بحران آب و فروپاشی سرزمینی

بی‌آبی و سیل در سیستان‌ و‌ بلوچستان، هشدار درمورد تشدید گرما

ملی مذهبی _ بحران بی‌آبی سیستان و بلوچستان شهروندان زابل را به خیابان‌ها کشاند. عصر دوشنبه (۹ مرداد) گروهی از معترضان در این شهر دست به راهپیمایی زده و با شعارهایی چون “خاک از سرم گذشته مرا آب می‌دهید؟” با اشاره به طوفان شن و گرد و غبار در این منطقه، ناتوانی دولت در تأمین آب آشامیدنی را به نقد کشیدند.

سخنرانان در این تجمع به بی‌توجهی دولت در موضوع حقابه سیستان از رودخانه هیرمند، بحران گرد و غبار و طوفان شن و عدم تحقق وعد‌ه‌های مسئولان برای تامین آب آشامیدنی این استان اعتراض کردند. آنها همچنین خواهان “تشکیل شورای عالی ستاد بحران سیستان” شدند.

روز سه‌شنبه (۱۰ مرداد) خبرگزاری برنا از تشکیل جلسه کمیته اضطرار تامین آب شرب در استان سیستان و بلوچستان خبر داد. بنا بر این گزارش استاندار سیستان و بلوچستان در این جلسه مدعی شد: «با توجه به خشکسالی‌های موجود در منطقه سیستان ما به سمت تامین منابع آبی جایگزین رفته‌ایم و علی‌رغم پیگیری جدی حقابه تالاب هامون، تلاش کرده‌ایم که متکی به آب عاریه‌ای نباشیم.»

محمد کرمی همچنین به طرح انتقال آب از دریای عمان به این استان اشاره کرده و گفت این طرح “با جدیت پیگیری می‌شود” و یک کارگاه در این راستا احداث شده و پنج کارگاه دیگر نیز در حال احداث است.

“طرح ملی نمک زدایی و انتقال آب از دریای عمان” از مهرماه سال ۱۴۰۰ آغاز شده است. بر اساس این طرح قرار است سالانه بیش‌ از ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب به استان سیستان و بلوچستان انتقال داده شود.

استاندار سیستان و بلوچستان همچنین از انتقال آب از منطقه تهلاب به سیستان خبر داد و در ضمن تاکید کرد که “موضوع حق‌آبه به عنوان حق قانونی منطقه سیستان در حال پیگیری است”.

طبق عهدنامه سال ۱۳۵۱، افغانستان باید سالانه ۸۵۰ میلیون متر مکعب از آب رودخانه هیرمند را به ایران بدهد. اما عمل نکردن به این تعهد از سوی افغانستان به‌ویژه در سال‌های اخیر و پس از روی کار آمدن طالبان، چالشی جدی بین دو کشور به‌وجود آورده است. طالبان می‌گوید به دلیل خشکسالی، آب رودخانه هیرمند برای انتقال به ایران کافی نیست.

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله