زاده، تیمسار مهنا و… ( نزدیک ترین همکاران دولت مصدق) را دستگیر کنند.
شهید دوم شاهد شهیرتری درصدق ادعای آقای ثابتی است؛ این شاهد دکتر حسین فاطمی وزیر خارجه دکتر مصدق، از صادقترین و وفادارترین یاران آن پیشوای ملت، قهرمان قطع رابطه با انگلیس و تعطیل سفارتخانه و کنسولگری های آن، سردبیر روزنامه پر تیراژ باختر امروز، صدای مظلومان بود. او که یک بار در اولین سالگرد ترور روزنامهنگار شهید محمد مسعود مورد اصابت گلوله عوامل رژیم قرار گرفته بود، پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲و مدتی اختفا، سرانجام در ۶ اسفند همان سال دستگیر شد و در حین انتقال به فرمانداری نظامی، توسط اراذل و اوباش وابسته به دربار، از جمله شعبان جعفری، با ضربات کارد و قمه به شدت مجروح شد و پس از ۶ ماه زندان، در تاریخ ۱۹ آبان سال ۱۳۳۳ بدن نیمه جانش را به تیرباران سپردند.
شهید سوم، امیر مختار کریمپور شیرازی مدیر روزنامه شورش، شاعر و فعال سیاسی طرفدار نهضت ملی و دکتر مصدق بود که به خاطر مقالات نیشدارش در مقابله با توطئههای دربار و انگلیس، دستگیر و مورد شدیدترین شکنجه ها، از جمله سوزاندن بدن با آتش سیگار قرار گرفت. سرانجام روزنامه کیهان شهادت این روزنامه نگار شجاع را این چنین اعلام کرد:
” امروز مقامات انتظامی اطلاع دادند که دیشب کریمپور شیرازی که در مرکز لشگر ۲ زرهی در مجاور زندان آقای دکتر مصدق بازداشت بود قصد فرار داشت و خود را آتش زد”!!
در شگفتم جناب قانعیفرد، تهیه کننده کتاب آقای پرویز ثابتی، که در مدت چند دقیقه آن برنامه تلویزیونی به آسانی کسانی همچون: مهندس بازرگان، دکتر شریعتی، دکتر یزدی، دکتر بهشتی، دکتر بنیصدر و شاهپور بختیار را به دلائل خندهآوری، هرکدام با چند ثانیه! محکوم کرد، چرا از هم بند بودن دکتر مصدق با کریمپور شیرازی، به همین دلیل بسیار روشن که خود مصدق ممکن است او را به آتش کشیده باشد استناد نکرده است؟ آخر مصدق هم حقوق خوانده بود و هم دکترای حقوق خود را از سوئیس گرفته بود!
عبدالعلی بازرگان جمعه ۲۸ بهمن ۱۳۹۰- ۱۷ فوریه ۲۰۱۲
منبع:جرس